نشنال اينترست مدعي شد
كمپين فشار حداكثري زير تيغ؟
اين موضوع كه بنيامين نتانياهو، نخستوزير اسراييل يكي از نخستين رهبران خارجي بود كه پيروزي دونالد ترامپ در انتخابات را تبريك گفت و آن را پيروزي بزرگ ناميد اصلا تعجبآور نبود. ديگر مقامات اسراييلي بسان نتانياهو پيروزي ترامپ را به عنوان يك پيروزي براي اين بازيگر ستودند و به سوابق حمايت قوي او از اسراييل در طول دوره اول رياستجمهورياش اشاره كردند. به ادعاي ناظران ترامپ با به رسميت شناختن شرق بيتالمقدس به عنوان پايتخت اسراييل و انتقال سفارت ايالات متحده به اين شهر، سياست امريكا در خاورميانه را براي دههها معكوس كرد. نشنال اينترست در راستاي تبيين سياست خاورميانهاي ترامپ و مشخصا رويكرد او در قبال ايران يادداشتي منتشر كرده است كه در ادامه اين يادداشت آمده كه ترامپ در طول دوره اول رياستجمهورياش به شدت از اسراييل حمايت كرد. او علاوه بر به رسميت شناختن شرق بيتالمقدس به عنوان پايتخت اسراييل، همچنين به اولين كشوري در جهان تبديل شد كه حاكميت (ادعايي) اسراييل بر بلنديهاي جولان كه مدتها مورد مناقشه بود را به رسميت شناخت. به ادعاي گروهي از تحليلگران حمايت ترامپ از اسراييل نشاندهنده وابستگي شخصي او به اين بازيگر است كه اتفاقا شامل پيوندهاي خانوادگي از طريق جارد كوشنر داماد صهيونيست خود ميشود. در عين حال، حمايت ترامپ از آرمان ادعايي اسراييل نيز با حمايت جمهوريخواهان از اين بازيگر همخواني دارد. به ادعاي نشنال اينترست علاوه بر اين، حمايت از اسراييل تنها بازتابدهنده نظرات شخصي و سياسي ترامپ نبود، بلكه با ديدگاه استراتژيك او نيز همراستا بود كه اسراييل را به عنوان يك همپيمان كليدي غيرناتو ميبيند كه منافع مشتركي در مهار تهديدات ديگر بازيگران منطقهاي دارد و نيز به حفظ هژموني امريكا در خاورميانه كمك ميكند.
ترامپ در طول كمپين انتخاباتي قبلياش، به انتقاد از مداخلات نظامي ايالات متحده در خاورميانه، بهويژه جنگ عراق پرداخت، اما پس از ورود به كاخ سفيد، ترامپ پيشنهاد انقطاع و فاصله گرفتن از منطقه را نداد. گزارهاي كه نشان از يك برنامه فعال ايالات متحده براي منطقه در دولت او دارد كه در آن واشنگتن به همراه اسراييل و اعراب خليجفارس با تهديد ادعايي ايران مقابله كنند مشروط به اينكه اين همكاري نياز به مداخله نظامي مستقيم ايالات متحده نباشد.
با اين حال، محيط ژئوپليتيكي و منطقهاي در آن مقطع، حمايت از اسراييل را از نظر هزينهاي مقرون به صرفه ميكرد. اين در حالي است كه كشورهاي عربي خليجفارس با محوريت رياض به دنبال دريافت ضمانتهايي از امريكا براي تامين امنيت خود در برابر تهران در صورت عاديسازي روابط خود با تلآويو بودند. در ادامه گزارش ادعايي نشنال اينترست در راستاي رويكرد احتمالي ترامپ در خاورميانه و مشخصا در رابطه با ايران آمده است كه همسويي آشكاري ميان واشنگتن و تلآويو در رابطه با برنامه هستهاي ايران و رفتار منطقهاي تهران وجود داشت. ذيل اين همسويي بود كه ترامپ اقدام به خروج يكجانبه از برجام كه در سال 2015 به امضاي اعضاي آن و تهران نيز رسيده بود، كرد و همچنين مدعي شد با اعمال سياست موسوم به «فشار حداكثري» بر ايران زمينه را براي انجام يك توافق بهتر هموار خواهد كرد. اين نشريه همچنن مدعي شد كه دولت اول ترامپ همزمان تلاش كرد تا ضمن نزديك كردن اعراب منطقه به يكديگر تهران را در انزوا قرار دهد. در همان زمان نيز نشانهايي وجود داشت كه حكايت از موافقت سعوديها در به رسميت شناختن اسراييل آن هم بدون تعهد اين رژيم به ايجاد كشور مستقل فلسطين داشت. بنابراين به ادعاي ناظران توافقنامه ابراهيم بخشي از استراتژي خاورميانهاي دولت اول ترامپ بود. به ادعاي ديگر نشريات خارجي كه شرايط پيش از تحليف ترامپ را رصد ميكنند اكنون اما واضح است كه توازن قدرت در خاورميانه تحولات معناداري را شاهد بوده، به همان نسبت نيز اولويتهاي جهاني و منطقهاي امريكا نيز تغييراتي داشته است. به ادعاي اين ناظران به عبارتي ديگر شرايط به گونهاي است كه ترامپ در دولت دومش بايد خود را با واقعيتهاي جديد منطقه و جهان مطابقت دهد و ديگر قادر نخواهد بود به سادگي اقدامات دوره اول خود را دنبال كند.
به ادعاي نشنال اينترست زماني كه ترامپ در راس كار نبود جنگ سرد دوم با حملات روسيه به اوكراين از سر گرفته شد. از سوي ديگر اتحادي ميان مسكو و پكن برقرار شد و از طرفي همصدايي ميان دو بازيگر با ايران و كره شمالي نيز برقرار شد. بنابرانين افزون بر رقابت امريكا با چين، دو جنگ منطقهاي ديگر نيز يكي در اوكراين و ديگري خاورميانه منجر به اين شده است كه ايالات متحده به لحاظ ديپلماتيك و نيز نظامي بيش از حد تحت فشار قرار بگيرد و منابع خود را در سه جبهه گسترش دهد: شرق آسيا، اروپا و خاورميانه. در عين حال، گسترش همكاريهاي نظامي ميان مسكو و تهران و همزمان افزايش دخالتهاي چين در خاورميانه، از طريق همكاريهاي تجاري با ايران و عربستان نشان از آن دارد كه اكنون ايالات متحده برخلاف دولت اول ترامپ، با رقبايي واقعي در منطقه روبهرو خواهد بود. به گزارش اين نشريه علاوه بر اين، اقدامات اخير اعضاي محور مقاومت به ويژه حملات مكرر حوثيها به كشتيهايي كه در درياي سرخ تردد ميكنند، خطوط كشتيراني بينالمللي را مختل كرده و همچنين هژموني ادعايي امريكا در منطقه را نيز تحت تاثير خود قرار داده است.
اكنون اما در شرايطي كه برنامه هستهاي ايران وارد مسير پيسرفت خود شده، اين سوال نيز مطرح است كه آيا واشنگتن به گزينه ادعايي نظامي عليه ايران متوسل خواهد شد يا اينكه با چراغ سبزي به تلآويو اين بازيگر را مامور اين اقدام ادعايي خواهد كرد؟
به ادعاي نشنال اينترست، ترامپ احتمالا در دولت دوم خود اسراييل را به پايان دادن ماموريت ادعاياش در غزه ترغيب خواهد كرد. اين نشريه ذيل ادعاي خود به اعضاي كابينه احتمالي ترامپ اشاره ميكند كه شامل جمهوريخواهاني است كه تجربه و سابقهاي طولاني در حمايتهاي همهجانبه از تلآويو در مورد ايران دارند. ماركو روبيو، گزينه پيشنهادي ترامپ براي وزارت امور خارجه و همچنين مايك والتز به عنوان مشاور امنيت ملي كاخ سفيد از حاميان ديرينه و سرسخت اسراييل هستند و بسان ترامپ، دولت بايدن را به دليل جلوگيري از اقدامات ادعايي تلآويو در غزه و عليه حزبالله مورد انتقاد قرار دادهاند. ترامپ همچنين مايك هاكبي نامزد رياستجمهوري جمهوريخواه را به عنوان سفير خود در اسراييل در نظر گرفته است.
به باور گروهي از ناظران اين باور غالب در واشنگتن و بازيگران خاورميانه وجود دارد كه دولت ترامپ بعيد است مانع اقدامات اسراييل در ميدان روياروييهاي خاورميانهاي شود، اين برخلاف رويكرد بايدن است كه نارضايتيهاي خود از عملكرد نتانياهو در غزه و كرانه باختري را پررنگ ميكرد. برخي سناريوهاي ادعايي نيز پيشبيني ميكنند كه دولت دوم ترامپ احتمالا الحاق بخشهايي از كرانه باختري توسط اسراييل را بپذيرد. اين در حالي است كه پيش از اين ترامپ در كمپين انتخاباتي خود مدعي شده بود كه به درگيريها در غزه و اوكراين خاتمه دهد و پيشنهاد كرد كه ممكن است ديگر به حاضر به پرداخت هزينه براي درگيريهاي جاري و همچنين خطر تلفات احتمالي سربازان امريكايي نباشد. در ادامه گزارش ادعايي نشنال اينترست آمده است كه وقتي سخن از ايران به ميان ميآيد، تحليلگران انتظار دارند كه ترامپ آماده باشد ايران را به مراتب بيشتر از دولت اول رياستجمهورياش تحت رويكردهاي تهاجمي خود قرار دهد. اين گزاره زماني تقويت ميشود كه احتمالا در كابينه او با شاهينهاي ضد ايراني چون روبيو و والتز روبهرو شويم، چراكه اين ادعا همچنان مطرح است كه اين دو نيز متعهد شدهاند كه فشار اقتصادي را مجددا عليه تهران از سر بگيرند. در عين حال اما دولت دوم ترامپ ممكن است براي اعمال سياست موسوم به فشار حداكثري عليه تهران به دليل حمايتهاي روسيه و چين از ايران با چالشهايي مواجه شود، چراكه به گزارش اين نشريه اينبار احتمالا مسكو و پكن نيز مخالف تحريمهاي ايران باشند و حتي ممكن است تهران را در درگيري احتمالي با امريكا ياري كنند. اين در حالي است كه احتمالا عربستان و ديگر اعراب خليجفارس سياست تنشزدايي را با ايران پيگيري كنند. در نتيجه اگر به دليل پافشاريهاي تلآويو پاي واشنگتن مجددا به درگيريهاي خاورميانه كشانده شود، اين احتمال قوي به نظر ميرسد كه ترامپ با چالشهاي دروني جدي مواجه شود. او بارها در كمپين انتخاباتي خود وعده داده بود كه مجوز عبور ايران از آستانه گريز هستهاي را نخواهد داد، اما بنا بر گزارش ادعايي نشنال اينترست به نظر ميرسد كه ترامپ تمايلي به ورود درگيري نظامي با ايران ندارد. اين در حالي است كه همزمان مايك پنس، معاون رييسجمهور منتخب در پروژه 2025، طرحي را طراحي كرده كه خواهان تحريم ايران است، اما همچنان به اقدام نظامي (ادعايي) اشارهاي نشده است. اين در حالي است كه متحدان عرب، امريكا را تحريك ميكنند تا براي تامين امنيت خود در برابر تهديدات (ادعايي) تهران تلاش خود را بيشتر كند. از اين رو اين گزاره كه ممكن است ترامپ تصميم بگيرد اسراييليها را براي موافقت با راهحل دو كشوري تحت فشار قرار دهد بعيد به نظر نميرسد.
در ادامه يادداشت نشنال اينترست نيز به اين موضوع اشاره شده كه سياست موسوم به «فشار حداكثري» ترامپ عليه ايران در دولت اول او نتيجهبخش نبوده است، اما شايد در رويكرد جديد تازه وارد كاخ سفيد تحت عنوان سياست ادعايي فشار حداكثري 2 يك سياست جديدي در رابطه با ايران بازتعريف شود و در ادامه زمينههايي براي توافق جديد با تهران فراهم شود. اكونوميست نيز پيش از اين پيشنهاد كرده كه ترامپ ميتواند فشارهاي بيشتري بر ايران وارد كند، مانند اهرم سخت يا حتي رايزني و مذاكره جهت نيل به توافق.