انتخابات يك معناي خاص دارد
محمد مهاجري
روزنامه محترم جوان نوشته است اينكه در انتخابات به چه كسي راي بدهيم تقليل دادن مقوله انتخابات است. از نظر اين روزنامه انتخابات هدفهاي ديگري چون امنيتآوري، استمرار نظام، ايستادگي مردم در برابر تحريمها، وحدت ملي و تجديد ميثاق با شهيدان دارد. به نظر ميرسد آنچه بيان شده - صرفنظر از درست يا نبودنش - از موضع فرانظام بيان شده. يعني نويسنده با اوجگيري از كف جامعه، بر جايگاهي رفيع نشسته و از آنجا به صحنه مينگرد و طبيعتا برخي موضوعات مانند راي مردم و صندوق انتخابات را ريز ميبيند. به علاوه اگر از منظر به انتخابات بنگريم در واقع بايد بپذيريم اصولا مشاركت و صندوق راي و برگزيدن افراد، اصلا موضوعيت ندارد و صرفا طريقيت دارد. يعني انتخابات صرفا راه و طريقي است براي رسيدن به امنيت و استمرار نظام و نظاير آن. خب فرض كنيم اين ايده درست باشد. در چنين فرضي، اگر هر وسيلهاي فراهم شود كه با آن، امنيت و وحدت ملي و استمرار نظام تضمين گردد، ميتوان انتخابات را تعطيل كرد و از همان روش مورد نظر به هدف متعالي خود دست يافت. اگر انتخابات را به درختي تشبيه كنيم كه با هدف ميوه دادن كاشته شده، از ديگر نعمتهاي آن مانند سايهاش ميتوان استفاده كرد. انتخابات هم ميتواند علاوه بر آنكه اراده مردم را در انتخاب نامزدها متجلي ميكند، مايه امنيت و وحدت و استمرار نظام هم بشود اما از منظر افرادي كه پاي صندوق راي حضور مييابند، انتخاب فرد يا افراد خاص براي تحقق يافتن خواستههاي آنهاست. در واقع، آنچه كاملا موضوعيت دارد، راي آوردن نامزد خاص است. آنچه مدنظر نويسنده روزنامه مزبور (مهم نبودن يا كم اهميت بودن انتخاب افراد) است همان چيزي است كه در كره شمالي شاهدش هستيم. حكومت عدهاي را به عنوان نمايندگان پارلمان به مردم معرفي ميكند و شهروندان با يك راي آري يا نه به كل نامزدها راي مثبت يا منفي ميدهند.
آيا اين روش، مطلوب نظام ماست؟ مرور قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و ساير قوانين نشان ميدهد، انتخاب فرد (در انتخابات رياستجمهوري، مجلس شوراي اسلامي، خبرگان و شوراهاي شهر و روستا) محوري جز راي دادن به افراد ندارد. اتفاقا همين محوريت است كه نقطه عزيمت كشور به سوي راهبردهاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي به حساب ميآيد. در دوم خرداد 76 انتخاب آقاي خاتمي در برابر آقاي ناطق، مسير سياسي كشور را تغيير داد. در 84 و 88 نيز همين اتفاق افتاد. در 92 و 96 نيز انتخاب شخص آقاي روحاني، راي دادن به برجام بود. در 1400 قهر اكثريت مردم و راي دادن اقليت به آقاي رييسي با هدف كشاندن كشور به وضع موجود صورت گرفت. در واقع، خاتمي، احمدينژاد، روحاني و رييسي، گرچه نماينده يك تفكر و رويكرد بودند، اما شخص خودشان موضوعيت داشتند. در بعضي دورههاي مجلس، كانديداهاي متعددي فرضا در يك حوزه انتخابيه رقابت ميكردند كه بعضا وابسته به اصلاحطلبان يا اصولگرايان بودند. اگر انتخاب فرد اهميت نداشت، مردم ميتوانستند اسم يك جريان سياسي را روي برگ راي بنويسند اما عملا رايدهندگان، اسم افراد را روي برگه نوشتهاند. چرا؟ چون انتخاب فرد مهم است. كوتاه سخن آنكه، ارايه اين تعريف از انتخابات كه انتخابات يعني راي به افراد، نه تنها تقليل دادن نيست بلكه ارتقاي دادن است. افراد (كانديداها) هستند كه در صورت برخورداري از قابليت، ميتوانند مردم را پاي صندوق بياورند و اگر مردم مشاركتشان گسترده باشد، اهداف مدنظر روزنامه محترم جوان محقق ميشود.