ملاقات زايران سانتياگو دِ كمپوستلا روي جاده
محمد نيكوفر
پنجشنبه، 18 خرداد 1396
امروز روي مسير دوچرخه ويارونا به سمت مرز فرانسه و سوييس ركاب ميزنم. شب گذشته را در شهر ليون گذراندم و امروز سعي ميكنم بخش بزرگي از اين مسير را تا ژنو طي كنم. امروز وقتي از كوچههاي آرام و خلوت يكي از روستاهاي مسير عبور ميكردم، متوجه درخت توتي شدم كه شاخههايش از روي ديوار باغ عبور و توتهاي رسيده آن سطح آسفالت كوچه را سياه كرده بود. در همان موقعيت نشسته روي زين دوچرخه دست دراز كرده و چند توت را از شاخه جدا كرده و خوردم. طعم دلچسبي داشت، نتوانستم از آن دل بكنم. دوچرخه را در گوشهاي رها كرده و حدود بيست دقيقهاي مشغول خوردن توت شدم. توت شيرين و آبدار دست و روپوش زردرنگم را سياه كرد.
امروز روي اين مسير هيچ دوچرخهسواري را كه به سمت ژنو برود، ملاقات نكردهام. اما تعداد زيادي را ديدهام كه بالعكس از سوييس ميآمدند و به سمت ليون ميرفتند. همه آنها آلماني بودند؛ زوجي ميانسال كه بسيار سبكبار سفر ميكردند و در توقفي كوتاه گفتند كه برنامهريزي كردهاند تا همه مسير را در هتل اقامت كنند و در رستورانهاي روي مسير غذا بخورند، فلذا نيازي به همراه بردن بار زياد ندارند و نيز دو دختر جوان و زيبا كه همه نقشه مسير را پرينت گرفته و يك دفترچه از آن درست كرده بودند، اما باز هم توقف كردند تا جهت دقيق مسير باقيمانده تا ليون را از من سوال كنند.
تقريبا همه افرادي را كه آن روز روي مسير دوچرخه ديدم به مقصد نهايي رسيدن به سانتياگو دِ كمپوستلا ركاب ميزدند. من دو هفته قبل هم مردي انگليسي آرام و كمحرفي را در كمپي در شمال تولوز ملاقات كرده بودم كه او هم با يك كولهپشتي و پياده به سمت سانتياگو دِ كمپوستلا ميرفت. من سالها قبل از اين براي اولينبار از يك توريست لهستاني كه به ايران آمدهبود در مورد اين مكان زيارتي شنيده بودم. وي معتقد بود بزرگترين چالش و سفر ماجراجويانهاش رفتن با پاي پياده به اين مقصد زيارتي بوده است. اين سفر براي برخي ممكن است ماهها به درازا بكشد.
با رسيدن بهار به ميانه راه، زُوار زيادي از مسيرهاي متفاوتي در اروپا با دوچرخه، پياده يا خودرو به سمت اين مقصد زيارتي در شمال غرب اسپانيا كه در منطقه گاليسيا قرار دارند، مسافرت ميكنند. اين زيارت سابقه هزارساله دارد و مسيحيان زيادي به قصد تقرب يا از سر اعتقاد به اينكه با پيمودن اين راه دشوار با پاي پياده، از معجزات اين زيارت بهرهمند خواهند شد، به اين سفر ميروند. اين زيارتگاه بنابر اعتقاد مسيحيان محل دفن بقاياي پيكر يكي از حواريون مسيح است كه در قرون اوليه ميلادي به قتل رسيده است.
البته امروزه تمامي كساني كه به اين مقصد سفر ميكنند، مذهبي نيستند و تنها به منظور تجربه اين مسير پرخاطره تاريخي و چالشبرانگيز اقدام به سفر ميكنند. من در سال 2019 به منطقه ايبريا سفر كردهام، اما در آن زمان و در اولين سفر به اسپانيا مايل بودم تا شرق اسپانيا از بارسلون به سمت آندلس و سپس ادامه مسير تا مرز پرتغال و رفتن به ليسبون در امتداد اقيانوس اطلس را تجربه كنم. اما اگر در آينده بار ديگر به اسپانيا سفر كنم، احتمالا از كوههاي پيرنه در مرز فرانسه تا سانتياگو دِ كمپوستلا را ركاب خواهم زد. سفر طولاني پرماجرا روي مسير ناهموار و دشوار در هر كشور يا منطقهاي و حتي اگر به مزار شهيدي هم ختم نشود، به احتمال زياد تغييراتي را در درون تو ايجاد ميكند و تو را انساني ميسازد كه با آن من قبلي تفاوت خواهد كرد. اين هم خود نوعي معجزه است!