درنگي بر لزوم تغييرات بنيادين در مديريت موسيقي
تحول از دفتر موسيقي و انجمن موسيقي آغاز شود
سورج ياسايي
موسيقي ايران، به عنوان يكي از اركان مهم فرهنگ و هنر اين سرزمين، در حال حاضر با چالشهاي مديريتي جدي مواجه است. دفتر موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و انجمن موسيقي ايران، دو نهاد كليدي در اين عرصه، وظيفه سياستگذاري، نظارت و اجراي برنامههاي موسيقي كشور را برعهده دارند. با اين حال، عملكرد فعلي اين نهادها در چند دهه اخير نشاندهنده فاصله گرفتن آنها از ماموريتهاي اصليشان است.
از اين ميان متمركز ميشويم به برگزاري و اجراي برنامههاي مختلف موسيقي، چراكه اين رويدادها مانند يك ويترين عمل ميكنند؛ در اين رابطه ميتوان گفت كه بسياري از مشكلات كنوني در برگزاري جشنوارههاي مهمي مانند جشنواره موسيقي جوان و جشنواره موسيقي نواحي، ريشه در مديريت اين دو نهاد دارد، از اينرو، هرگونه اصلاح و تحول در حوزه موسيقي، بايد با تغييرات سريع و دقيق در مديريت دفتر موسيقي و انجمن موسيقي ايران آغاز شود.
چرايي اين موضوع باز ميگردد به نقش اين دو نهاد، بايد يادآوري كنيم كه دفتر موسيقي و انجمن موسيقي ايران نه تنها مسوول سياستگذاري و برنامهريزي در حوزه موسيقي هستند، بلكه وظيفه انتخاب مديران جشنوارههاي ملي و بزرگ كشور را نيز برعهده دارند. جشنوارههاي موسيقي جوان و موسيقي نواحي، كه در سالهاي گذشته به عنوان نماد رشد و ارتقاي موسيقي ايران شناخته ميشدند، اكنون با چالشهايي جدي مواجه هستند كه عمدتا ناشي از ضعف مديريتي است. به عبارت ديگر، مشكلاتي كه امروز در اين جشنوارهها ديده ميشود، به تصميمات و عملكرد مديراني بازميگردد كه توسط دفتر موسيقي و انجمن موسيقي منصوب شدهاند.
جشنواره موسيقي جوان، به عنوان محوريترين رويداد براي كشف و حمايت از استعدادهاي جوان، همواره بستري براي ارتقاي نسل آينده موسيقي كشور بوده است؛ اما در دو دوره اخير، افت كيفي اين جشنواره و دور شدن آن از اهداف بنيادين خود، نشاندهنده نياز فوري به تغيير رويكردهاي مديريتي است. همين امر در جشنواره موسيقي نواحي نيز مشهود است. اين جشنواره كه زماني نمايانگر تنوع و غناي موسيقي محلي ايران بود، در حال حاضر فاقد برنامهريزي منسجم و شور و نشاط گذشته است. ضعف در مديريت جشنوارهها تنها يك مساله مستقل نيست؛ بلكه نتيجه مستقيم عملكرد دفتر موسيقي و انجمن موسيقي ايران است كه مسووليت انتصاب مديران و سياستگذاري اين رويدادها را برعهده دارند.
تغييرات مديريتي در اين دو نهاد بايد به عنوان اولويت اصلي دولت وفاق ملي در حوزه موسيقي درنظر گرفته شود. مديران اين نهادها بايد نه تنها از دانش تخصصي موسيقي برخوردار باشند، بلكه درك عميقي از ساختارها، نيازها و همچنين چالشهاي موجود در عرصه موسيقي كشور داشته باشند. انتخاب مديراني كه بتوانند با برنامهريزي دقيق و هدفمند، تحول اساسي در سياستها و رويكردهاي موسيقي ايجاد كنند، راهحلي كليدي براي بازگرداندن موسيقي ايران به مسير پيشرفت است.
از سوي ديگر، جامعه موسيقي ايران، كه انتظار تغييرات سريع و بنيادين را از دولت حال حاضر دارد، نميتواند در برابر تاخير در اين اصلاحات بيتفاوت باشد. انتصاب مديراني شايسته و كاربلد در راس دفتر موسيقي و انجمن موسيقي ايران، ميتواند پيام روشني از سوي دولت به هنرمندان و مخاطبان موسيقي باشد: اينكه دولت به مطالبات آنها گوش فرا ميدهد و اراده جدي براي اصلاحات دارد.
دولت وفاق ملي به رياست دكتر مسعود پزشكيان، در جايگاهي قرار دارد كه ميتواند با اقدامات سريع و شفاف، اعتماد از دست رفته در حوزه موسيقي را اندك اندك احيا كند. جشنواره موسيقي فجر، كه به زودي برگزار خواهد شد، فرصت مناسبي است تا دولت نشان دهد به اصلاحات مديريتي پايبند است. حضور مديران شايسته در اين جشنواره، ميتواند به عنوان نقطه آغاز بازسازي اعتماد عمومي و بازگشت به اهداف اصلي موسيقي كشور تلقي شود.
علاوه بر اين، جشنواره موسيقي نواحي، كه زماني به عنوان يكي از مهمترين ابزارهاي حفظ و ترويج موسيقي اقوام ايراني شناخته ميشد، نيازمند مديريتي نوآورانه و هدفمند است. اين جشنواره ميتواند بستري براي معرفي موسيقي بومي ايران به جهان باشد، اما اين امر تنها با تغيير در مديريت نهادهاي تصميمگيرنده و برنامهريزي دقيق محقق ميشود. جشنواره موسيقي جوان نيز، به عنوان سرمايهگذار اصلي در آينده موسيقي كشور، بايد با بازتعريف اهداف و بازنگري در سياستها، دوباره به بستر شكوفايي استعدادهاي جوان تبديل شود.
به طور كلي، تحول در عرصه موسيقي ايران بدون تغيير در مديريت دفتر موسيقي و انجمن موسيقي ايران ممكن نيست. اين دو نهاد به عنوان مغز متفكر و عامل اجرايي سياستهاي موسيقي كشور، نقشي كليدي در ارتقاي سطح موسيقي دارند. اگر اين نهادها بتوانند با انتصاب مديراني متخصص و متعهد، برنامههايي هدفمند و شفاف تدوين كنند، جشنوارههاي موسيقي جوان و موسيقي نواحي نيز ميتوانند به جايگاه شايسته خود بازگردند.
آينده موسيقي ايران، در گرو تصميمات امروز است.
تغييرات مديريتي بايد با سرعت و دقت انجام شود تا جامعه موسيقي، كه سالها در انتظار تحول بوده است، بتواند اميد تازهاي به فرداي موسيقي كشور داشته باشد. آيا دولت جديد ميتواند با اين تغييرات اساسي، هنر موسيقي را به جايگاه واقعياش بازگرداند؟ اين سوالي است كه پاسخ آن در اقدامات آتي دولت نهفته است.