پارادايم كيفري ايران در مواجهه با تروريسم جيشالعدل
حسين قزلباش
تروريست اين واژه مخوف و مهيل، روش منتخب گروهها و رستههاي سياسي ضد نظام حاكم است كه براي به زانو در آوردن حكومت، متوسل به ايجاد واهمه و دهشتافكني ميگردد تا بلكه بتواند رژيم حاكم را اصلاح يا واژگون سازد. تروريسم مفهومي درهم و بغرنج كه هر چند از نظر وجودي پديده سياسي به حساب ميآيد اما داراي ابعاد متعدد حقوقي، اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي، رواني و مكاني نيز هست و به صورتهاي متفاوت، كشتار دسته جمعي، هواپيماربايي، گروگانگيري و انفجار بمب رخ پيدا مينمايد. همه كشورهاي كوچك و بزرگ، توسعه يافته و در حال توسعه با مشكل تروريسم روبهرواند و اين بغرنج محدود به دولت و منطقه خاصي نيست، ليكن منطقه خاورميانه و كشور جمهوري اسلامي ايران عليالخصوص منطقه جنوب شرق با توجه به وضعيت جغرافيايي و ژئوپليتيك خاص از جمله بعد مسافت زياد از پايتخت، توسعه نامتوازن ناحيه، منزوي و گوشه بودن، جغرافيايي پهن، ضعف شبكه ارتباطي، فقر، افتراق قومي و مذهبي با حكومت مركزي مهياي فعاليت گروههاي تروريستي از جمله جيشالعدل (الظلم) هست. جيشالعدل (الظلم) به رهبري فاروقي (عبدالحميد ملازاده) متاثر از جريانات فكري و سياسي و با اتكا به كارهاي تروريستي مانند: كشتن مردم، به شهادت رساندن پرسنل نيروي انتظامي و سپاه، فعاليت تبليغي ناهمسوي حكومت، پخش اكاذيب، قاچاق كالا و انسان و مراوده با حكومتهاي مخالف نظام و دفاع از تفكرات آنان، امنيت جنوب شرق كشور را مخدوش نموده است. صرفنظر از فلسفه شكلگيري اين فرقه كه منبعث از گروه جندالله بود و برمبناي ترويج مكتب ديوبندي و تزريق اسلام متحجر از سوي وهابيت به مناطق محروم است، رويش و بالش اين جماعت در مرزهاي شرقی از ۲ جهت بر امنيت ملي و ناحيهاي تاثير سوء دارد و سبب بروز تفكرات (سلفي تكفيري) و به چالش كشيدن امنيت در همه حوزهها و مانع پيشرفت و رشد اقتصادي شده و مخرب چهره فرهنگي منطقه است. به نظر ميرسد براي مواجهه و پيشگيري از اين اقدامات جيشالعدل (جيشالظلم) در كشورمان ميبايست علاوه بر رويه غالب حاكم كه بزهكاران تروريست را بزهكاران خطرناك بيان ميكند و براساس فلسفه كيفري سزادهنده (بغي، فتك) با آنان طريقه ميشود با بنيانگذاري يك گفتار ترميمي با هدف تداول اصلاح و بازپروري مرتكبان و پيشگيري از جرم دست زد، بايد تمهيدات بينالمللي جامع و مانع براي مقابله با آنان افزايش يابد، بايد در آن ناحيه با درنظر گرفتن جغرافيايي تروريسم برنامهريزي جدي براي توسعه منطقه، رفاه و ريشهكن كردن فقر و بيكاري صورت پذيرد، بايد از سياست كيفري ضدتروريستي دفاع كرد و آن را استراتژيك در كنار عدالت كيفري به قانونگذار شناساند، بايد برخورد كيفري را مبتني بر سزادهي تسامح صفر منحصر نكرد و سياست جنايي را علاوه بر دشمن مدار و سركوبگر به رويارويي با جيشالعدل (بزهكاران تروريست) تعميم داد.
مدرس دانشگاه و عضو كانون وكلاي دادگستري گيلان