مهدي بيكاوغلي
سخنان محمدجواد ظريف درباره مسائل كشوردردفتر سیاسی حزب اعتماد ملی مملو از ظرايف بود و نكتههاي ريز و درشتي كه هر كدام واجد ارزشهاي ويژهاي است. به همين دليل است كه در بين اظهاراتش مدام پرانتزهايي باز ميكند. روشن است كه اين پرانتزها را تنها زماني باز ميكند كه پاي منافع ملي و مصالح عمومي كشور در ميان باشد در غير اين صورت حاضر نيست براي هيچ مصلحت و خوشايندي، حقيقتي را پنهان سازد. بهاي اين صراحت لهجه را قبلا در ماجراي انتشار فايل صوتي و گفتوگو با سعيد ليلاز پرداخته است. زماني كه رقبا از ترس او و محبوبيتش در ميان عموم ايرانيان، ناجوانمردانه فايل صوتي محرمانهاي را عيان كردند تا بهزعم خود، ظريف را با شمشير دموكلس ردصلاحيتها دور نگه دارند. اما او نشان داد كه در تبديل تهديدها به فرصت، تبحر خاصي دارد. به همين دليل او درباره راهبردهاي عبور از بحران ايران امروز سخن میگوید، ايده تبديل تهديدها به فرصتها را مطرح ميكند و ابعاد گوناگون آن را شرح ميدهد. ظريف پس از پايان دولت روحاني، گوشه دنج اتاقي كوچك در دانشگاه تهران را انتخاب كرد؛ اما رقبا به همين فاصله هم راضي نشدند؛ در اقداماتي عجيب نام او از برنامههاي مختلف دانشكدهاي كه در آن درس ميداد و وقت خود را صرف رشد آن ميكرد، حذف كردند. حتي اجازه حضور در افتتاحيهاي كه 4 سال آن را پايهريزي کرده بود نيز داده نشد! ظريف اما همه اين تهديدها را در طرفهالعيني به فرصت بدل كرد. زماني كه به قول خودش كت از تن درآورد و در شمايل يك حامي پر و پا قرص پزشكيان وارد عرصه انتخابات سال 1403 و نشست انتخاباتي پزشكيان در صدا و سيما شد. اين گونه شد كه ظريف در عرض 10 دقيقه همه آنچه رقبا طي 3 سال رشته بودند را به آني پنبه كرد و به همه نشان داد كه مسعود پزشكيان چه افراد متخصصي را در اطرافش جمع كرده. به همين دليل است كه وقتي از پزشكيان سخن ميگويد، گل از گلش ميشكفد و ميگويد به او و ايدههايش افتخار ميكند! ابايي از بيان اين موضوع ندارد كه پزشكيان بهترين انتخاب در شرايط فعلي است و بهتر از او وجود ندارد. هر چند حتي پس از انتخاب پزشكيان هم تركشهاي برآمده از حسادتها، تخريبها و نقدهاي رقبا بر تنش مينشیند اما همواره يادآور ميشود كه براي ايران و ايراني شايسته است كه هر سختي را به جان خريد و هر مسيري را طي كرد. عبارات و كلماتش را با دقت انتخاب ميكند. در انتهای هر مبحث با تكه طنز و مطايبهاي تلاش ميكند لبخند را به لبان مخاطبانش بنشاند تا حرفش براي مخاطبانش جذاب باقي بماند.
این گزارش حاوی بخشهایی از سخنان آقای ظریف وزیر پیشین امور خارجه است که میخوانید .
اگر آقاي دكتر پزشكيان روز شنبه 16 تير راي نميآوردند، احتمالا به مجلس باز ميگشتند. اما من قطعا نميتوانستم به اتاقم در دانشگاه تهران بازگردم. چرا اين حرف را ميزنم؟ قبل از انتخابات پس از شهادت آقاي رييسي قرار بود سخنران افتتاحيه كنفرانسي در دانشكده خودمان باشم كه امسال پنجمين سال آن بود و 4 سال قبل اين كنفرانس را شخصا افتتاح كرده بودم، امسال هم من سخنران افتتاحيه بودم اما مرا حذف و دكتر مقيمي، رييس سابق دانشگاه را دعوت كردند. اين مسائل تازه قبل از انتخابات و زماني بود كه من در صدا و سيما رفتم و كت در آوردم و عرق ريختم. همه دوستان سختيها را تحمل كردند تا فرد خوبي مثل دكتر پزشكيان، رييسجمهور كشور شود و همگي به او افتخار می كنيم.
اين حرفها را زدم تا به شما بگويم من در حلقه اول تصميمسازيهاي دكتر پزشكيان نيستم؛ هر چند جامعه و بسياري از اين افراد يك چنين توقعي دارند، اما بعد از شوراي راهبري بنده تقريبا از همه تصميمگيريها حذف شدم. بنده هم در نگرانيهايي كه درخصوص انتصاب استانداران و... وجود دارد، شريكم. اما بايد قبول كنيم نگرش رييسجمهور اين گونه است. البته آقاي دكتر پزشكيان قصد باج دادن به كسي را ندارد. خودشان هم اعلام كردهاند قصد دارند از هر فرد توانمندي استفاده كند. اگر فردي را توانمند بداند، برايش مهم نيست رييس ستاد قاليباف و حتي رييس ستاد سعيد جليلي باشد. الزاما نبايد اصرار كنيم (كه دكتر پزشكيان) نگاه ما را بپذيرند. مردم ايشان را انتخاب كردهاند نگاه ايشان اين گونه است كه بايد به اين كشور خدمت كنند. مبناي خدمت اين است كه با هم دعوا نكنيم. فردي پرسيد كه چرا اسم اين دولت را دولت وفاق گذاشتهايد؟ (دكتر پزشكيان) گفتند به خاطر اينكه قشنگ نبود بگذاريم دولت «دعوا نكنيم!!!» مبناي ايشان اين است كه ما با كسي دعوا نداريم. نگرش ايشان است و به آن اعتقاد دارد. وظيفه ما كمك به رييسجمهور است تا اين ايده به ثمر بنشيند.
من اساسا نه اصلاحطلب هستم و نه اصولگرا؛ بنابراين نميدانم جناح مقابل، كدام جناح ميشود! اما نميدانم اقليت اكثريتنما چقدر به اين توافق اعتقاد دارند. برداشتم اين است كه اعتقادي ندارند. اما دكتر پزشكيان معتقد است با همين روش و دست فرمان ميتوانند موفق شوند. ايشان در مسير خودشان استوار هستند. ما هم با ايشان قرار گذاشتيم كه كمك كنيم و هم از دكتر پزشكيان انتخاب بهتري نداريم. بنابراين توقعات ما بايد با واقعيتها همخوان باشد. احزاب و تشكلهاي مدني اگر ميخواهند پيشرفت كنند، به جاي جمعهاي رقابتي و محفلي بايد جمعهاي مبتني بر پلتفرم شكل بدهند. احزاب بايد چارچوب فكري داشته باشند نه چارچوب محفلي. احزاب ايران اصولا گروههاي محفلي هستند و بر اساس رفاقتهاي ديرينه تشكيل شدهاند. وقتي احزاب قويتر شوند ميتوانند كادرسازي كنند و مبتني بر يك نگرش اقدام كنند.
قصد دارم بحثي را مطرح كنم كه به نظرم راه خروج از بحرانهاي داخلي و خارجي كشور است. اول اينكه محور همه تصميمسازيها بايد ايران باشد. ايران از ابتداي قاجار تحقير شده، مورد تهاجم قرار گرفته و همواره سرزمين و قلمرو از دست داده است. بنابراين نگاه ايران و ايراني به همهچيز تهديدمحور بوده است. اين كشور همواره با هجمههاي بيروني مواجه بوده كه به داخل نيز تسري پيدا كرده است. وقتي اين ديدگاه تسري پيدا ميكند و مسلط ميشود همسايهها هم تهديد ديده ميشوند، خانمهاي كشور هم تهديد ديده ميشوند. اينترنت تهديد ديده ميشود و... اما «تهديد» را بايد «محدود» كرد. اين واقعيتهاي تاريخي است كه روانشناسي ايرانيان را شكل داده است.
از 1790 ميلادي به بعد ابتدا قرارداد گلستان (جنگ اول ايران و روسیه) منعقد شده. سپس در جنگ دوم ايران و روسیه قرارداد تركمانچاي بسته شده است. بعد ماجراي از دست دادن هرات شكل گرفته است. در زمان رضاشاه اروندرود را از دست داديم و از دست رفتن آرارات، از دست رفتن فيروزه و... از دست رفتن بحرين در زمان محمد رضاشاه هم ثبت شده است. اما اين همه ماجرا نيست؛ در قرن بيستم تحقير جنگ جهاني اول را داريم كه ايران اشغال شد و مردم به قحطي مبتلا شدهاند. در جنگ جهاني دوم، هم دوباره ايران اشغال شد. اشغال آذربايجان هم در ادامه به وجود آمد. در واقع تا سال 1945 ايران طي 150 سال تهديد و تحقير مداوم را از سر گذرانده است.
از سال 1945 كه پهلوي دوم روي كار آمد تلاش كرد با وابستگي اين تحقير را جبران كند. ابتدا سياست دوستوني جانسون باعث شد، ايران به يكي از دو ستون امنيتي منطقه بدل شود. سپس با خراب شدن وضعيت امريكا و دكترين نيكسون كه تلاش ميكند نيروي امريكايي در بيرون امريكا نجنگد اين روند تغيير كرد. ما بايد متوجه باشيم حضور خارجي همواره تهديد است، شاه از دكترين نيكسون استفاده كرد و نخستين پيروزي نظامي ايران را طي 180 سال در ظفار عمان شكل داد. در اين پيروزي هم ايران به عنوان نيروي نيابتي و نه نيروي اصيل پيروز شد. اين نيروي نيابتي همچنين در سال 1975 توانست قرارداد 1975 الجزاير را با عراق منعقد كند. اين دوران تلاش ايران در بيرون آمدن از تحقير تاريخي از طريق وابستگي است.
با انقلاب سال 57 ايران اما روند تازهای را آغاز كرد كه در آن چند خاصيت نمايان شد. نخست اينكه ايران به بيرون وابستگي ندارد، دوم اينكه جمهوري اسلامي نخستين حكومتي است كه طي 220 سال گذشته يك وجب از خاك ايران را از دست نداده است. حتي شاه هم بحرين را از دست داد اما جمهوري اسلامي نه. 8 سال از صدام در برابر يك انقلاب جوان حمايت شد اما ايران يك وجب خاكش را از دست نداد. پس از آن هم به دنيا فهمانديم كه ايران لقمه راحتي نيست كه هر قدرتي بتواند بخشي از ايران را بكند و ببرد. امريكا اگر با ما در بيفتد ما پهپاد آنها را ميزنيم. شهيد سليماني ما را بزند ما عينالاسد آنها را ميزنيم. اسراييل اگر با ما در ميافتد ما پاسخ ميدهيم. اينها نكات مهمي است؛ در روايت ما ايران به موجوديتي بدل شده كه بدون تكيه بر قدرت خارجي ميتواند از استقلال و تماميت ارضي خود پاسداري كند. ديگر نياز نيست كه فكر و ذكرمان حفظ امنيتمان باشد. حفظ امنيت ما يك دستاورد است. ايجاد اين دستاورد بيش از همه مرهون مردم، نيروهاي مسلح و امام (ره) و مقام معظم رهبري است.
البته حتما ميشد اين دستاورد با هزينههاي كمتر شكل بگيرد اما نهايتا دستاورد ارزشمندي است. البته دستاوردهاي ديگري هم به دست آوردهايم كه متوليان بايد درباره آن صحبت كنند. اما حالا كه دلمشغولي ما امنيت نيست، بايد به همان اظهاراتي توجه كنيم كه دكتر پزشكيان در روزهای انتخابات مطرح كرد. اينكه ما از نگاه تهديدمحور با توجه به همه تهديدها ميتوانيم نگاه فرصتمحور داشته باشيم؛ با جهان تعامل داشته باشيم. با اطمينان به نفس ميتوانيم مذاكره كنيم. چون توانستهايم از امنيتمان بدون كمك خارجي دفاع كنيم. ما اعتماد به نفسي داريم كه مردم خودمان را تهديد نميگيريم. ايرانيان خارج از كشور را تهديد نميگيريم. بنابراين لازم نيست قانون مشاغل حساس را تصويب كنيم. بايد ديد چند ايراني خارجي از كشور جاسوس بودهاند؟ چند نفوذي در ايرانيان خارجي از كشور داشتهايم؟ آنقدر متوجه آدرسهاي غلط شده بوديم كه آدرسهاي واقعي را فراموش كرده بوديم.
امروز نگاهمان به همسايگانمان، نهادهاي بينالمللي، fatf و... نبايد بر اساس تهديد باشد. همه اين نگاهها كه تهديدمحور و ناشي از عدم اعتماد به نفسند. بايد بپذيريم كه دوران تهديد ما به سر آمده و ميتوانيم به فرصتها نگاه كنيم. وقتي به همسايه با نگاه تهديد نگاه نشود يعني مسوول روابط كشور بخش سياسي و اقتصادي است.