• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3284 -
  • ۱۳۹۴ شنبه ۱۳ تير

هيچكس نبود بيدارش كنيم

شايان ربيعي

 

همين ابتدا تكليف‌مان را معلوم كنيم بهتر است؛ منظورم اين است كه به نمايش «هيچ كس نبود بيدارمان كند» به عنوان يك اثر كامل نگاه كنيم بدون اينكه حاشيه‌ها، محدوديت‌ها و هرگونه عارضه ديگر بيروني را در متن (متن به معني ساختارگرايانه‌اش نه متن نمايش) در نظر بگيريم. به‌طور مثال در اين نقد بدون توجه به محدوديت‌هاي احتمالي و خط قرمزهاي اجتماعي و... حاصل كار نويسنده و كارگردان را نگاه مي‌كنيم از اين رو مي‌توان برخورد مستقيم و بي‌واسطه‌اي با متن داشت و ملاحظات و اغماض‌ها را ناديده انگاشت. هرچند در اين صورت ممكن است با اتهام غيرمنصفانه بودن نقد مواجه باشيم اما ملالي نيست، زيرا اين گونه غيرمنصفانه بودن در نقد، كمترين سهم از ملاحظه‌كاري و محافظه‌كاري را در خود دارد و به ضرورت، نزديك‌تر به متن است. اما پيش از آن لازم است تا كمي از بيرون به كار آخر پيام دهكردي نگاه كنيم.

 

پرده اول:

در سال‌هاي اخير نوشتن متن‌هايي بر پايه زندگي شخصيت‌هاي غيرمعمولي در موقعيت معمولي براي تئاتر، آنچنان رونق گرفت كه تقريبا قريب به اتفاق مخاطبان نمايش‌ها و البته بيش از همه دانشجويان رشته‌هاي دانشگاهي تئاتر، ‌چنين دريافته بودند كه به طور پيش‌فرض هنر تئاتر مبتني بر پرداخت شخصيت‌هاست و در اين ميان هرچه شخصيت‌ها عجيب‌تر و غيرمعمولي‌تر، امكان خلق يا شاهكار بيشتر! اين نقيصه و رويه غلط‌انداز، خودش را در تعداد قابل توجهي از كارهايي كه در كمتر از پنج سال اخير روي صحنه رفت، نشان داد و به وفور در تئاترهاي دانشگاهي جا خوش كرد.

شبي كه تئاتر «هيچ كس نبود بيدارمان كند» را ديدم، پيش از هر چيز به اين موضوع فكر كردم. اينكه اين تئاتر يك‌تنه سد محكمي دربرابر خوانش نامرغوب و غيراصيلي است كه بي‌واهمه شخصيت محور است و اصالت موضوع در نحوه روايت و پرداخت شخصيت، ناپديد مي‌شود. خوشبختانه كار «هيچ كس نبود...» يك سنگر است براي دفاع از تئاترهاي موضوع محور! در اين نمايش كه تقريبا پرشخصيت هم هست، آنچه اهميت دارد و مخاطب را به انديشه وامي‌دارد، ‌نه اعوجاج و درهم‌پيچيدگي ذهني يك شخصيت ناشناخته و غريب، ‌كه يك موضوع قابل فهم و ملموس براي مخاطب است. تماشاگر اين تئاتر، موضوع و موقعيتي كه در نمايش خلق مي‌شود را مي‌فهمد، درك مي‌كند و با آن قرابت تاريخي و جغرافيايي دارد. بنابراين در برابر مساله‌اي كه روي صحنه مطرح مي‌شود، ‌مسووليت پيدا مي‌كند، مجبور است قضاوت كند، تصميم بگيرد و با هر تصميمي بخشي از امكانات هستي را از دست بدهد و بخشي ديگر را به دست بياورد. اين موقعيت رئال، در جذب همذات‌پنداري مخاطب، اثر قابل توجهي دارد و مخاطب را درگير خودش مي‌كند. از اين رو است كه ديدن تئاتر «هيچ كس نبود بيدارمان كند» با نديدنش تفاوت دارد و همچون برخي تئاترها نيست كه ديدن و نديدن‌شان اتفاقي، اثري، شورشي و آرامشي در جهان واقعي مخاطب برنمي‌انگيزد.

 

پرده دوم:

متن و اجراي «هيچ كس نبود... » نقص‌ها و نقيصه‌هايي دارند كه نمي‌توان بي‌گدار و ملاحظه‌كارانه از كنارشان گذشت!‌ همان طور كه پيش از اين گفتم، بناي آن ندارم كه برخي از نقص‌ها را به شرايط اجتماعي و محدوديت‌هاي مجوز و... ارتباط بدهم و از كنارشان بگذرم. بر همين اساس لازم است تا با نگاهي جدي‌تر و عريان‌تر متن را بازخواني كنيم.

در اين نمايش، ‌ما با موقعيتي روبه‌رو هستيم كه براي قريب به اتفاق جامعه ايراني آشنا و تجربه شده است. يك دوگانگي و دو راهي كه انتخاب هريك، بار مسووليت سنگيني را به دنبال خواهد داشت. اين دو راهي همچون همه دو راهي‌هاي نصف بيشتر تاريخ، ميان عشق و وظيفه است. ميان منافع جمع و منافع شخص است و روايتگر يك جان فدايي احتمالي.

محوريت اين نمايش ابتدا بر اساس موقعيت‌هاي في مابين زنان يك خانواده شكل مي‌گيرد و روايتگر بزرگان و اسطوره‌هاي فاميل است. در پايان اما اين روايت شكسته شده و نقطه اتكاي محوريت داستان تغيير مي‌كند؛ موقعيت و فضاي داستاني في‌مابين سه جوان خانواده كه درگير روابط عاشقانه هستند و انتخاب نهايي اين سه نفر، چرخش نهايي داستان را تعيين مي‌كند.

مشكل اين روايت آن است كه متن نمايش در كشمكش ميان روايت يك موقعيت سياسي-اجتماعي، يك موقعيت عاشقانه دچار هرج و مرج است. يكدست نيست و سرانجام معلوم نمي‌كند كه يك اثر عاشقانه است كه مايه‌هاي سياسي و اجتماعي دارد يا برعكس! اين موضوع يك نقص است زيرا در نهايت مخاطب بايد بداند با چه چيزي روبه‌رو بوده است و بر اساس موقعيت مشخص و مرزبندي شده‌اي، ‌بتواند با اثر ارتباط و تصميم بگيرد.

براي مثال، معلوم نيست كه نيت مولف نمايش در روايت يك موقعيت سياسي- اجتماعي با بازنمايي شخصيت‌هاي يك روزنامه‌نگار، ‌يك تاريخ‌نويس، ‌يك روشنفكر و يك معلم در جريان كودتا دقيقا چيست و چه چيزي اضافه بر دانسته‌هاي قبلي مخاطب براي ارايه كردن دارد. صرف روايت توصيفي از يك موقعيت سياسي- اجتماعي كه براي مخاطبان تجربه زيسته است، اگربيهوده نباشد، ‌ضرورتي هم ندارد. بنابراين متن نمايشنامه در اين بخش دچار يك ضعف حياتي است و كليت تئاتر را در نهايت مي‌لنگاند.

 

پرده سوم:

اجرا جاي نفس كشيدن ندارد! به اين معني كه نحوه اجرا به گونه‌اي است كه مدام حركتي يا ديالوگي در جريان است. فرصتي براي فكر كردن به قبل و به بعد نيست. هر پلك زدني بخشي از نمايش را با خود به دنياي ناديدن‌ها مي‌برد. اين مي‌تواند يك شمشير دو سر باشد. اگر اين نحوه اجرا تعمدي باشد و مراد از آن تسلسل اتفاقات و رويدادهاي متنوع در زندگي اجتماعي ايرانيان باشد، ‌كه البته همين گونه نيز هست، بهتر بود كه بر اساس فرمت هنر پاپ، تمهيداتي را انديشيد كه برخي ديالوگ‌ها يا موقعيت‌ها و حركت‌هاي مهم و راهبردي كار، كمتر از دست بروند. اين تمهيدات هرگز تئاتر را به گردونه يك اثر عامه پسند پرتاب نمي‌كرد بلكه كمك مي‌كرد تا فهم مخاطب از ديدن تئاتر دچار اختلال نشود. «هيچ كس نبود... » تئاتر سخت فهمي است. نه به اين دليل كه موقعيت‌هاي پيچيده روايت مي‌كند، بلكه به اين دليل كه در روايت، مبتني بر كوچك‌ترين دال‌ها است و نشانه است. دال‌ها و نشانه‌هايي كه گاه به فراخور شرايط اجرا و فيزيولوژي بدن آدمي، ‌از چشم پنهان مي‌مانند.

 

پرده چهارم:

يكي از نكات بسيار قابل توجه و شيرين در اين نمايش، ‌آن است كه مخاطب تا دقايق پاياني اجرا درگير حدس زدن نسبت و ارتباط شخصيت‌ها با يكديگر است، چرخه حدس و اشتباه به خوبي توانسته است بدون اينكه تصنع و تعمدي در پنهان نگه داشتن اين نسبت‌ها به چشم بيايد، ارتباط و تعامل بيننده با اجرا را حفظ كند. به نظر مي‌رسد اين تعليق‌ها كه گل درشت و زننده نيست، جايگاه كمرنگي در تئاتر ما دارد. در همين چند مدت اخير كارهاي متفاوتي به صحنه رفته است كه استفاده نادرست از اين تعليق‌ها سبب شد تا از كل تئاتر، در نهايت يك گيجي براي مخاطب باقي بماند و بس! به هر حال ديدن تئاتر مثل «هيچ كس نبود... » با بازي‌هاي خوب بازيگرانش به ويژه خود پيام دهكردي و همه آن ديگر بازيگران كه به‌واقع ديدني و البته شنيدني است، ‌يك سعادت كوچك و خوشبختي كوچك است در دوراني كه تلخي‌ها، جان آدم را احاطه كرده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون