سيمين سليماني
در ميان خبرهاي حوزه موسيقي كه اخيرا منتشر شد، بازگشت فرهاد فخرالديني به صحنه، بازخورد رسانهاي زيادي داشت؛ برخي اهالي موسيقي هم به اين خبر واكنش مثبت نشان دادند البته جز اهالي موسيقي، حضور مسعود پزشكيان كه حالا در كسوت رييسجمهور است در يكي از اجراهاي فخرالديني هم مورد توجه رسانهها قرار گرفت. پيشتر هم با اخبار و مطالبي درباره استقبال پرتعداد مخاطبان از نمايشگاهي در موزه هنرهاي معاصر روبهرو بوديم. اپراي عروسكي مولوي به نويسندگي، طراحي و كارگرداني بهروز غريبپور هم پس از 5 سال دوباره در تالار فردوسي روي صحنه رفته و همچنين خبر حضور كلايدرمن در ايران كه ايسنا در اين رابطه نوشته «كنسرت «ريچارد كلايدرمن» در كانادا كه توسط تهيهكننده ايراني برگزار شد، با استقبال ۶ هزار نفره روبهرو شد و اين هنرمند سرشناس وعده سفر به ايران و ديدار با مردم ايران را روي صحنه داد. ميلاد ماهانراد (تهيهكننده موسيقي)، پس از برگزاري تور ريچارد كلايدرمن با شعار «لحظات عاشقانه» در دو شهر كانادا، حالا خبر از حضور اين پيانيست و موزيسين بزرگ جهان در ايران داد و با اشاره به آغاز رويه صدور مجوز ريچارد كلايدرمن براي برگزاري كنسرت در تهران، از انتشار جزييات اين خبر پس از صدور مجوزهاي لازم براي اجرا در اواخر امسال خبر داد.» اين روزها خبرهاي مختلفي در حوزه موسيقي دست به دست ميشوند و البته به تبع، واكنشهاي مختلفي در فضاي مجازي و ميان اهالي هنر ديده شده است. اما پرسش اين است كه دغدغه اصلي اهالي و جامعه هنر موسيقي چيست؟
هنرمندان نامآشنا روي صحنه
تاثيرگذار اما ناكافي
با نگاهي گذرا به اين رويدادها كه البته مهم هستند و از نگاه خبري هم نميتوان به آن بيتفاوت بود، چراكه داراي ارزشهاي خبري هستند، اما بايد به يك نكته مهم نيز توجه داشت و آن اينكه چنين اخباري به خودي خود نميتوانند نشانگر اوضاع رو به بهبود موسيقي باشند. در ليستهايي همچون ليست بالا، اغلب ما با نام افراد سرشناس مواجه هستيم كه نه تنها در بُعد هنري، بلكه به لحاظ شهرت، بلندآوازه هستند. حضور هنرمندان نامآشنا روي صحنه، تاثيرگذار است و در هر صورت و به هر شكل نگاهها را به خود جلب ميكند، اينچنين سوژههايي اغلب مورد توجه رسانهها و در ادامه مردم قرار ميگيرد، اما نميتوان لزوما پويايي هنر را به صورت مستقيم با برگزاري چنين اتفاقاتي پيوند زد. اين رويدادها و اتفاقات همانطور كه گفته شد در جاي خود موثر هستند، اما هنگامي ميتوان شرايط موسيقي را رو به بهبود ديد كه به معضلات اساسي اين حوزه رسيدگي و مطالبات اهالي آن جدي گرفته شود و اين «جدي گرفتن» وقتي بروز و ظهور مييابد كه ثمرههايي داشته باشد كه در بدنه جامعه موسيقي احساس شود.
كشتي به گِل نشسته موسيقي
كليشه به گل نشستن كشتي موسيقي با تكانههاي يكباره يا با پيالههاي آب، نجات نخواهد يافت چيزي كه موسيقي را نجات ميدهد نگاه و تجديدنظر روي ساختارهاست؛ ساختارهايي كه شناور بودن اين كشتي را زير سوال بردهاند. ناخدايي بايد و اقيانوسي!
مطالبات اهالي موسيقي واضح و مبرهن است؛ بارها توسط برخي اهالي اين هنر تجميع شده و با گشت زدني كوتاه در صفحات شخصي منتقدان و هنرمندان مستقل گرفته تا رسانهها از جمله صفحه موسيقي همين روزنامه مشخص، روشن و شفاف گفته شده است.
ما هنوز نميدانيم موضوع «سند موسيقي» چه شد و براي رفع اشكالات و ايرادات واضح و بزرگي كه بر آن وارد بود كه البته در صفحهاي به صورت مستقل به آن تمركز داشتيم، چه گامي برداشته شده و آيا اصلا گامي برداشته شده است؟ آيا برنامهاي براي ايجاد توازن در برگزاري كنسرتها وجود دارد يا همچنان موسيقي تجاري بايد بفروشد و موسيقي جدي در قهقرا باشد؟ مساله اين است كه آيا يك گروه جوانِ مستقل با استانداردهاي لازم هنري، توانايي پر كردن يك سالن را دارد يا بيلبوردها همچنان در تسخير موسيقي تجاري هستند؟ بررسي و تحقيق روي موسيقي مناطق و هنرمندان فعال آن در دستور كار وجود دارد يا همچنان به جاي شناساندن اين بخش موسيقي، بايد سوژه موضوع اخبار مرتبط با آنها، مرگ، فقر و بيدارويي و مشكلات آنها باشد كه گاه زير سوال بردنِ شأن يك انسان و هنرمند است.
جشنوارهها و نمايشگاهها تنها براي رزومهسازي هستند يا بناست در رويكرد آنها هم تغييري ايجاد شود؟ مطالبه حضور زنان به ويژه در مقام خواننده كه بارها درباره آن سخن گفته شده، به كجا رسيده است؟ آيا اصلا طرح موضوع شده؟ تا چه زماني خوانندگان زن بايد در خارج كشور بخوانند و در كشور خودشان خاموش باشند؟ چه اتفاقاتي بناست در حوزه وضعيت معيشت هنرمندان بيفتد؟ روند اخذ مجوز براي اجراي كنسرت و آلبوم با تمام مشكلاتي كه از آن گفتهايم بناست همچون گذشته بماند يا اميدي به تجديدنظر روي آن وجود دارد؟ نهادهاي صنفي موسيقي چه؟ آيا استقلال خود را به دست خواهند آورد؟ مشكلات بخش آموزشي موسيقي چطور؟
اهميت طرح مطالبات موسيقي
مساله تغييرات و تحولاتي كه با روي كار آمدن دولتهاي مختلف در حوزههاي هنري ميافتد هميشه مورد مناقشه بوده است؛ آنچه تغيير ميكند اغلب ويترينهاست. اگر نگوييم در تمام موارد، اما غالبا تغييرات ساختاري جدي تاكنون نداشتهايم در صورتي كه بخش اعظم مسائل موسيقي نيازمند تغييرات ساختاري است. نگاه مسوولان امر نبايد فقط به صحنه و اقبال مخاطب گره بخورد، بلكه سياستگذاران بايد متوجه باشند كه در كنار توجه به سلايق عامه مردم، با گرفتن مشاوره از اهالي متخصص هنري مستقل در حوزه موسيقي به ارتقاي سليقه موسيقايي جامعه هم توجه شود و اجازه عرض اندام تمام ژانرهاي موسيقي در جامعه وجود داشته باشد و موقعيت فعالان اين حوزه را تواناييهاي آنها تعيين كند نه رانتها و مافياها.
بارها درباره ميزان تاثيرگذاري هنر موسيقي در جامعه صحبت شده است؛ اينكه موسيقي در تار و پود زندگي مردم حضور دارد، از خودرو شخصي گرفته تا مراسم جشن و عزا، از آيينها گرفته تا تلفيق آن با ديگر هنرها. درباره جايگاه موسيقي در موضوعات اعتراضي و اجتماعي و سياسي هم كم سخن گفته نشده، آنچه اكنون مورد بحث است طرح اين موضوعات و اهميت آن نيست، چراكه مكرر از آن صحبت شده و نقدها نوشته و گفته شده، آنچه اكنون مورد بحث است، اين است كه مطالبات جامعه موسيقي در بستر كنوني چگونه طرح ميشوند؟ وقتي كه مطرح شدند بناست كه چطور پيگيري و اصلاح شوند و آيا قرار است يك پروسه فرساينده باشد؟
مثلا اينكه سياستگذاران در بحث معيشتي هنرمندان اصلاحات ساختاري ايجاد ميكنند يا خاكستر بر آتش آن خواهند پاشيد؟ در بحث برابري جنسيتي و مطالبات زنان، آيا طرح موضوع صداي زنان و حضور آنها در عرصه هنري موسيقي به صورت رسمي وارد گفتمان فرهنگي و هنري سياستگذاران ميشود يا همچنان بايد در رسانهها هم محتاطانه درباره اين موضوع صحبت كرد؟ آيا دولتمردان و سياستگذاران ميدانند برخي خوانندگان زن و حتي دوستداران موسيقي به اعتراض، در كنسرتها حاضر نميشوند چون موقعيت خود را برابر با مردان نميبينند؟
اصلاح ساختارها ويترينها را هم ميسازد
فارغ از درستي و نادرستي، در تمام دنيا طبيعي و مرسوم است كه دولتمردان و سياستگذاران بخواهند نشان بدهند كه در زمان آنها شرايط رو به بهبود است. از سويي حضور پرشمار مردم و اقبال از مراسم و اتفاقات هنري هم پويايي يك جامعه را نشان ميدهد، اما بيش از همه اينها موضوع اصلاح ساختارهايي اهميت دارد كه پيوند عميقي با مطالبات بدنه و جامعه موسيقي دارند. هر مديري در پايان كار، به فرازهاي دوره خود و دستاوردهايش اشاره ميكند و احتمالا اتفاقات ويتريني را هم در شمار كارهاي مثبت خود برخواهد شمرد؛ اما آنچه بيش از همه اينها مهم است همين اصلاح ساختارهاست. اگر ساختارها در بستر خود بررسي يا دستكم، طرح موضوع شوند، خود به خود و بدون ترديد ويترينها گويا خواهند بود. مساله اصلي اين است كه حتي اگر برخي مشكلات به هر دليلي براي مرتفع شدن نياز به زمان دارند، بهتر است طرح موضوع آن انجام شود تا شرايط براي پيگيري و مراحل بعد آمادهتر باشد نه اينكه با سرپوش گذاشتن روي آن يا پوشاندن آن با اتفاقات ديگر به موضوعات مهم بيتوجهي شود.
در تكميل نوشتار بالا و مصاديقي كه به آن اشاره شد، بايد گفت كه اتفاقات و رويدادهاي اخير در حوزه موسيقي و هنر اگرچه قابل تامل هستند، اما نبايد از بررسي موضوعات اساسي جا ماند و به موضوعاتي كه مطالبات هميشه جامعه موسيقي بودهاند، كم توجهي كرد و گام برداشتن در راستاي معضلات اساسي اين حوزه را به تعويق انداخت.