يادداشتي بر نمايشگاه انفرادي «نواي پرواز»
تجلي عرفاني «همه» و «هيچ»
نازنين صامت
گروه هنر و ادبيات - به بهانه برگزاري نمايشگاه «نواي پرواز» آثار نازنین صامت اين هنرمند يادداشتي دراختيار «اعتماد» قرار داده است كه ميخوانيد.
انگيزهام براي برگزاري نمايشگاه، فعاليت در جامعه هنري بوده و علاقهام به هنر، به دليل حس رهايي يا كنج خلوتي است كه با هنرم دارم. به تصويركشيدن حروف به روش مفهومي با استفاده از شاعران نامي برايم خيلي خوشايندتر از صحبتكردن با زبان لغات و كلام است. در نمايشگاه «نواي پرواز» ميخواستم زبان بيان خودم را به تصوير بكشم. فكر ميكنم لغات و كلام مفهوم سخن را نميرسانند و با زبان هنر خيلي بهتر ميتوانم با مخاطبم ارتباط برقرار كنم. دنياي هنر براي من زباني روان است كه در آن آزادانه به بيان احساسم ميپردازم. از طرفي، برگزاري نمايشگاه را هميشه فرصت خوبي ميبينم تا از نزديك با مخاطبم ارتباط بگيرم. به نظرم هنرمند با فعاليت هنري و تمرين و ممارست و حضور هرچه بيشتر در فضاي هنري، ميتواند رشد كرده و بيان خود را بهروز كند و تا سطح بينالمللي پيش برود. البته علاقه من به فعاليت هنري فقط محدود به وطنم نيست. هميشه آشنايي با فرهنگ و هنرهاي مختلف و ارتباطگرفتن با مردم جوامع ديگر برايم خوشايند بوده. به همين دليل در اين نمايشگاه، به ساختارشكني خوشنويسي سنتي با رويكرد به هنرهاي تجسمي پرداختم كه به زبان هنر مدرن نزديكتر باشد.
حدود يك سال است روي مجموعه «نواي پرواز» كار ميكنم و در نهايت تصميم گرفتم ابعادي فراتر از آنچه هميشه به نمايش درميآمده، خلق كنم. بنابراين از قلمهاي دستساز خودم كه بزرگترينشان ۳۰ سانت و اندازههاي ديگر هستند، در اين روند بهره بردم. همچنين در اجراي تابلوها، به دليل پيوند عميق بين انسان و طبيعت، استفاده از مواد طبيعي برايم خوشايند است. پس سعي كردم از مواد طبيعي مثل مركب استفاده كنم كه البته مركب خوشنويسي ما، جايگاه ويژهاي دارد. به كاربردن رنگها در كار من، متناسب با مفهوم بوده، به معناي نوري كه از منشور زندگي عبور ميكند و روي زندگي ما رنگ ميتاباند و ما هستيم كه انتخاب ميكنيم در هر لحظه با مسائل زندگي چطور برخورد كنيم؛ با شور و شيدايي يا غم و انزوا؟! رنگ سياه همان تاريكي است كه طلايي به كار رفته در آن نور، اميد و همان نقطه انگيزه زندگي ماست كه هميشه بايد به آن توجه كنيم. اين نقطه گاهي پشت تاريكيها پنهان است؛ به مفهوم بيتوجهي ما به نور اميد و گاهي پيدا و نيمهروشن و زماني كه پيداست، جلوه ديگري از زندگي را شكل ميدهد و توجه به تاريكيها كم ميشود.
نام «نواي پرواز» براي نمايشگاه، از مفهومي كه در آثارم است، گرفته شده؛ رهايي و جاريشدن در نور كه ما را از قيد و بندها و چارچوبهاي ساختهشده توسط انسان براي انسان رها ميكند. رقص حروف در تمام آثارم نمايان است كه در بيانيه نمايشگاه، آن را به سماع تعبير كردم كه به لحاظ مفهومي عميقتر است. مفهوم «هيچ» در اشعار شمس تبريزي جايگاهي عميق و عرفاني دارد. بهطور خلاصه، «هيچ» در شعر شمس نمايانگر فرآيندي است كه انسان از طريق آن ميتواند از محدوديتهاي خود رهايي يافته و به سوي حقيقت بيكران و وصال با خدا حركت كند. مفهوم «همه» در اشعار شمس تبريزي در تقابل با «هيچ»، به معناي كليت و وحدت مطلق است كه در عرفان به ذات الهي و حقيقت يگانه اشاره دارد. شمس با استفاده از «همه»، انسان را به درك اين حقيقت دعوت ميكند كه همه كثرتها درنهايت به وحدت ختم ميشوند و تمامي هستي چيزي جز جلوهاي از وجود مطلق الهي نيست.
معناي تركيب «هيچ» و «همه»، مفهومي است كه شمس به اين دو واژه داشته است. در انديشه شمس، «هيچ» و «همه» دو روي يك سكهاند. انسان با تهيشدن از «هيچ» و نفي خود، به «همه» يعني ذات الهي ميرسد. اين دو مفهوم در عين تقابل، مكمل يكديگرند و فرآيند عرفاني از «هيچ» آغاز شده و به «همه» ختم ميشود.