• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۰ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5513 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۳۱ خرداد

كتاب‌سوزي در سوييس

مرتضي ميرحسيني

سوييسي‌ها كه امروزه جامعه‌اي مترقي شناخته مي‌شوند، هميشه هم مردم دموكرات و آزادمنشي نبودند. اصلا اين واژه‌ها در قياس با تاريخ طولاني بشر، واژه‌هاي سابقه‌داري نيستند و حتي آن اوايل كه سر زبان‌ها افتاده بودند - در نگاه خيلي‌ها - فضيلت و مايه اعتبار محسوب نمي‌شدند. نه فقط فضيلت نبودند كه اشتهار به چنين صفاتي مي‌توانست نشانه سست‌ايماني و خيانت به طبقه اجتماعي تلقي شود. تاريخ سوييس را هم كه نگاه مي‌كنيم، مي‌بينيم نقاط تاريك آن كم نيست و ماجراهاي بسياري در آن وجود كه مورخان از آنها مثال‌هايي براي اثبات دلبستگي اروپايي‌ها - و سوييسي‌ها - به عقايد كهنه و نظام‌هاي اشرافي آلوده به تبعيض و ستم بيرون مي‌كشند. يكي از اين ماجراها، چنين روزي از ژوئن 1762 در ژنو روي داد. دولت موسوم به جمهوري ژنو - كه عملا طبقه اشراف اين شهر را نمايندگي مي‌كرد - دو كتاب از كتاب‌هاي ژان ژاك روسو، «اميل» و «قرارداد اجتماعي» را متون خطرناك تشخيص و به مامورانش دستور داد نسخه‌هاي موجود از اين دو كتاب را جلوي شهرداري اين شهر بسوزانند. رابرت پالمر در نخستين جلد از كتاب «عصر انقلاب دموكراتيك» مي‌نويسد: «جمهوري ژنو تنها دولت اروپايي بود كه قرارداد اجتماعي را در همان لحظات نخستين انتشار محكوم كرد. به هر دو كتاب لكه بدنامي فضاحت‌آميز و تند و مضر به خداشناسي و مخرب ديانت مسيح و منهدم‌كننده انواع حكومت‌ها زده شد و كليه آنها را طي تشريفاتي پاره و اوراق كردند و در مقابل ساختمان شهرداري ژنو... سوزانيدند.» نه فقط كتاب‌ها را به آتش انداختند كه حكم دستگيري روسو را هم صادر كردند و گفتند هر زمان كه پا به اين شهر بگذارد او را مي‌گيرند و زنداني‌اش مي‌كنند. البته اين واكنش آنها به نوشته‌هاي روسو، به‌ويژه به «قرارداد اجتماعي» طبيعي بود. روسو با كتاب‌هايش، نارضايتي عامه مردم از شرايط حاكم بر جوامع را نمايندگي مي‌كرد و مدافع اين آموزه بود كه ارزش انسان‌ها مشروط به طبقه اجتماعي و ثروت خانوادگي‌شان نيست و همه انسان‌ها، هرقدر هم كه فقير و گمنام باشند باز حق و سهمي نفي‌ناشدني در تصميم‌گيري و تصميم‌سازي براي جامعه خودشان دارند. اين آموزه براي كساني كه نسل پشت نسل از امتيازات خاص بهره مي‌بردند نه پذيرفتني بود و نه تحمل‌شدني. باز به قول رابرت پالمر «اگر كسي بخواهد كتابي را نام ببرد كه آرزوهاي انقلابي دوره ميان 1760 تا 1800 را بيش از هر كتاب ديگر شامل باشد، بايد كتاب قرارداد اجتماعي را بگويد. شايد آثار ديگر روسو تاثيرات عملي و مستقيم بيشتري از اين هم داشته‌اند... اما قرارداد اجتماعي هنوز هم دفتر عظيم انقلاب سياسي است.» از اين‌رو سوييسي‌ها يا به عبارت درست‌تر، سران جمهوري ژنو كتاب را سوزاندند تا «جهان آن روز را مطمئن گردانند كه ژنو در چاه كفر و زندقه نيفتاده است.» بعد هم به جنگ نويسنده‌اش رفتند و بسيار بيشتر از آنچه از آنان انتظار مي‌رفت به روسو سخت گرفتند و برايش محدوديت ايجاد كردند. «چنين مميزي شديد و سختي در مطبوعات ژنو كمتر سابقه داشت. معلوم است كه شوراي شهر دو كتاب روسو را بدون اينكه به‌دقت آنها را خوانده باشد، محكوم كرد، زيرا ميان انتشار اين كتاب‌ها و صدور اين احكام غلاظ و شداد فاصله چنداني نيفتاد و مي‌توان اين احتمال را نيز در نظر گرفت كه شوراي شهر ژنو، (كمي هم) براي خشنود ساختن دولت فرانسه، دست به اين اقدام زد.» آنچه به تصميم سران جمهوري ژنو قطعيت بيشتري داد، اين واقعيت بود كه روسو از چندي قبل به صداي معترضان آن شهر تبديل شده بود و عامه مردم آن شهر به او اميدهايي بسته بودند. شايد به همين دليل هم بود كه تصميم‌گيران جمهوري ژنو در حفظ نظمي كه منافع‌شان به آن گره خورده بود چاره‌اي جز مقابله با نويسنده فرانسوي -كه از قضاي روزگار متولد ژنو بود - نداشتند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون