اعتراض خاموش
عفيفه عابدي/حرف حساب فيلم تاريخي «12 سال بردگي» كه سال گذشته ميلادي جوايز زيادي از فستيوال اسكار برد هم همين بود كه سياهان هنوز راه طولاني براي دريافت حقوق شهروندي در امريكا دارند. ميتوان گفت اعتراضهاي فرگوسن كه به دليل قتل مايكل بروان 18 ساله شكل گرفته و اعتراضهايي كه در سال 2012 بعد از قتل ترايون مارتين 17 ساله شكل گرفت، گامهاي ديگري در ادامه تلاشهاي تاريخي براي احياي حقوق شهروندي سياهان است.
اما اعتراضهاي اخير كه با نوآوري و خلاقيت بيشتر در آستانه تبديل به جنبشي مدني است ميتواند دستاورد بيشتري داشته باشد؛ اعتراضهايي كه يك چهره مدني خود را در جمعه سياه (آخرين جمعه ماه نوامبر و روز تخفيفهاي عمده فروشگاههاي امريكايي) نشان داد. به باور كارشناسان هنگامي كه «مساله نژاد سياه» با تعارضات اقتصادي نژاد سفيد گره ميخورد، پديدهيي به نام «تعارضات نژادي» در جامعه امريكا را بارزتر نشان ميدهد كه از زمان تشكيل جامعه امريكا تاكنون ادامه دارد. به عبارت ديگر اكنون تنها مساله قتل يك نوجوان سياهپوست نيست. قتل مايكل بروان 18 ساله غيرمسلح كه مرتكب سرقت از فروشگاهي شده بود و بعد تبرئه پليس سفيدپوست، دميدن بر آتش زير خاكستر بود كه موجب شعلهور شدن آن شده است.
به همين دليل تقارن خشم فرگوسن با جمعه سياه فرصتي شد كه معترضان تعارضات نژادي امريكا در جاي جاي امريكا به خيابانها بازگردند و رنج خود را به گونهيي ديگر نشان دهند. مصادف شدن اين اعتراضها با آخرين جمعه ماه نوامبر و روز تخفيفهاي عمده فروشگاههاي امريكايي كه به جمعه سياه معروف است، باعث شد كه معترضان از روش تحريم اين روز براي پيوند دادن نابرابري اقتصادي و تبعيض نژادي و برجسته كردن تبعيضها عليه سياهان و قدرت خريد امريكاييهاي سياهپوست استفاده كنند. شكل اين نوع اعتراضها كه در خيابانهاي نيويورك و شهرهاي ديگر همچون شيكاگو، سياتل و اوكلند نيز برگزار شد، اين گونه بود كه معترضان با برگزاري تظاهرات در مقابل فروشگاهها روند خريد كساني را كه با اعتراضهاي فرگوسن همراه نبودند نيز مختل ميكردند. ظاهرا معترضان رنگينپوست و سفيدپوست همراه آنها بر اين باورند مختل كردن كسب و كار سرمايه داران امريكايي يك راه واقعي براي برقراري دموكراسي است. شايد بتوان اين روش مدني را يك كنايه به تحريم اقتصادي دولتها دانست كه اكنون به ابزاري از سوي دولتهاي سرمايهدار عليه دولتهاي ديگر استفاده ميشود. با اين همه هنوز مشخص نيست كه اين اعتراضها چه نتيجهيي در سيستم امنيتي و قضايي امريكا خواهد داشت.
جنبش برابري خواهي در نخستين ليبرال دموكراسي جهان قدمتي كمتر از يك قرن دارد. براي سياهان در جامعه بردهداري امريكا، وقوع جنگ جهاني دوم و شركت گسترده سياهپوستان در دفاع از آزادي در مقابل فاشيسم، فرصت مغتنمي بود كه جايگاه اين گروه نژادي را در تحولات داخلي امريكا تغيير داد. اولين گام براي ارتقاي موقعيت اجتماعي آنان، با ادغام واحدهاي نظامي سياهپوستان در ديگر واحدهاي ارتش امريكا در سال ۱۹۴۵ صورت گرفت. سپس ديوان عالي فدرال ايالات متحده امريكا در سال ۱۹۵۴ كه جمهوريخواهان در كاخ سفيد حضور داشتند، با صدور حكمي تاريخي جدايي نژادي در مدارس را غير قانوني اعلام كرد. اين حكم سياهان را از يك تبعيض نارواي تاريخي نجات داد. اما به اعتراف باراك اوباما نخستين رييسجمهور رنگينپوست امريكا هنوز سياهها در اين جامعه بايد از سايه خود بترسند. آنها در خيابانها در هنگام شب هر آن ممكن است يك سايه سنگين را بر خود احساس كنند، چرا كه هنوز به سياهان نگاه امنيتي وجود دارد. آنها تهديد به شمار ميآيند و داستان مايكل و ترايون نشان داد هر پليس ميتواند با كوچكترين سوء ظن آنها را تيرباران كند.
اما اميد ميرود جنبش حقوق مدني كه در نيمه دوم قرن بيستم حصارها در اماكن مخصوص سفيد پوستان از جمله باشگاهها، رستورانها و بارها را روي سياهان در هم شكست، در نيمه اول قرن بيست و يكم تغييرات بنيادين در تفسيرهاي نژادي از امنيت و قانون در امريكا ايجاد كند.
به روايت تاريخ براي سياهان دوران حكومت دموكراتها از دهه ۱۹۶۰ با روي كار آمدن جان اف كندي و جانشينش، ليندون جانسون مجال بزرگي براي برداشتن گامهاي بلندي براي فايق آمدن بر معضل تاريخي نژادي در ايالات متحده امريكا بوده و شايد دو سال آينده نيز اين فرصت فراهم باشد اما جناح محافظهكار كه همچنان بر اصالت نژادي فرهنگ آنگلو – پروتستاني سفيدپوستان پافشاري ميكند، كمك كمتري به رفع نابرابريهاي نژادي ميكند.