سيدمحمدصادق خرازي، رييس شوراي مركزي حزب نداي ايرانيان در تحليل انتخابات مجلس ميگويد پيروز انتخابات مجلس كساني هستند كه شعارهاي اعتدالگرايانه سر بدهند. او انتخابات را يك چند ضلعي ميبيند كه تندروها فارغ از جناحبندي سياسي متحمل شكست خواهند شد. خرازي البته در مورد تركيب مجلس آتي هم اظهارنظر ميكند و در توصيهاي به علي لاريجاني او را از رياست مجدد مجلس بر حذر ميدارد. او در گفتوگويي كه روز گذشته با ايسكانيوز داشت، نسبت به نتيجه مذاكرات هستهاي نيز اظهاراتي كرد كه در پي ميآيد:
برخي افراد در حال دچار شدن به افسردگي سياسي هستند و دچار بيماري شده و در عالم سياست كم آوردهاند و براي جبران آن متوسل به رفتارهاي غيرمنطقي ميشوند. اينگونه رفتارها جواب نميدهد بلكه بيشتر خود را مضحكه ميكنند و به نتيجهاي نميرسند.
به نظر من انتخابات مجلس يك انتخابات چند ضلعي خواهد بود ؛ در هر دو طرف آن، كه البته در روزهاي آخر تبديل به انتخابات دوقطبي خواهد شد، هم اصلاحطلبان در درون خود رقابت دارند، هم اصولگرايان و هم پايداريها با اصولگرايان مشكل دارند، اصولگرايان سنتي راست بهطور مبنايي با پايداريها دچار مشكل ومثل آب و روغن هستند و نميتوانند با يكديگر قاطي شوند.
برداشت من اين است كه با توجه به اين مقوله پايداريها در مجلس آينده شكست خواهند خورد و برخي از جناح راست و اصولگرا كه درصدد تعامل با دولت هستند، شانس بيشتري براي پيروزي دارند. مجلس آينده مجلس معتدلين خواهد بود و شعار اعتدال چه در جناح راست و اصلاحات فتحالفتوح خواهد كرد و مجلس را در دست خواهد داشت. منتها اينگونه نيست كه اصلاحطلبان يا جناح راست يا جناح دولت اكثريت مجلس را در دست داشته باشند، مجلس آينده مجلس جزيرههاي مختلف است.
اگر چه فكر ميكنم دو دوره رياست براي آقاي لاريجاني كفايت ميكند و ايشان بهتر است جاي ديگري را براي فعاليت خود انتخاب كنند و اگر جاي لاريجاني بودم بيشتر از اين رييس مجلس نميشدم؛ ولي بايد گفت او داراي قدرت نفوذ در جناح راست سنتي است و از او حمايت ميكنند و آقاي لاريجاني ميتواند داراي موقعيت خوبي در صحنه داخلي باشد، اما اينكه تصور كنيم لاريجاني تعيينكننده مناسبات سياسي بين جناح راست و دولت باشد، بعيد ميدانم.
نكته مهم در حزب نداي ايرانيان اين است كه همه بايد درشناخت از مسائل جامعه و تبيين اولويت خيلي دقيق باشيم، هر حزبي بهطور طبيعي اولويتهاي خودش را دارد لذا ندا نميتواند اهداف و استراتژي خود را به عهده كساني بگذارد كه نسبت به آنها شناختي ندارد يا هنوز در مقدمه همكاري هم به جمعبندي نرسيدهاند.
حزب نداي ايرانيان امروز خيلي جدي در سراسر كشور فعاليت دارد و مطمئنا به شوراها و گروههايي كه مدعي گروه و شوراي مرجع هستند ، نميتوانيم تمسك بجوييم. ما نسبت به احراز چنين مسووليتي در زير چتر شوراي هماهنگي اصلاحات يا شوراهايي اينچنين هنوز به جمعبندي نرسيدهايم و نميتوانيم اهداف و اولويتهاي اصلاحاتي خودمان را فعلا با آنها به اشتراك بگذاريم.
ندا دغدغه جدي براي اصلاحات دارد و در سراسر كشور نيز نمايندگان خود را معرفي خواهد كرد، لذا به دنبال جدايي و ايجاد اختلاف نيامدهايم بلكه هدف اصلي ما وحدت در عين كثرت است.
مبنا و اصول اساسي و همه اركان حزب ندا اين است كه از اصلاحات عبور نميكند و به آرمانهاي اصلاحي وفادار است، حال اگر عدهاي كه سابقه مشخصي داشته و دارند، تندروي كرده و ميكنند، بخواهند از ندا عبور كنند به خودشان مربوط ميشود.
معمولا بايد ديپلماتها واقع بين باشند نه خوشبين و نه بدبين؛ بايد واقع بين باشند تا در چارچوب آن از رصدخانه دستگاه ديپلماسي بتوانند داعيه خود را دنبال كنند. برداشت من از مذاكرات اين است كه در يك سري موضوعات ما با كشورهاي موسوم به 1+5 ميتوانيم به يك جمعبندي برسيم، چون معيار و مدار ما مفاد مندرج در پادمان است و پادمان و همه قواعد و مقررات حقوقي آژانس را مشخص كرده كه حدود وثغور دخالت سازمانهاي نظارتي يا كشورها يا نقش آنها بايد چگونه باشد.
از صحبتهاي كه ديپلماتها داشتند ، برداشتم اين است با وجود اينكه ما در تهيه پيش نويس در نكاتي هنوز گرفتار نظام بوروكراتيك كشورهاي مقابل خود هستيم، ميتوانيم به جمعبندي برسيم. در عين حال كه مشكلات ما كم نيست بايد گفت اين برداشت را مبني بر اينكه مذاكرات به بن بست رسيده است و نتوانسته آن طي طريق را داشته باشد قبول ندارم بلكه معتقدم ميتوانيم با ايجاد پلهايي به صورت منطقي گام خود را مستحكمبرداريم و بتوانيم احقاق حق كنيم.
بعيد ميدانم ديپلماتها و دولت ما به توافقي دست يابند كه آن توافق مورد نظر و موافقت رهبري نباشد يا در تعارض و دوگانگي با مجلس باشد، لذا حوزه اختيارات مجلس مشخص است و سياست خارجه در حوزه اختيارات رهبري است و دولت بايد در چارچوب منويات رهبري گامها بلغ و مابلغ بردارد و به صورت دقيق مباحث را به استحضار رهبري برسانند و نگرانيها و حساسيتهاي ايشان لحاظ شود و بر اساس آن به جمعبندي برسد. لذا چنانكه نقش مجلس را نقش واقعي ميدانم ولي تصورم بر اين است كه با همين فرآيند ضمني كه وجود دارد ميتوان به يك جمعبندي خوبي كه هم مجلس و هم آحاد مردم و دانشمندان و دولت و كنشگران صحنههاي سياسي ايران راضي باشند، رسيد.