• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5816 -
  • ۱۴۰۳ دوشنبه ۱ مرداد

یک فنجان قهوه با ایرج میرزاعلیخانی

آرمان استپانیان

كجا به دنبال ايده مي‌گرديد؟

ايده‌ها از درون زندگي روزمره خودم، از بين جملات كتاب‌هايي كه مي‌خوانم، شايد از نقل‌قولي از يك نفر يا از حادثه‌ا‌ي در «خيابان بهار» بيايند. كتاب زياد مي‌خوانم، مخصوصا كتاب‌هاي فلسفي و نقد و بيوگرافي. مثالي از يكي از كارهايم، «سنگِ ‌قبرهاي سرآسياب دولاب» مي‌زنم. رفته بودم سر قبر پدرم كه متوجه عكس‌هاي روي سنگِ‌ قبرها شدم. يك ايده به نظرم رسيد كه آيا موقعي كه آن شخص رفته جلوي دوربين و عكس گرفته، چقدر فكر مي‌كرده كه آن عكس روزي روي سنگِ‌ قبر خودش باشد؟ خب، همين «ايده» شد براي مجموعه «سنگِ‌ قبرهاي سرآسياب دولاب تهران».

از نظر حرفه‌اي، چه شخصي بيشترين تاثير را بر شما گذاشته است؟

از نظر تاثيرپذيري از انديشه، دكتر سيما كوبان؛ ولي مشوق اصلي من مرتضي مميز بود كه خيلي مرا دوست داشت و مرتب مراتشويق مي‌كرد.

بزرگ‌ترين درس زندگي را از چه كسي گرفتيد؟

همسرم كه باعث شد دروغ از زندگيم حذف شود. به اين نتيجه رسيدم كه دروغ نبايد گفت؛ چه در هنر و چه در زندگي يا در هر جايي و هر زماني. همسرم  دروغ را از زندگيم حذف كرد.

بزرگ‌ترين دستاورد شما در حرفه‌تان چيست؟

داشتن شاگرداني از سراسر جهان را مي‌توانم جزو دستاوردهاي هنري خودم بدانم و داشتن نمايشگاه‌هايي در موزه‌هاي معتبر جهان را مي‌توانم نام ببرم و حضور در «آكشِن»‌هاي مختلف جهان هم از ديگر دستاوردهاي هنري من است.

بزرگ‌ترين دستاورد شما در زندگي چيست؟

هيچ ‌وقت در زندگي احساس افسردگي نكرده‌ام و هميشه فعال و جست‌وجوگر بوده‌ام. هميشه خوشحال بوده‌ام، در هر شرايطي زندگي خوبي به همراه خانواده‌ام داشته‌ام.

فلسفه شما در حرفه‌تان چيست؟

آنچنان «فلسفه‌اي» نيست، بلكه وظيفه خودم مي‌دانم كه اثري خلق كنم كه بيننده بيشتر از 10 يا 15 ثانيه جلوي اثرم توقف كند و زود رد نشود. در موزه پاريس صحنه‌اي ديدم كه مردم براي ديدن اثري پشت صفي ايستاده بودند تا نوبت‌شان بشود و آن اثر را ببينند. هيچ ‌وقت در ايران چنين چيزي نديده‌ام و همين موضوع اصلي من است: اثري بيافرينم كه بيننده آن به اثر و خالق اثر بينديشد.

فلسفه شما در مورد اوقات فراغت چيست؟

ندارم؛ يعني نمي‌دانم يعني چه. من يا نقاشي مي‌كشم يا گالري مي‌روم يا خريد انجام مي‌دهم. جز اينها كه گفتم كار ديگري نمي‌كنم. البته فوتبال تماشا مي‌كنم و به اخبار هم گوش مي‌دهم.

آيا موضوع مورد علاقه‌اي داريد كه تا به حال فرصت انجام آن را پيدا نكرده‌ايد و دوست داشته باشيد به آن بپردازيد؟

آري، دوست دارم همان سوژ‌ه‌اي كه عكاسي كرده‌ام را نقاشي هم بكنم. مي‌خواهم سير تحول فرهنگي تصوير از دوره قاجار تا به امروز را نقاشي كنم.

آيا سرگرمي خاصي داريد؟

من كلكسيونر خوبي هستم. تاريخ عكاسي ايران را خوب جمع‌آوري كرده‌ام. مجموعه نفيسي از تمبر و سكه و سنگ در اختيار دارم. ولي در اين روزها توجه من سروكله زدن با جوانان است؛ مي‌خواهم بفهمم كه جوانان چگونه نگاه مي‌كنند، چگونه تاثير مي‌پذيرند و چگونه رفتار مي‌كنند.

هنرمند يا گروه هنري محبوب شما كدام است؟

چون خودم آواز مي‌خوانده‌ام، خواننده‌هاي تِنور برايم هميشه جذاب بوده‌اند. مثل لوچيانو پاواروتي و آندره‌آ آنجلو بوچلي.

اگر بنا شود يك تا چهار شخصيت را براي شام دعوت كنيد، آنها چه كساني خواهند بود؟

اول از همه پابلو پيكاسو و بعد، اِگون شيلِه، مونيكا بِلوچي و صادق هدايت.

چه چيزي جمع‌آوري مي‌كنيد؟

عكس. من شيفته عكس هستم. هميشه به دوستان جوانم مي‌گويم كه وقتي با موبايل‌تان عكس مي‌گيريد، آنها را «ديليت» نكنيد؛ چون صدها سال بعد، كساني هستند كه اين عكس‌هاي امروز ما را آناليز مي‌كنند؛ همان‌گونه كه ما الان عكس‌هاي دوره قاجار را بررسي مي‌كنيم. عكس‌ها را «ديليت» نكنيد.

باارزش‌ترين دارايي شما چيست؟

ارتباطاتم.

بزرگ‌ترين نگراني و ترس شما چيست؟

ترس؟! هيچ‌وقت نداشته‌ام! هميشه مي‌گويند اتفاقات بد براي «ديگران» مي‌افتد، اما يك‌بار  در نزديك‌ترين فاصله به من هم افتاد.

اگر بنا باشد از فردا اين كاري كه انجام مي‌دهيد را نكنيد، چه حرفه‌اي را انتخاب خواهيد كرد؟

روزنامه‌فروشي. خانه ما در خيابان آشيخ هادي بود و پدرم هر روز عصر منتظر روزنامه‌فروشي بود كه برايش روزنامه مي‌آورد. من با شخصيت و صداي آن روزنامه‌فروش خيلي حال مي‌كردم و هنوز هم صداي جار زدن در گوشم هست. 

از كتاب يك فنجان قهوه با ...

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها