درباره تئاتر رومئو كاستلوچي
وحشت و خشونت در غياب «امر شر»
حسن فرضيپور
خشونت از كجا و چرا به وجود ميآيد؟ در حالي كه آثار رومئو كاستلوچي براي صحنه با قدرت بصري و آييني خويش تعريف ميشوند اما در هسته خود، عميقا هستيشناسانه هستند. كاستلوچي اغلب با مفاهيم الهي و مابعدالطبيعي و جنبههاي بيهوده تمدن بشري اثر خود را به وجود ميآورد. از نظر رومئو كاستلوچي وظيفه هنرمند اين است كه تصويري از نظر زيباييشناختي مشكلدار بسازد. وظيفه تماشاگر، نگاه كردن است فقط اين فعل تماشاگران را به انتخابهاي اخلاقي رهنمون ميشود كه شخصا آنها را مورد پرسش قرار بدهد. رومئو كاستلوچي كارگردان، نمايشنامهنويس، طرح صحنه ايتاليايي يكي از هنرمندان اصلي و جريانساز آوانگارد مدرن اروپايي و از پر طرفدارترين كارگردانان جهان، ميكوشد نگرشي متفاوت را ايجاد کند. خلق اجراهاي كه ميكوشند در حافظه تماشاگران و هنرمندان تئاتر تاثيري فراتر از تئاتر بگذارد. نمايشهاي كاستلوچي همواره فراتر از تئاتر پيش ميروند. و تئاتر كاستلوچي نوعي آزمايش نمايش بصري است كه در مركز آن مفهومي است كه گسترش دنياي خلاق را به زندگي منعكس ميكند. رومئو كاستلوچي در شمال ايتاليا و به سال 1960 ميلادي در شهر كوچك سزانا واقع در درهاي وسيع به دنيا آمد. ويژگي منحصر به فرد اين منطقه از بنيانهاي نگرش مبتكرانه در اوست. قلعه مالاتستيانا، كه از قديميترين قلعههاي قرون وسطي است و كليساي جامع و البته كتابخانه مالاتستيانا تنها قسمتي از قدمت طولاني سرزمين كودكي كاستلوچي است. علاوه بر تاثيرات كودكي، تحصيل در دانشگاه هنرهاي زيباي بولونيا نيز بر انديشه وي موثر بوده است. در 1981 همراه با خواهرش كلوديا كاستلوچي و همسرش كيارا گويدا، تئاتر انجمن رافائل را تاسيس نمود كه روي مرز بين هنرهاي نمايشي و تجسمي كار ميكرد. از زمان تاسيس گروه تئاتر، كاستلوچي مسووليت كارگرداني و همكاري با بازيگران، نورپردازي و لباس و طراحي صحنه و توسعه آنها را برعهد دارد. همسرش كيارا گويدا، در همكاري با بازيگران و كاستلوچي روي متن ميانديشد و مسووليت متن اثر را برعهده دارد. خواهر كاستلوچي نيز به طراحي رقص و زمينه فكري مفهوم آن ميپردازد. ساختار تئاتر كاستلوچي سه ركن اساسي دارد. نويسنده كه در يك نگرش كلي برآمده از سنت است اما در اينجا يك بيانيه شخصي و مدرن را به صورت تركيبي از ابزارهاي براي بداهه آماده ميسازد. بازيگران كه عوامل اجرايی هستند تبعيت بازيگران از قانون سختگيرانه نويسنده و نقشه راه او، بازيگراني متفاوت را شكل ميدهد كه ابزار مورد نياز نويسنده براي توليد مفهوم هستند. ركن آخر تماشاگران هستند كه كاستلوچي نگرشي متفاوت به اين ركن دارد. كاستلوچي ميكوشد تماشاگر را از تعادل و منطقه آسايش و رضايتش خارج و محروم كند تا بتواند تاثيري هميشگي را بر ذهن او بگذارد. در طي چندين دهه كاستلوچي از آثار كلاسيك هلنيسم، هنرهاي تزئيني رم و اواخر باروك الهام گرفته است. او در نخستين آثار خود كه از حماسههاي باستاني بينالنهرين برگرفته است با نامهاي، هبوط اينانا به دنياي زيرين (1989)، گيلگمش (1990) ايزيس و اوزيريس (1990) ايدهال سنتي انسانگرايانه را احيا كرد. در توليدات ديگرش، سنت سوفيا نزول جوآن به دنياي زيرين اهورامزدا و ماسوخ در حال كاوش در انسان در كانون مسيحيت. از ديدگاه كاستلوچي گفتوگو در مورد روش بيمعني است. از طرفي او تاثيرات قابل توجهي از آنتونن آرتو را منعكس ميكند و از سوي ديگر سنتهاي پذيرفته شده تئاتري را ناديده ميگيرد و حتي از جديدترين فناوريها براي ايجاد تجربيات بصري، صوتي سود ميبرد. رام كردن واقعيت، فراتر رفتن از مرزهاي شهرت، ايجاد يك كانال بيزمان قسمتي از ويژگي آثار اوست. او به قسمتهاي تاريك زندگي روزمره علاقه دارد و ميكوشد روايتي غيرخطي را ايجاد کند. صحنه براي كاستلوچي فضاي است متاثر از يك افسانه، شايد رويا يا توهمي متفاوت. در يكي از آخرين آثار خود با نام برادران (2022) كاستلوچي اثري خلق كرد اثري كه بر قانون و نظم و مفاهيمي چون آزادي، تفكر انتقادي، خشونت، عدالت، مسووليت فردي و جمعي، مسووليتپذيري و اطاعت ميپرداخت. موقعيت فراانساني اين اثر چنان مهيب و غير قابل درك است كه نميتوان به سادگي آن را به نوشتاري تبديل کرد. 23 مرد در اين اثر حضور فعال دارند؛ مرداني كه همچون افسران پليس امريكا، لباس پوشيدهاند و الزامي براي بازيگر بودنشان نيست زيرا هيچ روند مشخصي براي تمرين وجود نداشته است و از خيابان فراخوانده شدهاند. در واقع آن مردان آنجا حضور دارند تا دستورات را اجرا کنند. اين دستورات از طريق گوشي به آنها داده ميشود. آنها بايد اطاعت كنند حتي اگر درك نكنند. اين اثر كه شمايلي كميك دارد در نهايت فضايي تاريك و خشن را ميسازد. نمايش برادران با تصاويري خيرهكننده و صداي بهتآور، نشان ميدهد كه چگونه وحشيانهترين خشونتها ايجاد ميشوند بدون آنكه هيچ شر قابل شناسايي در به وجود آمدن آن نقش داشته باشد.