• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۵ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5616 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۹ آبان

در مواجهه با خالص‌سازي

عباس عبدي

در يادداشت پيش (ديروز) گريزناپذير بودن تداوم سياست خالص‌سازي را از سوي جريان غالب شرح دادم. در عين حال تاكيد كردم كه اين جريان ناگزير از تداوم اين سياست و در عين حال شمول آن به نيروهاي نزديك خود نيز هست و اين متضمن كوچك‌تر شدن آن از يك‌سو و مهم‌تر از آن ناكارآمدي بيشتر در اداره امور از سوي ديگر است و اين موجب مخالفت بيشتر مردم و بن‌بست ادامه سياست خالص‌سازي است و اين همان تناقضي است كه در دل اين سياست وجود دارد. به عبارت ديگر با تداوم خالص‌سازي، موازنه قوا را عليه خالص‌سازان تشديد مي‌كند و دير يا زود به جايي مي‌رسد كه نظم امور جز با افزايش فشار و درگيري حفظ نمي‌شود و جامعه را در ورطه بي‌ثباتي غرق خواهد كرد. شواهد تاييد‌كننده اين ادعا فراوان است كه در بسياري از يادداشت‌هاي خود به آنها مي‌پردازيم. حال پرسش اين است كه در برابر اين جريان چه بايد كرد؟ در يك جمله؛ رسيدن به موازنه قواي پايدار براي ايجاد تغيير و تحول، كاري است كه بايد انجام شود. چگونه؟ 
از نظر سياسي تنش‌هاي دروني جناح غالب رو به تزايد است. پس از حذف اصلاح‌طلبان، اكنون نوبت دو و حتي سه جريان داخلي خودشان رسيده است كه حذف شوند. روحانيت سنتي، اصولگرايان سنتي و جريان رييس مجلس هر سه در معرض اين حذف هستند مگر اينكه سكوت كنند. اين فرآيند ضرورت خالص‌سازي است و گريزي از آن ندارند. به موازات اين فرآيند، بحران‌هاي آنان در حوزه‌هاي اقتصاد، فرهنگ و جامعه و سياست به ويژه سياست خارجي كه همچنان پابرجاست تشديد هم خواهد شد. در اقتصاد هيچ تحول ملموسي را در اين دو سال شاهد نبوده‌ايم. نه اينكه كاري نشده يا دستاوردي نبوده است، بلكه با آنچه كه از دو سال اول يك دولت انتظار مي‌رود فاصله عميقي دارد، به ويژه كه وعده‌هاي رنگارنگي هم داده بودند. نه رشد اقتصادي و نه اشتغال و نه تورم و سرمايه‌گذاري و نه حتي ضريب جيني تغيير ملموسي نكرده است. آنچه كه بيش از هر چيز در اقتصاد ملموس است، وجود ناترازي‌هاي جدي است. در توليد و سطح مصرف موردنياز، در ناترازي آب، برق، انرژي، بودجه، مصارف و درآمدهاي دولت، در درآمدهاي خانوار كه اين موارد اخير در ناتواني بر غلبه به تورم فزاينده و بالا بازتاب پيدا مي‌كند.
وضعيت جناح غالب در موضوعات اجتماعي و فرهنگي نيز بدتر است، چون با فرآيندهاي اصلي در دو زمينه اجتماعي اختلافات اصولي دارند و اين اضافه بر ناتواني مديريتي آنان است. مساله زنان، حجاب، آسيب‌هاي اجتماعي، جوانان و نسل جديد، فرهنگ و هنر و ورزش، در كنار فقر و نابرابري و بيكاري و مهاجرت گسترده، همگي اراده جناح غالب را به چالش مي‌كشند. در حوزه دينداري و سياست نيز ماجرا روشن است و پيچيده نيست و روند كلي مغاير با نظرات و خواست‌ها يا آرزوهاي جناح مزبور است كه از شرح جزييات آنها مي‌گذرم. ناترازي رسانه‌اي بيش از هر چيز آنان را عذاب مي‌دهد. ناترازي بيش از هر جا در سياست خود را نشان مي‌دهد. مجموعه نيروهاي رسمي حتي 10درصد جامعه را هم نمايندگي نمي‌كنند و به‌ شدت هم ناكارآمد هستند. بنابر اين انكار اصلي بر ناديده گرفتن اين ناترازي‌ها بر ابزارهاي مادي قدرت است.
اگر با اين چارچوب تحليلي موافق باشيم، خط‌مشي اصلي اصلاح‌طلبان و ساير نيروهاي منتقد؛ فعاليت و حضور سياسي و رسانه‌اي و فكري با هدف ايجاد يك قدرت بالفعل براي كمك به هر صدايي است كه از درون جناح غالب براي تغيير مسالمت‌آميز و براساس تفاهم است. در حقيقت منتقدان مي‌توانند بازي صفر و يك را نپذيرند و بازي با جمع جبري مثبت را جايگزين كنند. اين مسير مستلزم چند شرط اساسي است. اول از همه اطمينان به حتمي بودن اين مسير و اينكه جناح غالب در مسير انسدادي در حركت است. دوم اينكه منتقدين براي خودشان نقش ايجابي و موثر و تعيين‌كننده قايل باشند كه از طريق وحدت و تفاهم مي‌توانند نيروهايي را درون ساختار فعال كنند كه از ادامه اين مسير خطرناك منصرف شوند و در مسير تفاهم و همراهي با مردم قرار گيرند و اين تغيير مسير را به سود خود هم بدانند، يا حداقل زيان آن را كمتر از ادامه سياست خالص‌سازي بدانند. شرط سوم نيز تاكيد بر فرآيند انتخاباتي (نه با روند موجود) سالم به عنوان فصل‌الخطاب امور و دفاع از انتخابات آزاد براي عبور از وضعيت بحراني كنوني است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون