بانك عمر
نجمالدين دانيالي
بانكهاي مختلفي در جهان مطرح شده كه بيشتر جنبه اقتصادي و به ويژه وجهي و ريالي دارند و مردم به وسيله آن بانكها مشكلات وجهي يا ريالي و ارزي خودشان و ديگران را حل ميكنند و در بانكها علاوه بر كارهاي خدماتي و تجاري، ريال و ارزشان را هم پسانداز ميكنند كه هر موقع به پول احتياج داشته باشند به بانك مراجعه و با برداشت وجه مورد نظر و يا با حواله آن، مشكلات خويش را حل و به خويشتن آبرو در مراودات و حيثيت و سلامتي و امنيت ميبخشند و براي خريد و فروش و رونق بخشيدن به وضع اقتصادي خويش هزينههاي لازم را به روشهاي مختلف بانكي ازجمله كارت عابر بانك، چك، سفته و حواله ميپردازند و اين خدمات خيلي هم ارزشمند هستند. اما اينجانب بانك خاصي را به سيستم اداره جامعه پيشنهاد ميكنم، بانكي كه خاص و خاص است و در آن بانك پول نه، طلا نه، ارز نه، بلكه چيزي بسيار فراتر از پول و طلا و ارز را پسانداز كنيم. باور كنيد كه خيلي جدي ميگويم و واقعيتي بسيار به درد خور را منظور ميدارم كه براي عزيزان آبرو و حيثيت و سلامتي و امنيتي فراتر از حالت ملموس فعلي داشته باشد، لابد حدس ميزنيد كه چيزي بالاتر و ارزشمندتر از ريال و طلا و الماس تنها و تنها ميتواند سلامتي و طول عمر انسان باشد و بهويژه كه پس انداز عمر، خود بالاترين ارزش براي هميشه بوده و هست. بلي پيشنهاد من پسانداز عمر است بلي پسانداز عمر و عمر. كه ما بياييم كاري بكنيم كه عمر و وقت زنده ماندن و زندگي كردن براي مردم جهان بشريت افزون شود بلي ما بياييم در اين بانك، عمر را پسانداز كنيم و اما به چه صورت و روشي: همه ميدانيم كه در بيشتر شهرها جاهايي براي نگهداري سالمندان و معلولان و كودكان بيسرپرست منظور داشته شده است. البته تعداد اتاقهايش نسبت به تعداد متقاضيانش خيلي خيلي محدود است وعوض نگهداري فرد سالمند و يا فرد معلول و يا كودك بيسرپرست در يك اتاق خاص، ايشان را به شكل دسته جمعي در اتاقها و يا سالنهاي عمومي نگهداري ميكنند واضح است كه براي آينده تعداد متقاضيان سالمند و معلول و كودكان بيشتر و بيشتر خواهد شد..
چون از طرفي تعداد جوانهايي كه از وطن مهاجرت كردهاند بيشتر شده و اين يعني تعداد پدران پير و مادران پير بدون «دست به عصا» يعني بدون فرزندي كه سرپرست پدر پير و مادر پير باشد، بيشتر ميشود و از طرف ديگر فرزندان اين دوران نسبت به زمانهاي سابق به علت مشكلات بيش از ظرفيت، آن خدماتي را كه فرزندان زمانهاي قبل داشتند، حال فرزندان جديد، ندارند و نخواهند داشت چرا كه خود فرزندان اسير و غرق در مشكلات عديده و افزون زندگي خويش هستند.
و اما پيشنهاد بنده اين است كه بانكي به نام بانك عمر تاسيس كنيم به اين روش كه در قدم اول اگر توانستيم، تعداد اتاقهاي لازم خدمات دهي پيران را بيشتر كنيم و اما چگونه؟ بايد بياييم موضوع را به كمك رسانهها و صدا و سيما با مردم در ميان بگذاريم كه هر فردي تمايل دارد به سالمندان نيازمند خدمات، خدمت كند در مركزي در حول و حوش ساختمان سالمندان و معلولان ثبت نام به عمل آورد و آن فرد با اختيار خويش ساعتهاي خدمتدهي رايگان براي سالمندان و معلولان در ماه و يا در هفته را به محل ثبت نام اعلام كند طوري كه فعلا با توجه به وضع موجود، مركز ثبتنام كننده، ساعات مورد نظر را براي داوطلبان خدمت و با توجه به رشته خدمت منظور و برنامهريزي انجام داده و به مرحله عمل برساند. اميد كه با اين قدم گسترش خدمات با افزوده شدن تعداد اتاقها و همچنين افزون شدن تعداد خادمان، عرض و طول بنياد خدمات به سالمندان و معلولان بيشتر و بيشتر شود.
گفتني است كه در طول هر سال جمع تعداد ساعات خدمات هر فرد يادداشت و در سابقهاش منظور ميگردد همچنين سود اين خدمات نيز ميتواند با توجه به كارشناسيهايي كه در صورت عمل منظور شود مثلا سالي 10 تا 30 درصد اعلام و محسوب شود و بدين وسيله در طول عمر زندگي براي هر فردي تعداد ساعات خدمات با سود مربوطه، پسانداز شود و حال كه فرد زور و قوت دارد خدمت كند و روزي كه ديگر زور و قوت ندارد از خدمات مربوطه پسانداز شده استفاده كند.
از خداوند خالق درخواست دارم كه در هر شهر يا بخشي اتفاق عريض و طويل کردن خدمات به سالمندان و معلولان صورت گرفته و مسيرش توسط خيرين عزتمند و صاحب نجابت و كرامت با قدرت و با گسترش پيموده شود و اگر چنين كاري در آن شهر يا بخش صورت نگرفته، عمل تشكيل و ايجاد با همت و غيرت خيرين صورت پذيرد.
البته همراه با تراوشات ذهن امدادگران و ياوران و برنامهريزي مديران توانمند بعيد نيست كه مراكز ياد شده را از حالت بيمارستان به حالت آموزشگاه و كارگاه و باشگاه ورزشي و خانه تئاتر و همچنين به مراكز علم و دانش و تحقيق و توليد علم و كار تبديل کرد.
قابل ذكر است كه عمل به اين امر باعث دلخوشي خيل مجردان بيش از 50 - 40 سال و همچنين باعث خوشحالي پدران و مادراني كه فرزندشان در دوردستها زندگي ميكنند و... خواهد بود. همچنين انتظار ميرود از طريق داراييهاي مجردان سن بالا و هداياي داوطلبانه مردم خدمات روز به روز گستردهتر صورت بگيرد.
با عرض طلب بخشش بنده كه ساكن رشت هستم همراه انتشار اين مقاله به مركز سالمندان و معلولان رشت كه باعث و بانياش مرحوم آرسن ميناسيان بوده، مراجعه کرده و با هماهنگي صورت گرفته فعلا براي كمك به استحمام مددجويان و يا هر كاري كه از دستم بيايد ياور خواهم بود و در صورت ياري و همراهي مقامات براي ثبت و اجازه دادن به ايجاد بانك عمر آماده همراهيهاي هر چه گستردهتر هستم. عزيزان ببخشند كه وقتشان را گرفتم. ثواب و پاداش اين مقاله را با احترام به روح بسيار بزرگوار مادرم سيده نارنج خالقي آلهاشم كه سالروز دنيا عوض كردنش 19 ارديبهشت است، تقديم ميدارم.