• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۵ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5616 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۹ آبان

روايت رنج و اميد در تاريكي

هادي خانيكي

اين روزها كه مي‌گذرد، 
شادم
كه مي‌گذرد
اين روزها
-شادم كه مي‌گذرد-قيصر امين‌پور
1- مدتي است كه گاه‌نوشته‌هاي سرطاني‌ام در ستون «به روزنامه ايام» گرفتار بي‌نظمي شده است، شايد از اقتضائات زيستن «بين دو جهان» يا «بين دو قلمرو» به تعبير خانم سليكا جواد- نويسنده كنشگر امريكايي- اين نوع سرگرداني‌ها باشد؛ به زبان او وقتي طبق نظر پزشك درمان مي‌شوي روزي مي‌فهمي كه درمان شدن پايان راه بهبودي نيست، بلكه آغاز آن است، حال كه زنده مانده‌اي بايد بداني كه از اين پس نيز بايد چگونه به زندگي‌ات ادامه دهي. به هر روي من اين هفته در موقعيتي نظير او قرار گرفتم. براي انجام آزمايش‌هاي باليني شش ماهه به مركز جامع سرطان بركت رفتم و پزشک معالجم دکتر پیام آزاده به اعتبار سي‌تي‌اسكن‌هاي اسپيرال انجام گرفته، رهايي كنوني تن را از سرطان اعلام داشت، اگرچه بايد مراقب قلب باشم.
2- پرسش سليكا جواد پس از پايان سه سال و نيم شيمي‌درماني و پيوند مغز استخوان اين است كه چطور مي‌توان دوباره وارد همين دنيا شد و زندگي را از سر گرفت؟ پاسخي كه او در عمل پيدا مي‌كند ورود به دنياي ارتباطي فعال است، انتخابي كه از درون آن انگيزه، كنش و اميد بيرون آيد من نيز به همين رويكرد و راه در اين روزهاي سختي كه بر جهان پيرامون و ميهنم مي‌گذرد،رسيده‌ام: بايد در عرصه انگيزه داشت و انگيزه داد، كنش ورزيد و به كنش فراخواند و اميد يافت و اميد داد و بر سر همه اينها در هر جا كه ميسر بود گفت‌وگو كرد. به واقع توانش ارتباطي سر از توانش تن و درمان و اجتماع درمي‌آورد.
3- خانم ربه‌كا سولنيت، نويسنده و روزنامه‌نگار پركار اجتماعي در كتاب خواندني «اميد در تاريكي» زيسته خود را از اميد چنين بازگو مي‌كند:

«اميد باور به اين است كه عمل ما اهميت دارد، هرچند چگونگي و زمان تاثير آن و كيستي و چيستي تاثيرپذيرنده چيزهايي نيستند كه بتوان از پيش دانست. در واقع شايد ما نتوانيم حتي پس از واقعه از اين موضوعات آگاه شويم، اما در هر صورت اعمال مهم هستند و تاريخ پر از مردمي است كه تاثيرشان پس از مرگ قدرت بيشتري داشت.
«اميد يك در نيست، بلكه يك احساس است كه شايد جايي دري وجود داشته باشد، راهي براي خروج از مشكلات لحظه كنوني حتي پيش از آنكه آن راه را بيابيم يا دنبال كنيم.» اميد آنگونه كه من در جهان زيست بيماري و در فراز و فرود زندگي فردي و اجتماعي خود به آن رسيده‌ام همان است كه سولنيت به مثابه توضيحي بر پيچيدگي‌ها و عدم قطعيت‌ها از خلال موقعيت‌هاي مناسب به آن مي‌پردازد. «اميد استقبال از ناشناخته‌ها و ناشناختي‌هاست. بديلي براي قطعيت خوش‌بينی و بدبيني است، خوش‌بين‌ها گمان مي‌كنند همه‌چيز بدون مداخله ما رو به راه خواهد شد و بدبين‌ها موضع مخالفي دارند، هر دو گروه، بي‌عملي خود را توجيه مي‌كنند. اميد اين باور نيست كه هر چيزي رو به راه بوده و هست يا خواهد شد». اميد باور به اين است كه همه‌چيز در نقطه پايان نيست. باده‌هاي نخورده در رگ تاك هست و چه بسا آشكار و عمومي كردن يك درد و يك جراحت هم بتواند به كار درمان تن و فرسودگي روان بينجامد.
4- فهم درد ديگري و بيان رنج خويش نيازمند ورود به لحظه‌هاي ارتباطي و توانايي در خلق روايت است. زماني كه زبان به سخن مي‌آيد و قصه رنج خود را مي‌گويد اگر چشمي براي ديدن و گوشي براي شنيدن نباشد زبان به لكنت مي‌افتد و فقدان ديگري شنونده ارتباط را مختل مي‌كند. اين روزها كه در غزه فاجعه برزخ انساني لحظه‌لحظه تاريخ دوران ما را پر مي‌كند، با تمام وجود اين مساله را مي‌فهمم، حس مي‌كنم كه امروز نيازمند خلق روايتي اخلاقي از اين ستم و سركوب به مثابه امري شنيدني و گفتني هستيم. رنج فلسطينيان را نمي‌توان به قطعاتي از اخبار و اطلاعات فروكاست، بايد روايت رنج و حق و اميد آنان را شنيدني كرد و كمترين كنش ‌ما بر ساخت اين روايت و بالا بردن قدرت شنيدن صداهايي است كه در فضاهاي سياست‌زده و قطبي شده گم مي‌شوند.
5- مشاهده‌ها و مطالعه‌ها نشان مي‌دهند كه حال جامعه ما نيز چندان خوب نيست، غالب مردم نگران امروز و آينده خويشند. روايت زندگي اجتماعي در غياب اميد و چشم داشتن به آينده‌اي بهتر، روايتي فروبسته و فروپاشيده است. پرسش بنيادين اين است كه آيا مي‌توان در كانون اين جهان زيست تلخ بذرهاي اميد را كاشت و بارور كرد؟ پاسخ من به اين پرسش بنا به زيسته‌ها و تجربه‌هايم در اين روزها مثبت است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون