خطرناکی پاسخ دادن و ندادن
حتی قادر نیستند علیه آن به مراجع بینالمللی حقوقی شکایت کنند. در مجموع زبان دیپلماتیک آنان در مواجهه با اسرايیل الکن میشود. مشکل دوم مهمتر است؛ اسرايیل میداند که بهترین راه برایش به چالش کشیدن مستقیم ایران است؛ چیزی که ایران به علل روشنی از آن پرهیز دارد. بنابراین اسرايیل میداند که ظرفیت بالا بردن دوز چنین حملاتی را دارد و چنین حملاتی ایران را در موقعیت بدتری از حیث پاسخ دادن قرار میدهد و با وقوع اینگونه حملات، امکان دادن پاسخ همسنگ و مناسب از نیروهای نیابتی نیز وجود ندارد. بنابراین گرچه میتوان علت عدم پاسخگویی مستقیم ایران را فهمید و حتی از آن دفاع کرد، ولی پاسخ ندادن نیز، طرف اسرايیلی را تشویق به انجام اقدامات بیشتری میکند و از این نظر پاسخ ندادن نیز تبعات منفی دارد. استفاده از گزاره پاسخ بازدارنده نیز در اینجا مصداق ندارد و اشتباه است، زیرا بازدارندگی یا از طریق تسلیحات اتمی محقق میشود مثل آنچه که میان دو بلوک شرق و غرب یا هند و پاکستان دیده میشود، یا براساس به رسمیت شناختن موجودیت یکدیگر و موازنه قدرت کلاسیک نظامی است، مثل ترکیه و یونان که در هر دو نوع بازدارندگی هزینههای جنگ بسیار بیشتر از منافع آن حتی در صورت پیروزی است. ولی بازدارندگی از طریق تسلیحات متعارف با کشوری که موجودیت آن را به رسمیت نمیشناسند یا خواهان نابودی آن هستند بیمعناست و قابل اجرا نیست. بنابراین دیر یا زود به مرحلهای میرسیم که ظاهرا تاکنون از آن پرهیز کردهایم. راهحل چیست؟ جز تغییر سیاستهای کلان منطقهای هیچ راهی مانع درگیری احتمالی نخواهد شد.