جسدهاي جاندار
رضا اصفهانيزاده
هنر سينما و نقاشي همواره ارتباط نزديكي با يكديگر داشتهاند. كارگرداناني در طول تاريخ قلم مو به دست گرفتهاند و علاوه بر فيلمسازي به نقاشي نيز پرداختهاند كه هر دو بر پايه خلق تصاوير و تركيببندي بصري قوي استوار هستند و به عنوان وسيلهاي براي بيان خلاقيت و گسترش ديدگاههاي خود در نظر گرفتهاند براي اينكه نقاشيهاي يك كارگردان ماندگار شوند و به شناسايي و تحسين هميشگي برسند بايد در دنياي هنر، نوآورانه و تاثيرگذار باشند، اين امر مستلزم تعهدي به نقاشي است كه با تعهد فيلمسازي برابري دارد. مسعود كيميايي هنرمند پرآوازه، اين روزها نمايشگاه نقاشي با نام جسدهاي جاندار به كوشش علي خالق در گالري ثالث به نمايش عموم گذاشته است. كيميايي مرز ميان سينما و نقاشي را محو ساخته و دنياي دروني خود را روي بوم نقاشي با نگاهي ژرف و پراحساس در آثارش به تصوير ميكشد، هر تابلو گويي از بطن زمان برخاسته تا خاطرهاي فراموش شده را مقابل چشمان مخاطب زنده كند، كارگرداني مانند مسعود كيميايي در سينما با قاببندي و حركت دوربين داستاني روايت ميكند كه در نقاشيهايش نيز تكرار شده است، زبان مشترك سينما و نقاشي، كيميايي نمادها و تصاويري براي مفاهيم عميق استفاده ميكند، فرياد چهرههاي خسته، اسلحه كه خون شليك ميكند، چاقويي كه عقربه ساعت نشان ميدهد، خيابانهاي مملو از اتومبيل، نگاههايي پر از پرسش و المانها آنقدر خاص، چند وجهي و آميخته با حس نوستالژي و حديث نفس و بيان تصويري از جنس سينما و در عين حال همصدا با دورههاي ملتهب اجتماعي كه در سينما، ادبيات، نقاشي او به چشم ميخورند، رنگها حامل پيامي عميق هستند، رنگهاي تيره و سرد بيانگر تنهايي و اندوه، رنگ گرمتر نماد اميد و زندگي همانند موسيقي در فيلمهايش بر احساسات تماشاگر تاثير ميگذارد و همگي حاكي از دروني پر التهاب و نگاهي انتقادي به جامعه است. عنوان جسدهاي جاندار پنجرهاي به درون جهان كيميايي است كه برگرفته از رمان جسدهاي شيشهاي كه خاصترين رمان چنددهه اخير است. نمايشگاه فرصتي است تا بيننده تصاويري كه زيباييشناسي سينما و نگاه شاعرانهاي كه همواره در آثار او جاري بوده نه تنها با چشم، بلكه با روح لمس كند.