نشست سران بريكس در ژوهانسبورگ آغاز شد
راه دشوار بريكس براي تغيير نظم جهاني
اعتماد- گروه اقتصادي بريكس كه پانزدهمين نشست سران را اين هفته در ژوهانسبورگ آفريقاي جنوبي برگزار ميكند، هيچوقت به اندازه امروز در مركز توجه قرار نداشته است.
اين مساله به خودي خود نشاندهنده افزايش اهميت اين بلوك اقتصادي از زمان اولين گردهمايي آن است كه در سطح وزيران اقتصاد در حاشيه انجمن اقتصادي سنتپترزبورگ در سال ۲۰۰۶ برگزار شد. در همين رابطه شبكه خبري راشاتودي به مناسبت برگزاري نشست اين هفته ژوهانسبورگ گزارشي را در مورد اهداف و چالشهاي گسترش بريكس آورده است: بر اساس گزارشها، حدود ۲۰ كشور به دنبال عضويت در اين سازمان پنج عضوي هستند و فهرست كشورهايي كه در نشست آفريقاي جنوبي شركت ميكنند، سه برابر است. اين نشانهاي از اشتياق بسياري از كشورهاي غيرغربي براي تاثيرگذاري بيشتر بر نحوه اداره جهان و همچنين عقب راندن سلطه خودخواهانه غرب در سياست جهاني، اقتصاد، مالي و رسانههاست.
اين بدين معني نيست كه بريكس يك راه ساده براي تغيير نظم جهاني دارد. پيش از نشست ژوهانسبورگ دو مساله به عنوان چالشهاي اصلي براي تكامل اين گروه مطرح شد. مساله اول عضويت براي گسترش است كه شماري از كشورها از سراسر جهان پشت در بريكس صف كشيدند و آماده ورود هستند؛ الجزاير، آرژانتين، بنگلادش، بلاروس، جمهوري دموكراتيك كنگو، كوبا، مصر، اتيوپي، اندونزي، ايران، قزاقستان، مكزيك، نيجريه، عربستان و امارات. حركت به سمت گسترش به سبك بيگ بنگ يك اقدام بزرگ است به اين خاطر كه يك جايگزين براي نظام اتحادها و شراكتهاي تحت رهبري امريكاست. هرچند مساله اينجاست كه آيا چنين گسترشي بريكس متنوع شده را به سرعت قوي ميكند يا نه؟
در درون خود بريكس، ديدگاهها نسبت به گسترش اين بلوك متفاوت است. هرچند يك مدل وجود دارد كه ميتواند مفيد واقع شود. سازمان همكاري شانگهاي يك گروه غيرغربي ديگر، با همان كشورهاي مشاركتكننده مساله گسترش خود را بدون كاهش اثربخشي مديريت كرد. با گذشت زمان، اين سازمان يك فرمول براي طبقهبندي كشورهاي عضو و فرآيندهاي معيارسنجي براي پذيرش عضو كامل جديد ايجاد كرد. اين سازمان با اعطاي عضويت كامل به كشورهاي هند، پاكستان، ازبكستان و ايران قادر به گسترش خود شده و تعدادي ديگر در صف پذيرش هستند. اگر رويكرد سازمان همكاري شانگهاي از سوي بريكس اتخاذ شود، ميتواند يك راهحل باشد.
چالش ديگر براي بريكس ابزارهاي جديد براي كاهش وابستگي اقتصادهاي غير غربي به دلار است. استفاده واشنگتن از ارز به عنوان سلاح در جنگ نيابتي خود عليه روسيه و تقابل همزمان تجارت و فناوري عليه چين اين موضوع را ضروري كرده است. محدوديتهاي غربي فعاليتهاي بانك توسعه جديد بريكس را مختل كرده است. درخواستها از اين گروه براي ايجاد يك ارز معمول مطرح شده تا انحصار دلار در نظام مالي جهان را از بين ببرد. با اين حال، بديهي است كه ايجاد يك ارز ذخيره براي پنج اقتصاد بسيار متفاوت كه چين دو سوم توليد ناخالص داخلي گروه را تشكيل ميدهد، در تضاد با اصل حاكميت ملي غربيها باشد. هدف اصلي يعني رسيدن به استقلال مالي محقق نخواهد شد.
يك راه عمليتر بهبود روش رشد فعلي استفاده از ارزهاي ملي در تجارت بين كشورهاي بريكس است. يوان و روبل بيش از نيمي از گردش مالي بازرگاني چين- روسيه را تشكيل ميدهند. روسيه، روپيه را براي نفتي كه به هند ميدهد، ميپذيرد، برزيل با چين با ارز يوان تجارت ميكند و موارد مشابه آن. در حالي كه اين تراكنشها مزيت عاري بودن از دخالت كشور ثالث را دارند اما به دليل مشكلات تبديلپذيري برخي ارزها، استفاده محدود از آنها در خارج از كشور صادركننده و بيثباتي نرخ ارز، ميتواند هزينههايي را نيز تحميل كند. اينها مسائلي هستند كه بايد به آنها رسيدگي شود. در حالي كه ايجاد ارز بريكس راه زيادي را ميطلبد، تلاش براي كار روي بهبود نظام پرداخت بينالمللي و تسويهحسابها در گروه منطقيتر است.
بريكس اغلب با گروه ۷ مقايسه ميشود. اگرچه، برخي روشهاي مقايسهها را ميتوان توجيه كرد، اما اين دو گروه به لحاظ هدف، ساختار و تكامل اساسا متفاوت هستند. گروه ۷ به لحاظ سياسي، اقتصادي و ايدئولوژي همگن هستند درحالي كه بريكس از همه جهات متنوع است. گروه ۷ توسط ايالات متحده امريكا رهبري ميشود و سايرين به عنوان قدرتهاي بزرگ سابق اين رهبري را ميپذيرند درحالي كه در بريكس وزنه اقتصادي چين به معني هژموني پكن نيست. گروه ۷ به اين معنا كه به دنبال ارايه الگوها و اخلاقيات خود به ساير نقاط جهان است، جهانيگراست و كشورهاي بريكس به صورت كامل بر حاكميت ملي خود متمركز هستند. در عين حال، گروه هفت به وضوح منحصر به فرد است و غرب به وضوح بالاتر از بقيه قرار دارد، در حالي كه بريكس دقيقا برعكس است و تنوع تمدنها و فرهنگهاي مختلف را در بر ميگيرد.
نقش گروه هفت نگهداري از نظم قديمي است كه در آن غرب مسلط بود در صورتيكه پذيرش اعضا در بريكس براي ايجاد عناصر يك نظم جهاني جديد، متنوعتر و متوازنتر است. بريكس تلاشي براي ايجاد يك اتحاد با حاصل جمع صفر نيست. اين هسته اصلي چيزي است كه ميتوان آن را اكثريت جهاني ناميد كه هدف آن توسعه به جاي تسلط است. حركت سخت خواهد بود و بدون مخالفت نيست، اما با چسباندن قطعات بيشتري به پازل، در نهايت اساس نظم جهاني بازتر و فراگيرتر پديدار خواهد شد.