آيين درويشي
ابراهيم عمران
در فقره قهرماني قرمزهاي پايتخت؛ مديرعاملشان در برنامه زنده تلويزيوني مدعي شد همه كشور پرسپوليسي هستند و شايد عده كمي استقلالي! جملهاي بدين مضمون كه در اوج شادماني و شادكاميشان بيان شد. فينفسه چنين صحبتهايي هنگام سرمستي مذموم نيست. چه كه حق هر فرد و گروهي است بعد هر موفقيتي، آنچه مشتاقش است بگويد. آنچه اما اين گفته تا حدود زياد شبيه «هزاره سوم گونه» ايشان را نفي ميكند بيانش از تلويزيون است، آنهم از رسانهاي همگاني. اگر تيم پرسپوليس تلويزيوني خصوصي داشت و مديرعاملش چنين داد سخن ميداد؛ حرفي نبود. چنين «هل من مبارز» ميطلبيد؛ خردهاي بر آن نميبود. بحث اين نوشته شايد تلويزيون خصوصي و برپايي آن هم نباشد. چه كه بارها گفته و نوشته شد از سوي نخبگان امور. آنچه اين نوشته را معنا ميبخشد ظرفيت در چنين بزنگاههايي در سپهر سياسي و اجتماعيمان است. در حيطه ورزش كه دو تيم مطرحمان جيرهخوار دولتيان هستند؛ حال كمي بيشتر يا كمتر؛ ديگر فخر فروختن و دميدن بر آتش معنايي ندارد! مگر يادمان رفته سياسيوني كه بعد پيروزي به جاي تفقد طرف مقابل؛ سينه چاكان خويش را تحريك كردهاند و فرجام آن هم ديده شد. مديرعامل انتصابي وزارت ورزش آنچنان غرق در پيروزي پرسپوليس شد كه يادش رفته در چه جايگاهي است. از آن طرف بودند بازيكناني در اين تيم كه آيين جوانمردي بلد بودند و مستقيم و غيرمستقيم خسته نباشيدي به آبيهاي پايتخت گفتند. ماندهام در مرام برخي مديران كه نه آيين پهلواني ميدانند و نه مرام قهرماني و نه مهمتر از همه اين موارد؛ تشخيص شرايط فعلي كشور را درك ميكنند. در زمانهاي كه جو روحي مردم طي چند ماه گذشته شكننده شده است؛ هر نوع تحريك كلامي و روحي تاوان سنگيني خواهد داشت. جالب است كه اينگونه درفشانيها معمولا از سوي افرادي است كه نه سر بلدند بتراشند و قلندري نداشتهشان هم پيشكش آيين درويشي نداشتهشان!