نامه دبيركل حزب نداي ايرانيان به رييس قوه قضاييه
در انتقاد به اعلام جرم عليه روزنامه اعتماد
آیا دستگاه قضا به اندازه تخلفرسانهها بر عملکرد وزیرکشور هم حساس است؟
حجتالاسلاموالمسلمين جناب آقاي محسنياژهاي
رييس محترم قوه قضاييه
با سلام و احترام؛
استحضار داريد كه روز گذشته دادستان تهران به بهانه انتشار دستورالعمل وزير كشور در خصوص موضوع حجاب و ابلاغ وظايف حجابباني دستگاههاي مختلف، عليه روزنامه اعتماد اعلام جرم كرده است. حزب نداي ايرانيان در انجام وظايف خود در ديدهباني جامعه مدني لازم ميداند موارد زير را با حضرتعالي در ميان گذارد:
۱- سال گذشته در ادامه روند اشتباه، غيرعقلاني، ضد انساني و غيرشرعي گشتهاي ارشاد يكي از دختران اين سرزمين مظلومانه جان باخت. اگرچه نهادهاي رسمي هيچگاه درگذشت مرحومه مهسا اميني را مرتبط با گشت ارشاد ندانستند، اما افكار عمومي و هيچ عقل سليمي باور نكرد فشار رواني وارد شده به اين دختر موجبات اين حادثه تلخ را فراهم نكرده باشد.
۲- هزينههاي سنگين و غيرقابلِ كتمان گشتهاي ارشاد بر هيچ كس از جمله حضرتعالي پوشيده نيست. تذكرات پيدرپي دلسوزان، گروههاي مدني و برخي نمايندگان مجلس نيز اثري نبخشيد و وزير كشور بر ادامه اين روند ناصواب پافشاري كرد و كشور را آبستن اعتراض دختران و پسراني كرد كه اين گشتها آنها را به ستوه آورده بود. حزب نداي ايرانيان ۴ ماه پيش از آن حادثه تلخ در بيانيهاي خطاب به وزير كشور خواستار توقف گشتهاي ارشاد شد. اما مواجهه غيرقابل توجيه وزير كشور در برابر جامعه و بيتوجهي به خواست مردم تبعاتي را براي كشور و مردم ايجاد كرد كه هرگز جبران نميشود.
۳- آنچنانكه منتشر شده متاسفانه وزير كشور در بدعتي خطرناك و به دور از چشم مردم شريف ايران دستورالعملي را در مورد استقرار حجاببانها به صورت محرمانه صادر كرده و بعد در پاسخ به سوال خبرنگاران با اظهاراتي خلاف واقع اظهار بياطلاعي ميكند. نامه محرمانه وزير توسط يك رسانه مسوول منتشر ميشود و به جاي برخورد با وزير، عليه رسانه اظهار جرم ميشود.
۴- جناب آقاي اژهاي از شما به عنوان قاضي القضاتِ مجتهدي كه وظيفه پاسداري عدالت داريد و مسوولِ رسيدن حق به حقدار هستيد، سوال ميكنيم دروغ گناهي بزرگتر و نابخشودنيتر است يا بيحجابي؟ دروغگويي يكي از مقاماتِ سياسي كشور يا شال نداشتنِ يك دختر، كدام يك بنيانهاي يك جامعه را مانند موريانه سست ميكند و بياعتمادي را بيشتر دامن ميزند؟ آيا امثال آقاي وزير از خود پرسيدهاند كه به دليل همين برخوردها و رفتارها نيست كه جوانان هر روز از دين گريزان شده و ديگر به آنان گوش نميدهند؟
۵- بر اساس ماده ۱۱ قانون انتشار و دسترسي آزاد به اطلاعات «هر مصوبه و تصميمي كه موجد حق يا تكليف عمومي است قابل طبقهبندي به عنوان اسرار دولتي نميباشد و انتشار آنها الزامي خواهد بود.»
آيا دستگاه قضا همانقدر كه بر تخلف رسانهها حساسيت نشان ميدهد بر عملكرد وزير كشور نيز همانقدر و بلكه بيشتر حساس است؟ و آيا بررسي كرده چنين بخشنامهاي صادر شده و چرا وزير كشور به خود اجازه داده است برخلاف قانون به دور از چشمِ مردم اقدام به صدور منويات خود در قالب دستورالعمل محرمانه كند و بدتر از آن، در مصاحبهاي به كتمانِ عملِ خود بپردازد؟
۶- جناب آقاي اژهاي! چنانكه تاكنون نيز از شما سراغ داشتهايم و ميدانيم رضايت افكار عمومي برايتان اهميت دارد، انتظار داريم ضمنِ دستورِ بررسي دقيق و عادلانه و رفع اتهام از روزنامه اعتماد، درباره غيرقانوني بودن ابلاغ آن بخشنامه و بعد سخنانِ خلاف واقع وزير كشور در تكذيبِ آن بخشنامه، تحقيق و افكارِ عمومي كشور را قانع كنند. باز هم هشدار ميدهيم پاك كردن اقدامات غيرقانوني و گفتارِ خلافِ يك مقام مسوول با اعلام جرم عليه يك رسانه تنها و تنها سببِ از بين بردن اعتماد و پشتوانه مردمي خواهد شد. همان پشتوانهاي كه از نگاهِ رهبر معظم انقلاب تداوم بخش جمهوري اسلامي است و همان مردمي كه سرمايه اصلي كشورند. از جنابعالي مصرانه تقاضا داريم ضمن تذكر به دادستان تهران تمهيدي بينديشيد كه احدي جرات مسدود كردنِ فضاي روشنگري مسوولانه رسانهها را پيدا نكند و افكار عمومي بيش از پيش مسالهدار نشود.
حزب نداي ايرانيان- ۶ تيرماه ۱۴۰۳