• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۰ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5797 -
  • ۱۴۰۳ پنج شنبه ۷ تير

پيچيده‌ترين انتخابات رياست‌جمهوري

رضا صديق

زمان محدود تبليغات كانديداها در چهاردهمين انتخابات رياست‌جمهوري، در خود فرآيند قابل توجهي را طي كرد. فرآيندي كه فشرده يك دهه فن‌هاي تبليغاتي، رسانه‌اي و جنگ رواني را در يك پكيج معوج به مخاطبان انتخابات ارائه داد. معوج به آن علت كه زمان محدود گويي طراحان كمپين را از تمركز خارج كرده بود و هر سو هرچه داشت به روي داريه ريخت. در اين ميانه اما چند بخش داراي نكته مهمي براي اهل تحليل فرهنگ است.  يكم پايش‌ها و نظرسنجي‌ها بود. در انتخابات‌هاي گذشته، يكي از مهم‌ترين فاكتورهايي كه سبب مي‌شد چه كمپينرها و چه مخاطبان انتخابات در تصميم خود بازنگري كنند، مرجعيت نظرسنجي‌ها و پايش‌ها بود تا جايي كه در برهه‌هاي مختلف، گاه همين نظرسنجي‌ها سبب واكنش‌هاي اجتماعي و سياسي جدي در عرصه رئال پولتيك مي‌شدند. چند درگاه مشخص وجود داشت و هركدام بسته به سابقه‌شان، مرجعيتي پيدا كرده بودند. 
مرجعيتي كه تصميم‌ساز بود. فرآيند چهاردهمين انتخابات رياست‌جمهوري اما چهره ديگري از پايش‌ها و نظرسنجي را عيان كرد.  با پررنگ شدن عملكرد هوش مصنوعي و استفاده از آن، نظرسنجي‌ها تحت تاثير قرار گرفتند و همزمان، نوع طرح‌بندي و سوال‌مندي نظرسنجي‌ها با گيجي فراواني همراه شد. در اين ميان، كمپينرها با پايش‌سازي و نظرسازي تلاش كردند تا به ذهن مخاطبان انتخابات جهت‌دهي كنند. تركيب اين عوامل باعث شد كه عرصه نظرسنجي و اهميتش با تداخل‌هاي فراوان ديتا و خروجي مواجه شود. به آن شدت كه هر روز - در شكلي و با عددهاي متفاوتي-  نظرسنجي‌اي منتشر شد و حتي آن اسامي كه روزي مرجعيت پايش بودند، مورد ظن قرار گرفته و از مرجعيت افتادند.  اين اتفاق سبب آن شد كه حجيت نظرسنجي‌ها به نسبت تمام دوران‌هاي پيش از اين انتخابات از سكه بيفتد و ديگر محل رجوع نباشد. اتفاقي كه يكي از اهرم‌هاي بازي رسانه‌اي كمپينرهاي انتخاباتي را از كار انداخت و ماسك واقعيت نماي نظرسنجي از صورت تبليغاتچي آن ترك برداشت و دستش رو شد.

در تمام جهان، نظرسنجي‌ها و پايش‌ها يكي از مهم‌ترين ابزار جهت‌دهي ذهن هستند و به‌رغم وجهه علمي و پيمايش گونه‌شان، يكي از مهمل‌هاي بازي‌سازي‌هاي رسانه‌اي هستند. كاركرد نظرسنجي‌ها در پروسه ای زمانمند و مشخص جواب مي‌دهد و نيازمند زمان است تا به مرور بر ذهن مخاطب اثر بگذارد. در انتخابات چهاردهمين دوره رياست‌جمهوري، به علت كمبود زمان تبليغات، خروجي پشت سر هم نظرسنجي‌ها بازي را بر هم زد و به عليه خود بدل شد. به‌ طوري كه هيچ كانديدايي مشخص نمي‌كرد كه چه ميزان واقعي‌اي خواهان دارد. از سكه افتادن اعتبار نظرسنجي‌ها يكي از محصولات ناخواسته اين انتخابات بود؛ اتفاقي كه در صورت تحليل‌هاي دقيق علمي، مي‌تواند به عنوان يك فكت در ديگر عرصه‌ها به‌ كار برده شود.

دومین اتفاق كه خود را در اين ميانه هويدا كردم، فقدان روزنامه‌نگاري تحليلي بود. نكته اول زماني مي‌توانست براي جامعه آگاهي‌بخش باشد كه در كنارش ذهن هوشمند روزنامه‌نگاري تحليلي فعال مي‌شد. با چيدن نظرسنجي‌ها در كنار هم و در توالي‌هاي زمانمند، روزنامه‌نگار تحليلي مي‌توانست به لايه پنهان پيمايش‌ها و پايش‌ها پي ببرد و به جامعه تصويري سازنده ارائه بدهد. نبود اين بخش مهم در روزنامه‌نگاري امروز، در اين برهه خود را به خوبي نمايان كرده است. تكثر و تعدد تحليل‌هاي احساسي يا تحليل‌هاي فاقد اعتبار عيني، تحليل‌هايي كه بر اساس ظن و گمان بنا شده‌اند و تنها نقش‌ هاي و هوي دارند، چنان در اين انتخابات فراوان بود كه جز به گيجي مخاطب منتج نمي‌شد. حتي تحليلگران جناحي كه براي كانديداهاي مورد اعتمادشان تحليل مي‌نوشتند نيز از اين امر مستثنا نبودند. در خيل بي‌شمار تحليل‌هاي اينستاگرامي و ژورناليستي اما مطلبي نبود كه فارغ از رقابت، به تشريح و تحليلي آگاهي بخش بينجامد. آنقدر سوژه‌هاي قابل تحليل در اين انتخابات زياد بود كه فقدان مطلب براي‌شان، جز موكد اين نكته نيست كه نسل تازه ژورناليست شده روزنامه‌نگاري ايران و يا حتي روزنامه‌نگاران قديمي، ديگر وقعي به نگارش مطالب ديتامند و داراي هندسي تحليل نمي‌نهند. اين فقدان، جز به سطحي شدن نمي‌انجامد البته اگر امروز دچارش نشده باشد.

سوم رخداد اين انتخابات اما در پيكره سياسي كشور، اهميت فراواني دارد و اين را از دل مناظرات انجام شده مي‌توان فهم كرد؛ پيش‌تر و انتخابات دوره‌هاي قبل در مناظرات، كانديداتورها براي وعده دادن هيچ نقطه يقفي نداشتند و براي جلب راي گاه وعده‌هايي مي‌دادند كه در قامت اختيارات قانوني رياست دولت نبود و نيست. همين وعده‌هاي بزرگ و خارج از محدوده نيز پس از راي آوردن‌شان باعث انتظارات فراوان مي‌شد و گاه باعث راديكال شدن خواست‌ها. منتخب با آن وعده‌ها راي آورده بود و پس از راي آوردن وقتي به ديوار سخت قانون مي‌خورد به جملاتي چون «نمي‌گذارند» و «از دست من خارج است» مي‌رسيد و همين نيز باعث تفرقه و تشويش‌هاي دروني مي‌شد و طرفدارانش به جمله «كاري از دست‌شان بر نمي‌آيد» مي‌رسيدند. تشويش‌هايي كه علت ابتدايي‌اش وعده‌هاي نامحدود و خارج از دسترس دادن بود و در آخر، سرخوردگي جامعه كه هنوز مي‌تواند آثارش را در بخشي از جامعه به خصوص طبقه متوسط مشاهده كرد. در انتخابات چهاردهمين دوره رياست‌جمهوري اما گويي جامعه و سياستمداران از دل يك تجربه تاريخي، همگي را به يك نقطه مشترك رساند؛ اينكه تصميمات و سياستگذاري‌هاي بزرگ و كلان استراتژيك از حيطه اختيارات نظام است و در اختيار دولت نيست. دولت در ريل‌گذاري اين سياست‌ها بايد كوشا باشد و رييس دولت، كارگزار است و نه سياستگذار استراتژيك.

با نگاهي به مناظرات، اين فهم را در كلام هر شش كانديدا مي‌توان مشاهده كرد، تاكيد بر برنامه هفتم و سياست‌هاي كلي نظام و نحوه اجراي آنها، مهم‌ترين بخش سخنان هر كدام بود و محل بحث و مناظره، شكل اجراي سياست‌ها بود و نه سياستگذاري جديد و نه زير ميز زدن. اين بلوغ سياسي تاريخي كه در از جامعه تا سياست‌ورزان و سياستمداران به آن رسيده‌اند، شايد مهم‌ترين نقطه اشتراك در وضعيت امروز باشد. نقطه‌اي كه تكليف سياست‌ورزي را در هر شكل آن مشخص مي‌كند و مي‌تواند باعث يكدستي آمد و رفتن دولت‌ها به‌رغم تفاوت نگاه‌شان باشد. ديگر اين گزاره كه دولتي بيايد و كل بازي را بهم بزند يا دولتي بيايد و كل ريل‌گذاري پيش از خود را نابود كند، با اين تحليل جمعي، ديگر ميسر نخواهد بود. غير از سه سوژه ذكر شده، نكات و سوژه‌هاي بيشتري (از نوع ري‌برندينگ برخي چهره‌ها تا نوع PR و كمپين‌سازي‌ها) براي سخن گفتن و تحليل در رقابت‌هاي چهاردهمين دوره رياست‌جمهوري وجود دارد و نياز است و جا دارد كه اين انتخابات به عنوان كيس استادي تحليلي و جامعه‌شناختي براي تحليلگران محل رجوع شود. زيرا كه نتيجه اين انتخابات هرچه كه باشد، مي‌توان آن را يكي از پيچيده‌ترين انتخابات اتفاق افتاده در تاريخ دموكراسي ايران دانست.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون