• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۵ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5616 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۹ آبان

وقتي از «عكاسي جنگ» حرف مي‌زنيم

سعيد فلاح‌فر

عكاسي از رويدادهاي خشن و خطرناكي مثل جنگ مستلزم از خودگذشتگي‌ها و مسووليت‌پذيري‌هاي عكاسان شجاع است. به‌رغم شعارها و كنوانسيون‌هاي بين‌المللي براي مصونيت خبرنگارها و عكاس‌ها از تهديدات جاني جنگ، عملا چنين امنيتي در ميدان كارزار وجود ندارد. چه بسا به دليل آموزش‌ها و تعليماتي كه نيروهاي نظامي ديده‌اند، خطري كه عكاس‌ها و خبرنگارها را تهديد مي‌كند، بيشتر از نيروهاي نظامي باشد. بديهي است اين عكاس‌ها نمي‌توانند - و نبايد- در آرامش استوديوي عكاسي يا حتي عكاسي خياباني روي عكاسي متمركز باشند. اما هر عكاسي ممكن است در اين شرايط، براساس وظيفه يا ديدگاه شخصي عكاسي كند. طيف وسيعي از عكاسي مستند، عكاسي كاربردي، عكاسي خبري، عكاسي اجتماعي، مردم‌شناسي و... يا حتي اشكالي از عكاسي زيست ـ محيطي، عكاسي هنري، استيج و... با انواع جانبداري‌ها و عواطف انساني ممكن است جان‌مايه چنين عكس‌هايي باشند. عكاسان ايراني - غير از رويدادهاي طبيعي مثل سيل و زلزله كه به هيچ‌وجه همتراز درگيري‌هاي مسلحانه نيست - حداقل در دو رويداد بزرگ تاريخي در معرض اين موقعيت بوده‌اند؛ يك‌بار در دوره درگيري‌هاي خياباني انقلاب اسلامي سال 1357 و بار ديگر در هشت سال جنگ با عراق. اما به مجموع عكس‌هاي توليدشده در اين دو صحنه غني عكاسي، بيشتر به لحاظ تحليل وقايع تاريخي و ارزش‌هاي ايدئولوژيك پرداخته شده و كمتر از نگاه زيبايي‌شناسي عكاسانه مورد بررسي و قياس با نمونه‌هاي جهاني يا آثار عكاسان خارجي كه به ايران آمده‌اند، قرار گرفته است.
بي‌راه نيست اگر بگوييم شهرت بعضي از عكاسان انقلاب و جنگ - غير از معدودي استثنائات شناخته‌شده و نمونه‌هاي درخشان- بيش از آنكه ناشي از نگاه خاص و عكاسانه ايشان باشد، مربوط به اهميت تاريخي موضوعات و جغرافياي عكس‌هاست. به ويژه نگاهی  به آثار عكاسان «دفاع مقدس» و حمايت‌هاي دولتي، در عده‌اي از اين عكاسان، پنداري از جامعه‌شناسي، تاريخ‌نگاري، مرجعيت زيبايي‌شناسي و... هم به وجود آورده است. حتي گاهي بعضي‌هاي‌شان با همين تصور - به جاي انتقال تجارب عملي ارزشمند خود در دانشگاه‌هاي هنر و عكاسي - پشت كرسي‌هاي مباني و تئوريك هنر تدريس مي‌كنند يا زينت‌المجالس سفارشي و پروپاگانداي جناح‌هاي سياسي مي‌شوند. بعضي هم چشم به حراج‌هاي هنري دوخته‌اند. معمولا اين عكاس‌ها با ماموريت از طرف روزنامه‌ها، صدا و سيما و... (با دوره‌هاي آموزشي كوتاه‌مدت و حداكثر آشنايي با دوربين عكاسي) به جبهه مي‌رفتند تا سفارش و نيازهاي موردنظر و روزمره اين نهادها را برآورده كنند. مثلا روزنامه‌ها كه تماما تك‌رنگ چاپ مي‌شدند، نياز به عكس‌هاي تازه و داغ، سياه و سفيد و مهيج داشتند. بنابراين سرعت عمل و اهميت موضوع و پيام‌هاي تبليغاتي، بيش از كيفيات عكاسانه به كار مي‌آمد. محدوديت‌هاي پشتيباني و تجهيزات هم وجود داشت. تا جايي كه در عكس‌هاي سياه و سفيد، جذابيت بصري و معنايي رنگ خون و... فداي همين محدوديت‌ها و الزامات مي‌شد. جالب‌تر اينكه بعضي از اين عكاسان - به گواه آرشيوهاي غيرحرفه‌اي، نگاتيوهاي بي‌نام و گمشده و اطلاعات ناقص عكس‌ها و... - حتي در آن دوره به اهميت تاريخي اين عكس‌ها هم چندان واقف نبودند و صرفا اين عكس‌ها براي‌شان ماهيت مصرفي داشت. حالا اما عده‌اي مثلا همين سياه و سفيد بودن عكس‌ها را تعبير به شناخت و نگاه هنرمندانه اين عكاسان مي‌كنند يا بعضي سهل‌انگاري‌ها و خوش‌شانسي‌ها و برخورداري از مجوزهاي خاص نظامي را نوعي نشانه سبك‌شناسانه مي‌دانند. حتي در نشانه روي ساده دوربين به سمت موضوع هم اين پرسش بي‌جواب و غيرقابل اثبات هميشه باقي است كه «اين عكاس‌ها در آن لحظات، چه موضوعات مهم‌تري را نديده‌اند يا از دست داده‌اند؟!» بي‌ترديد كارهاي بعضی ازاين عكاس‌ها قابل احترام و توجه است، اما اين ارزش موضوعي را نبايد با ارزش‌هاي تصويري و عكاسانه و شايد حتي با ارزش‌هاي خبري عكاسي اشتباه گرفت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون