انتخابات و احزاب دو روي يك سكه
حجتالله ايوبي
وزير محترم كشور طي سخناني خواستار رقابت بين برنامهها شد. از ديدگاه ايشان جا ماندن جناحهاي اصولگرا و اصلاحطلب در اين مسابقه سياسي هم اتفاقا امر مباركي است. به گفته ايشان كساني كه بدون اين برچسبهاي سياسي وارد ميدان شده و از صافيها گذر كردند مگر محترم نيستند؟ مگر نه اين است كه رقابت بايد بين برنامهها باشد و نه برچسبها. به ياد دارم در دوره اول دولت آقاي احمدينژاد يكي از معاونان سياسي وزير كشور در جمع رسانهها و احزاب گفته بود كه ما در نظام اسلامي احزابي ميخواهيم كه در پي رسيدن به قدرت نباشند. شايد بيان پارهاي نكات سودمند باشد.
نخست اينكه در علم سياست اگر تشكلي در پي كسب قدرت نباشد نام حزب را شايسته نيست. چنين سازماني بايد نام ديگري را براي خود برگزيند. اين گزاره از بديهيات اوليه مباني علم سياست است.
دوم اينكه در همه كشورهايي كه پديدهاي به نام انتخابات دارند، احزاب و جناحهاي سياسي كارگردان اصلي عرصه انتخاباتند. اگرچه احزاب سنتي رونق گذشته را ندارند و جاي خود را به احزاب نوپديدي دادهاند ولي انتخابات چيزي جز رقابت بين جناحهاي سياسي نيست. رقابت بين دموكراتها و جمهوريخواهها در امريكا، كارگر و محافظهكار در انگلستان، چپ و راست در فرانسه پيشينهاي بيش از يك قرن دارد.
سوم اينكه حذف رقابت جناحهاي فراگير مانند اصولگرا و اصلاحطلب به معناي تشويق به رقابتهاي قومي، قبيلهاي و گذر از جامعه به جماعتهاي هويتي است. ترويج اين انديشه ميتواند خطرناك و ضد امنيت ملي باشد. در كشور با عظمت و بزرگي چون ايران كه موازييك اقوام گوناگون است كنارگذاشتن جناحهاي شناسنامهدار و فراگير كمك به پيشرفت سياسي نميكند. چهارم در نظام انتخاباتي كشورمان تكليف بخشي از نامزدهاي خوشيمنتر دوماه پيش از انتخابات و بخش ديگري از نامزدها كمتر از يك ماه قبل از برگزاري انتخابات مشخص ميشود. در جهان پيچيده كنوني كه احزاب سياسي با تشكيل دولتها سايه، سالها كار، كارگاه و تلاش فراوان به برنامههاي حزبي خود دست پيدا ميكنند، چگونه يك نفر در كمتر از دو ماه ميتواند برنامهاي قابل قبول براي اداره كشور ارايه كند؟ به همين دليل است كه انتخابات و احزاب سياسي دو روي سكه مردم سالارياند.