آب در هاون كوبيدن و پنجه بر روان جامعه كشيدن چرا؟
از خدا كه پنهان نيست و از شما نيز چه پنهان؛ هيچ؛ واقعن هيچ دليلي جزو همين فضاي بدبيني ايجاد شده و خوانشهاي ناصحيح و برداشتهاي ناصواب از نوشتههاي ما نيست. در اين فضاي يأسآلود و مملو از سطحينگري براي من و مايي كه همواره همه دل خوشيمان به همين نوشتنها بند است سخت است ننوشتن اما از سوي ديگر پشت بند هر مطلب نيز تذكرات و چشمغرهها و جواب پسدادنهايي اگر باشد مصيبت ميشود كه؟ پناه بر خدا!
در طول ساليان فعاليت در عرصه نوشتن حتي به خواب نديدهايم اينچنين فضايي را؟! آخر چرا؟! نتيجهاش چه بوده و چه خواهد شد حاصل؟ جز پنبهها را رشته ساختن و واقعيتها را انبار كردن و بيهودهگوييها بر روح و روان آدمي آوار نمودن! به قول ما بلوچان«خير»؛ يعني بگذريم و برويم سر اصل مطالب كه البت بخشي از اصل نيز در همين مقدمه طولاني گفته شد. حال برگرديم به كلام ابتداييمان همان مثل «بي ساز رقصيدن» و «بي آب شنا كردن» كه حكايت اين روزهاي صدا و سيماست! رسانهاي كه همواره بر سر رفتارهاي بس عبث و آماتور گونه خويش جامعه را هي عصباني و عصباني ميكند! بله؛ صحبت بر سر همين توهينهاي تازه صدا و سيماست كه گويا تمامي ندارد و عقل سليم نيز باز ميماند از درك آنكه آخر چگونه ناظران يك دستگاه عريض و طويل رسانهاي غافل ميمانند از خبط و بيحرمتي به مظلومترين اقشار اين جامعه يعني هنر و هنرمندان؛ آنهم مفاخري كه قدر نديدهاند هرگز و نه صدايشان آشناست و نه سيمايشان براي صدا و سيما! هنوز اثرات مخرب آن رفتار بسيار عجيب و توهين به سهراب محمدي يكي از برجستهترين موسيقيدانان مقامي كشور و مفاخر عرصه فرهنگ و هنر در اذهان عمومي باقي مانده كه در اقدامي ديگر در حين پخش موسيقي بلوچي پردهاي تا به پهناي سينه پيش و روي موزيسينها نصب نمودهاند تا به زعم خويش اينگونه آلات موسيقايي را ستر كنند و نقاب بزنند بر رويشان و از پيش چشم نامحرم مخاطبان خويش پنهان بدارندشان! عجبا. اين اقدام چنان ناشيانه و مضحك به نظر آمد كه چه بسا دستمايه طنزها و جوكها و لطيفههاي اهل ذوق و قريحه گشت و چه محتوايي را براي فانسازان شبكههاي اجتماعي فراهم ساخت. دستمريزاد! كجاي دنيا ديدهايد كه رسانهاي متعلق به ملت اينچنين براي مردم خويش همواره و بهطور مداوم با ندانمكاريهاي برخي از دستاندركارانش همواره اسباب خشم را فراهم آورد و سرخوردگي! نقاب را پس چهره آلات موسيقايي دادن و پرده را تا پهناي سينه بر موزيسينها كشيدن در يك برنامه زنده تلويزيوني براي ديده نشدن آلات مكروهه و ممنوعه موسيقي عين خلاقيت است و سليقه كه ميبايست از دستاندركاران آن تجليل به عمل آورده شود و قدرداني. وا وا. يعني باركالله. چه بگويم! ديگر زبانها مو در آورد از اين همه گفتنها. والله بالله تالله اين رفتارها كه نشان از بيگانگي فرهنگي و اجتماعي و ناتواني از درك درست حتي بديهيترين مسائل روزمره است به جاي ايجاد نشاط چنگ ميكشد بر روح و روان پريشان اين جامعه! چنگ. از ما گفتن بود. خود دانيد. خير پيش.