انحطاط جمهوريخواهان در امريكا
محمدعلي غيبي
در ميانه قرن نوزدهم، امريكا كه محل بحث و مشاجرات شماليها و جنوبيها پيرامون بردهداري بود ناگزير به سمت جنگي داخلي پيش ميرفت. مخالفان بردهداري كه بيش از پيش عزم خود را جزم كرده بودند دو راه را در پيش گرفتند؛ يكي تاسيس حزب جديدي به نام حزب جمهوريخواه كه در سال 1854 انجام شد و ديگري ايجاد تشكيلاتي به عنوان جامعه كمك به مهاجران. حزب جديدالتاسيس در ماه مه سال 1860، آبراهام لينكلن را به عنوان نامزد رياستجمهوري معرفي كرد و اين شخص در ششم نوامبر آن سال توانست به رياستجمهوري برسد. پيش از آنكه لينكلن سوگند رياستجمهوري خود را ياد كند، اتحاديه ايالات تجزيهخواه جنوبي ايجاد شد و در ادامه تعداد آنها به 11 ايالت رسيد. جنگ داخلي بين ايالات شمالي كه مخالف بردهداري بودند و ايالات جنوبي بردهدار چهار سال و سه روز طول كشيد و دولت فدرال امريكا از دو ميليون سرباز خود، 360 هزار سرباز كشته داد تا توانست بر اين نفاق داخلي فائق آيد. لغو كامل بردهداري در سومين اعلاميه لينكلن به صورت عمومي اعلام شد و در سيزدهمين اصلاحيه قانون اساسي به تصويب كنگره رسيد. لينكلن، اولين رييسجمهور جمهوريخواه ايالاتمتحده امريكا، نهايتا پنج روز پس از تصويب ممنوعيت بردهداري مورد سوءقصد قرار گرفت و جان خود را در راه آزادي بردگان از دست داد. جمهوريخواهان در طول تاريخ با ورود به جنگ هم مخالف بودند. ورود امريكا به جنگ جهاني اول، جنگ جهاني دوم و جنگ ويتنام در دوران دموكراتها روي داد و جمهوريخواهان دستكم با ورود به جنگ جهاني اول و جنگ ويتنام مخالف بودند.
حزب جمهوريخواه در ادامه نيز همواره ديدگاههاي راستگرايان و افراد مذهبي امريكا را بيان ميكرد اما در ادامه از برخي اصول خود فاصله گرفت و آرمانهاي خود را در بسياري از موارد به جبهه رقيب يعني دموكراتها واگذار كرد؛ چنانكه امضاي قانون حقوق مدني را در دهه شصت قرن بيستم، ليندون جانسون امضا كرد؛ قانوني كه شامل حق راي براي اقليتها بود.
اين رفتار از سوي يك رييسجمهور دموكرات سبب شد كه از آن زمان سياهان بيشتر طرفدار دموكراتها شوند و جمهوريخواهان براي آنكه طرفداران بيشتري را از ميان سفيدپوستان -كه در اكثريت بودند- بيابند بيشتر منافع آنها را درنظر بگيرند. سياهان چنانكه در انتخابات پيشين امريكا ديديم تا امروز نيز عموما طرفدار دموكراتها هستند و علاوه بر آنكه حق راي دارند، از سوي حزب دموكرات حتي به رياست جمهوري رسيدهاند؛ نخستين كانديداي زن سياهپوست را داشتهاند و همچنين به مقامات مهم ديگري همچون وزارت دفاع امريكا و معاونت سخنگوي وزارت خارجه امريكا رسيدهاند اما جمهوريخواهان مسيري متفاوتتر پيش گرفتند؛ همه ما روزي را به خاطر داريم كه ترامپ در اولين دور مبارزات انتخاباتي خود يك سياهپوست را از گردهمايي طرفداران خود اخراج كرد. در دولت پيشين او، سياهان يك صندلي وزارت بيشتر نداشتند و هماكنون گمانهزنيها در مورد نفرات دولت جديد ترامپ، كمتر به سوي سياهان است. جمهوريخواهان در آرمانهاي نخستين خود طرفدار تجارت و بازار آزاد و عدم مداخله دولت در اقتصاد بودند. هنگامي كه فرانكلين روزولت براي خروج از بحران بزرگ اقتصادي، طرح نيوديل را برمبناي دخالت دولت در اقتصاد ارائه داد، با مخالفت سرسخت جمهوريخواهان روبهرو شد. جمهوريخواهان اما اكنون در اين مورد ديدگاه متفاوتي دارند؛ آنها با دادن شعار «اول امريكا» طرفدار اعمال تعرفههاي بيشتر بر كالاهاي وارداتي از چين هستند. گرچه ديدگاهشان در اين مورد قابل دفاع است اما در اين مورد نيز چرخشي را در مواضع آنها و رقيب ديرينهشان شاهديم. چنانكه در ابتداي اين مطلب آوردم، موسسان حزب جمهوريخواه در كنار تاسيس اين حزب خواهان ايجاد تشكيلاتي براي حمايت از مهاجران بودند اما اكنون در اين مورد نيز نهايت فاصله را از آرمانهاي نخستين خود گرفته و چنانكه در انتخابات پيشين امريكا ديديم، دونالد ترامپ از طرح جلوگيري از هرگونه ورود مهاجران غيرقانوني نهايت استفاده تبليغاتي و انتخاباتي را كرد. جمهوريخواهان با دنبال كردن شعار اول امريكا ديگر نيازي به پايبندي به توافقات بينالمللي نميبينند؛ ترامپ نه تنها از توافق محيطزيستي پاريس خارج شد، بلكه با خروج از برجام - كه مورد توافق ايران، اتحاديه اروپا و شش كشور عضو دائم شوراي امنيت بود - سرنوشت خاورميانه را به كلي تغيير داد و در ادامه تمام تلاشها براي ايجاد ثبات در منطقه به بنبست رسيد. ترامپ حمايت از ناتو را كنار گذاشته و اينگونه تمام ميراث سلف همحزب خود يعني رونالد ريگان را در اروپا به خطر انداخته است. وي به جاي حمايت از اروپا در نزاع با روسيه، مخالف حمايت از اوكراين است و دموكراتها راه خود در حمايت از اوكراين را هماكنون كه دولت جو بايدن در پايان راه است در بنبست ميبينند. اگرچه ريگان يك بازيگر هاليوود بود كه به رياستجمهوري امريكا رسيده بود اما نقش خود را به عنوان يك جمهوريخواه سنتي بهخوبي ارائه كرد و موفقيت عظيمي را در تقابل با شوروي در جنگ سرد به دست آورد اما ترامپ يك تاجر است كه به رياستجمهوري رسيده؛ خود اقرار ميكند كه دموكراسي را قبول ندارد و در تمام مسائل امريكا، منافع اقتصادي را دنبال ميكند. وي تاجر ديگري به نام ايلان ماسك را وزير و دستيار خود ميكند و اگرچه ايلان ماسك فرد كوچكي نيست، اما آيا در امريكا حقوقدان يا سياستمداري وجود ندارد كه ترامپ او را براي ديدار با نماينده كشوري ديگر در سازمان ملل بفرستد؟ هماكنون در تقابل با روسيه نيز حاضر است امنيت اروپا را بفروشد. با اين حال در يك مورد او مدعي است كه برخلاف جورج دبليو بوش، به آرمانهاي جمهوريخواهان در مورد پرهيز از جنگ برميگردد و تمام جنگها را عليالخصوص در خاورميانه پايان ميدهد. با اين حال بايد منتظر ماند و ديد سياست او در قبال خاورميانه چه خواهد بود.