• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۷ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5686 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۳ بهمن

جامعه‌شناسي نزاع‌هاي خياباني در رضوانشهر

عليرضا طاهري

طي ماه‌هاي اخير سه مورد دعواي منجر به قتل براي همشهريان‌مان رقم خورده است كه به سختي ذهن‌ها را درگير مي‌كند. اين اتفاق‌ها نابهنگام، تلخ و ترسناك هستند. هيچ كس نمي‌تواند بي‌خيال از كنار آن بگذرد، براي هر كس و در هر لحظه، ممكن است اتفاقي شبيه اينها رقم بخورد و خانواده‌اي را در بهت و حيرت و اندوه فرو ببرد. من به عنوان معلم از اينكه دانش‌آموزم دچار آسيب اجتماعي شود، عذاب وجدان مي‌گيرم. اينها فرزندان، برادران‌مان و خواهران ما هستند.  توماس هابز جمله معرو  في دارد و مي‌گويد: در شرايط طبيعي، انسان گرگ انسان است. هابز براي اينكه انسان گرگ انسان نباشد، مي‌گويد يك نيروي بي‌طرف، قدرتمند و توانا بايد در ميان آدم‌ها حضور يابد تا آد‌م‌ها يكديگر را لت و پار نكنند. هابز به اين نيروي بي‌طرف لِوياتان نام مي‌نهد. لِوياتان مترادف با قانون و ضمانت اجرايي آن است.  نكته‌اي كه ابتدا بايد بدان توجه شود، الزامات اجراي قانون و آموزش شهروندي است. در شهرستان رضوانشهر و روستاهاي اطرافش در سال‌هاي اخير شاهد ساخت و ساز‌هاي بي‌رويه و گسترش ساختمان‌ها و افرايش شهرنشيني هستيم.  امروزه نه تنها ساكنان روستاها بلكه حتي جمعيت عشايري و كوچرو هم به شيوه شهري زندگي مي‌كنند. شهروندي با شهرنشيني متفاوت است. شهروند شدن، مستلزم آموزش و يادگيري است.  دكتر نعمت‌الله فاضلي معتقد است كه در ايران، تقاضاي اجتماعي در زمينه آموزش شهروندي جدي گرفته نشده است. تقاضاي اجتماعي در زمينه آموزش، عمدتا معطوف به آموزش مهارت‌هاي شغلي و آموزش بازار و درآمدزاست. كسي كه ماشين مستهلك و فرسوده‌اش را به جاي اينكه در پاركينگ يا محل امن پارك كند، سال‌هاست در كنار خيابان و اتوبان رها كرده است، احتمالا با مفهوم شهروندي ناآشناست. اين شخص بايد بياموزد كه به عنوان يك شهروند داراي حقوق و تكاليف است.  دكتر فاضلي معتقد است كه شهر بيش از آنكه انبوه اتومبيل‌ها و بزرگراه‌ها و مگامال‌ها باشد، مجموعه‌اي از رويه‌ها و عرف‌هاست. مجموعه‌اي از زبان‌ها و گويش‌ها و مناسك و آيين‌هاست. شهر شيوه زندگي است و شهروند كسي است كه مي‌تواند در اين صورت زندگي زيست كند.  

انسان شهروند يا جامعه شهروند كسي است كه انواع سوادها را دارد. سواد ارتباطي، سواد عاطفي، سواد جنسيتي، سواد شهري، سواد هنري، سواد بصري و سواد رسانه‌اي.

داشتن اين سوادها لازمه زيستن در دنياي امروز است.

براي ارزيابي اينكه چقدر شهروند شده‌ايم، به مراكز خريد و برج‌ها و پل‌ها نگاه نكنيم، نگاه‌مان به آن لحظاتي باشد ‌كه بر خود نظارت مي‌كنيم، خود را به پرسش مي‌گيريم، مسووليتي را داوطلبانه مي‌پذيريم، هدفي را تعريف مي‌كنيم و براي بهبود زندگي جمعي، كنشي را داوطلبانه بر مي‌گزينيم. به ميزاني كه مسووليت ايجاد شرايط بهتر زيستن را براي خود و خانواده و اطرافيان‌مان در مناسبات ميان فردي و ايفاي نقش‌هاي اجتماعي‌مان مي‌پذيريم، مي‌توانيم بفهميم كه تا چه ميزان شهرونديم.

دكتر رناني معتقد است، شهروندي اگر ‌با توسعه همراه نباشد، منجر به نارضايتي خواهد شد.

دكتر رناني مي‌گويد ما سه مفهوم رشد، پيشرفت و توسعه داريم. رشد به معناي جاده‌سازي، ساختمان‌سازي و گسترش سازمان‌هاي شهري است. پيشرفت به معناي ارتقاي كيفيت اين سازه‌هاست. اين دو از نظر دكتر رناني كمّي و با مهندسي همراه هستند. اما اگر زندگي در اين شرايط با رضايت همراه نباشد، ما به توسعه دست نيافته‌ايم. توسعه مفهومي انساني و ذهني است. آمارتياسن اقتصاددان معروف، توسعه نيافتگي را «فقر قابليت‌ها» مي‌داند.

به باور ايشان، توسعه‌يافتگي موقعيتي است كه افراد قابليت‌ها، مشي‌ها و منش‌هاي لازم براي تحقق خود در زندگي جمعي را دارند.

بيونگ چول هان كتابي دارد تحت عنوان جامعه فرسودگي، ايشان مي‌نويسد، هر عصر ابتلائات خاص خود را دارد. به همين ‌منوال، در يك عصر باكتري وجود داشت كه بالاخره با كشف آنتي‌بيوتيك‌ها پايان يافت. با وجود ترس گسترده از همه گير شدن آنفلوآنزا، ما در عصر ويروس هم زندگي نمي‌كنيم. به لطف فناوري ايمني‌شناسي، چنان عصري را پشت سر گذاشته‌ايم. از منظر آسيب شناختي، نه باكتري‌ها يا ويروس‌ها، بلكه نورون‌ها شاخص تعيين‌كننده قرن بيست و يكم هستند كه تازه در ابتداي راهش هستيم. ناخوشي‌هاي نورون شناختي از قبيل افسردگي، اختلال كم‌توجهي-بيش‌فعالي، اختلال شخصيت مرزي و سندرم فرسودگي علامت‌هاي شاخص آسيب‌شناسي سلامت در آغاز قرن بيست و يكم‌اند. آنها عفونت نيستند، بلكه سكته‌اند، نتيجه آن نفي، كه چيزهاي بيگانه براي سيستم ايمني بدن به بار مي‌آورند، نيستند، بلكه نتيجه زيادت ايجاب‌اند.

چول هان جامعه قرن بيست و يكم را جامعه دست‌آورد سالار مي‌نامد و مي‌نويسد جامعه امروزي ديگر آن دنياي بيمارستان‌ها، ديوانه‌خانه‌ها، زندان‌ها، سربازخانه‌ها و كارخانه‌هايي نيست كه فوكو مي‌گفت‌. مدت‌هاست رژيم ديگري جايش را گرفته است: جامعه‌اي متشكل از باشگاه‌هاي تناسب اندام، دفاتر جاگرفته در برج‌ها، بانك‌ها، فرودگاه‌ها، پاساژهاي خريد و آزمايشگاه‌هاي ژنتيك.

جامعه قرن بيست و يكم ديگر يك جامعه
انضباطي نيست، بلكه جامعه دستاورد سالار (leistungsgeseklschaft) است. ساكنانش هم ديگر (سوژه‌هاي منقاد) نيستند بلكه (سوژه‌‌هاي دستاوردخواه) هستند‌. آنها كارآفرينان خودشان‌اند. ديوارهاي نهادهاي انضباطي، كه بهنجار را از نابهنجار جدا مي‌كردند، اكنون منسوخ به نظر مي‌آيند. تحليل فوكو از قدرت نمي‌تواند آن تغييرات رواني و مكان شناختي را توضيح بدهد كه با تبديل جامعه انضباطي به جامعه دستاورد سالار رخ دادند.

به تعبير چول هان انسان قرن بيست و يكم هم شكار هست، هم شكارچي. اين انسان مدام عليه خودش عصيان مي‌كند. به قول امروزي‌ها: بي‌اعصاب است.

براي بررسي ميداني خشونت و نزاع‌هاي منجر به قتل در رضوانشهر، ۱۵ نفر از افراد كه بين سنين ۱۵ الي ۱۸ سال قرار داشتند با روش نمونه‌گيري هدفمند انتخاب شده و مورد مصاحبه قرار گرفتند. موضوع مصاحبه‌محور دو سوال زير بود: ۱- روايت شما از نزاع‌هاي منجر به قتل در رضوانشهر چيست؟ ۲- اين قتل‌ها از نظر شما چه نكته و پيامي براي جامعه رضوانشهر دارند؟

اين ۱۵ نفر هر كدام روايت خود را از چگونگي شروع دعوا و نزاع بيان كردند. نكته مشترك اغلب روايت‌ها به قرار زير بود:

غرور نوجواني و جواني، رو كم كني طرف مقابل، عدم داشتن آگاهي از حقوق و تكاليف شهروندي، تاثير همسالان، نداشتن مهارت كنترل خشم، مصرف موادمخدر، مصرف الكل، خود را نزد هم سن و سالان شجاع، نترس و مهم جلوه دادن، داشتن مشكلات خانوادگي، آسيب‌هاي اجتماعي شوخي‌هاي نامتعارف، عشق به ديدن شدن از طريق لات‌بازي و به همراه داشتن تيزي (چاقو) و تك‌چرخ زدن با موتوسيكلت، رفتارهاي پرخطر و ارتباط نامشروع با جنس مخالف.

وقتي در مورد پيام اين دعواهاي خياباني مورد پرسش قرار گرفتند پاسخ‌ها به اين شكل بود:

اينها درس عبرتي براي ما هستند، پيام دعواها اين است كه گُل و عرق مصرف نكنيم. با دوستان‌مان شوخي‌هاي ناموسي نكنيم، از رفتارهاي غيرمتعارف با دوست دختر پرهيز كنيم. سرمان توي لاك خودمان باشد، ياد بگيريم در موارد حساس با يك معذرت‌خواهي و كوتاه آمدن قضيه را ختم به خير كنيم. حرف پدر، مادر و معلم را گوش كنيم اونها صلاح ما را مي‌خواهند. بعد از غروب آفتاب بيرون نمانيم و در خيابان‌ها بي‌هدف پرسه نزنيم.

وقتي از مصاحبه شونده‌ها سوال شد كه اگر شما در موقعيت مقتول بوديد و يك نفر كم سن و سال‌تر از شما، شما را با قمه تهديد مي‌كرد، چه كار مي‌كرديد؟ افرادي كه اهل درس يا ورزش و مهارت و حرفه نبودند پاسخ دادند به غرورمان بر مي‌خورد و صحنه را ترك نمي‌كرديم و از حيثيت‌مان دفاع مي‌كرديم. خوش‌مان نمي‌آيد طرف فكر كند كم آورديم. يكي از مصاحبه‌شوندگان كه ورزشكار حرفه‌اي بود، درس‌خوان نبود ولي با دوستان داراي رفتارهاي پرخطر دوست بود، پاسخ داد به خاطر آينده ورزشي‌ام تن به دعوا، مواد، سيگار و الكل نمي‌دهم. كساني كه به فكر درس بودند، پاسخ دادند كه موقعيت را مديريت مي‌كنيم و از دعوا پرهيز مي‌كنيم. از مصاحبه‌كنندگان وقتي سوال شد، آيا ممكن است از ترس پدر يا مادر تن به بزهكاري ندهيد؟‌پاسخ‌شان منفي بود.

در مورد مكان تردد افكار بزهكار از مصاحبه‌كنندگان سوال شد‌.

پاسخ دادند پارك كوثر رضوانشهر پاتوق اين‌جور آدم‌هاست. گفتند ما اگه بريم اونجا و حواسمون نباشه و به اونها چپ نگاه كنيم بايد منتظر زد و خورد و دعوا از طرف آنها باشيم. مصاحبه‌كنندگان معتقد بودند پارك محل امني براي تفريح نيست. مي‌گفتند فضاي ميان كتابخانه عمومي و كانون پرورشي كه داخل محوطه پارك كوثر قرار دارد، حكم كمپ اعتياد را دارد. اغلب آنجا جوان‌هاي پرخطر مواد مصرف مي‌كنند. محل مصرف الكل اما جاي ديگر قرار دارد. كنار زمين بسكتبال كه جنب پارك واقع هست، محلي است كه اغلب، مشروبات الكلي به صورت دورهمي و بساط، توسط دوستاني كه اهلش هستند سِرو مي‌شود. محل گلزار شهداي گمنام هم به خاطر اينكه كسي معمولا غروب‌ها آنجا نمي‌رود و خلوت است، جايي است براي مصرف مواد.

 

پيشنهاد‌هاي راهبردي:

۱- به فرماندار محترم شهرستان، پيشنهاد مي‌شود به جاي برگزاري جلسات آسيب اجتماعي با حضور چهره‌هاي دست‌چين شده، از كارشناسان و افرادي كه در اين زمينه كار علمي انجام داده‌اند استفاده كنند. يكي از كارگروه‌هاي اداري شهرستان در شوراي اداري فرمانداري، برگزاري جلسات آسيب‌هاي اجتماعي است. پيشنهاد مي‌شود از صاحب‌نظران دانشگاهي و خارج از شهرستان در اين جلسات دعوت كنيد و حرف آنها را بشنويد و به كار ببنديد.

۲- به فرماندار شهرستان پيشنهاد مي‌شود مناطق حاشيه‌نشين، آسيب‌زا و داراي معضلات اجتماعي را شناسايي كرده و از افراد صاحب‌نظر براي آموزش انواع مهارت‌هاي موردنياز براي زيست شهروندي استفاده كنند.

دكتر محسن رناني مي‌گويد ما براي رسيدن به توسعه بايد از خانه و خانواده شروع كنيم. رناني مي‌گويد اگر بتوانيم مادران را در تربيت فرزندان‌شان توانمند‌ سازيم، جامعه‌اي توانمند خواهيم داشت. مي‌توان در مدارس روستاهاي آسيب‌خيز يا مساجد دوره‌هاي آموزشي و فیلم‌هاي آموزشي براي مادران و بالا بردن سطح دانش و آگاهي آنها استفاده كرد. مادران از جلسات مرتبط با آسيب‌هاي اجتماعي استقبال مي‌كنند، چون يكي از مشكلاتي كه اغلب خانواده‌ها با آن دست و پنجه نرم ‌مي‌كنند، نحوه ارتباط با فرزندان است.

۳- به شهردار محترم‌ پيشنهاد مي‌شود براي
با نشاط‌سازي مبلمان بصري شهر از بنر و بيلبوردهايي كه داراي مضامين شهروندي هستند استفاده كند. شهروند امروزي وقت و فرصت خواندن متن‌هاي طولاني را ندارد اما آگهي‌هاي مرتبط با مفاهيم شهروندي، در اذهان رهگذران و شهروندان مي‌نشيند و در طولاني مدت تبديل به رفتار مي‌شود.

۴- به فرمانده محترم نيروي انتظامي شهرستان پيشنهاد مي‌شود كه از مكان‌هاي عمومي و نقاط پرخطر و آسيب‌زا از قبيل پارك شهر كنترل بيشتري داشته باشد.

۵- پيشنهاد مي‌شود مدير محترم اداره آموزش و پرورش شهرستان، برگزاري كلاس‌هاي آموزش خانواده را در سطح مدارس براي اولياي دانش‌آموزان با پيگيري و جديت بيشتري ادامه دهد. ما در شهرستان رضوانشهر مدرّسان توانمندي داريم. مي‌توانيد از آنها براي تشكيل كلاس‌هاي آموزش خانواده استفاده كنيد. پيشنهاد مي‌شود آموزش را به تمام امور ترجيح دهيد.

۶- به مدير محترم اداره ارشاد شهرستان پيشنهاد مي‌شود از فيلم‌هايي محتواي آموزش شهروندي و زيستن در دنياي جديد براي نمايش در سالن سينماي ارشاد استفاده كنيد. پيشنهاد مي‌شود نمايش اين‌گونه فيلم‌ها هفتگي يا حداقل ماهي يك‌بار صورت گيرد و براي نمايش اين‌گونه فيلم‌ها هزينه ورودي دريافت نشود. پول خرج كردن در امور فرهنگي و آموزشي، هزينه نيست، بلكه سرمايه‌گذاري است و در طولاني مدت جواب مي‌دهد.

يادآوري مي‌كنم در دوره تحصيل در دانشگاه استادي داشتيم، مي‌گفت من صاحب چهار فرزند هستم. وقتي چگونگي‌اش را پرسيديم، گفت اكنون يك پسر و يك دختر دارم، در آينده عروس و داماد‌دار خواهم شد.

من براي اينكه چه كسي عروس يا دامادم شود، هيچ حق انتخابي ندارم، به همين خاطر وظيفه و مسووليت خودم مي‌دانم نسبت به تربيت صحيح و درست تمام دانشجويان حساس باشم.

به همين خاطر ما نمي‌توانيم نسبت به همشهريان و اطرافيان‌مان بي‌تفاوت باشيم.

اين مقاله خلاصه‌وار و با عجله و از سر دردمندي نوشته شده است. اگرچه دسترسي به آمار دقيق طلاق و انواع آسيب‌هاي اجتماعي در شهرستان براي پژوهشگران ممكن نيست ولي ظواهر امر گوياي وجود مشكلات زيادي در شهرستان است.

اين مقاله مي‌تواند فتح باب و موضوعي براي پايان‌نامه‌هاي دانشگاهي باشد. به دنبال هيچ هدف سياسي، اقتصادي، تشويش اذهان عمومي يا دردسر نيست، فقط و فقط احساس وظيفه شهروندي سبب شده است تا در حد وسع و اندك بضاعت و اندوخته علمي نسبت به تعهد و رسالت معلمي عمل شود.

به هيچ‌وجه خالي از ايراد نيست. قطعا افرادي توانمندتر از صاحب اين قلم در شهرستان وجود دارند، انتظار مي‌رود موضوعات اينچنيني را جدي بگيرند و در مورد راه‌هاي درمان تامل كنند. اميد است در آينده شاهد رشد و توسعه و مفهوم‌ شهروندي در جامعه‌مان باشيم. اميد است ديگر شاهد اين‌گونه حوادث تلخ در جامعه نباشيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها