حسين نوشآبادي در گفتوگو با «اعتماد»:
عربستان عينك بدبينياش را نسبت به ايران عوض كند
اهميت مذاكرات ايران و كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس در چيست؟
گفتوگوهاي ايران و شش كشور عربي حاشيه خليج فارس را ميتوان در چارچوب مجمع گفتوگوهاي منطقهاي دانست كه پيش از اين، از سوي آقاي ظريف مطرح شد و ميتوان آن را گامي رو به جلو و مثبت برشمرد. انجام گفتوگوهاي ايران و كشورهاي عربي بيترديد ميتواند به رفع سوءتفاهمها و حل تنشهاي موجود ميان طرفين كمك كند. البته استراتژي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در سالهاي گذشته مبتني بر ايجاد همگرايي منطقهاي و به وجود آمدن شرايط مثبت براي كاهش تنشها و انجام مذاكرات رودررو و پرهيز از ايجاد واسطه و عدم مطرح شدن مسائلي است كه ميتواند موجب دامن زده شدن به مسائل اختلافي باشد.
چه مسائلي موجب شده است تا كشورهاي حاشيه خليج فارس به انجام گفتوگو با ايران علاقهمند باشند؟
كشورهاي حوزه خليج فارس به اين نتيجه رسيدهاند كه همكاري با يك كشور بزرگ، قدرتمند، متمدن و مستقل مانند جمهوري اسلامي ايران، آنها را به ايجاد صلح، ثبات و آرامش در خاورميانه و به ويژه در خليج فارس كمك ميكند. بيترديد جمهوري اسلامي ايران از اين مجمعها براي ايجاد تفاهم و هماهنگ كردن كشورها در رفع مشكلات استقبال ميكند تا بر اين اساس، بتوان صلح و امنيت و ثبات را بدون دخالت قدرتهاي فرامنطقهاي در خاورميانه بازگرداند اما متاسفانه برخي دولتهاي منطقه به جاي اتكا به ظرفيتهاي دروني و منطقهاي، با همكاري به قدرتهاي فرامنطقهاي سعي كردهاند تا براي خود و منطقه ثبات ايجاد كنند كه اين مساله، سياست اشتباهي است ولي با توجه به تحولات صورت گرفته به نظر ميرسد كه آنها نيز به اين مهم رسيدهاند كه راه ثبات منطقهاي چيزي جز همكاري منطقهاي نيست.
نقش عمان را در اين مساله چگونه ارزيابي ميكنيد؟
دولت عمان از جمله كشورهايي است كه طي سالهاي گذشته همواره نقش مثبت و ميانجيگرايانه در برابر تحولات منطقه داشته است. شخص سلطان قابوس كه رهبري با درايت و هوشمند است و همچنين يوسف بن علوي وزير خارجه اين كشور در اين سالها همواره تلاش كردهاند تا عمان را دولتي مستقل و با ثبات نشان دهند و از ظرفيتهاي اين كشور بر استقرار ثبات و رفع اختلافات استفاده كنند. لازم به ذكر است كه عمان در سالهاي گذشته همواره سعي كرده است تا شرايط را براي انجام اين گفتوگوها فراهم سازد ولي متاسفانه شرايط منطقهاي آن را به تاخير ميانداخت ولي به نظر ميرسد با دستيابي به توافق هستهاي، شرايط را براي انجام گفتوگو مهيا ساخته است.
فكر ميكنيد كه موضع عربستان در برابر اين مذاكرات به چه شكلي خواهد بود؟
ما در ملاقاتها و پيامهايمان همواره به سعودي گفتهايم بايد عينك بدبينياش را از چشمهايش بردارد و بدون سوظن به ايران نگاه كند. ما به دولت عربستان گفتهايم به جاي اتكا به كشورهايي كه دوست ملتهاي منطقه نيستند، به كشورهاي منطقه تكيه كند و به جاي سختگيري و نگاههاي توام با بدبيني و ايفاي نقش تفرقهآميز در منطقه، ايران را به عنوان عاملي براي استقرار ثبات و صلح بداند زيرا ايران رقيب اين كشور نيست اما متاسفانه اين نگاه بدبينانه وجود داشته و در سالهاي اخير نيز تشديد شده و موجب واگرايي روابط دو كشور شده است.
آيا فشار كشورهايي مانند امريكا و روسيه به عربستان در تحقق اين مهم موثر است؟
اگر كشورهاي حاشيه خليج فارس خود را مستقلتر نشان دهند و به جاي آنكه تحت تاثير ديگران اقدام كنند، براساس منافع مليشان عمل كنند، بالطبع سعوديها نيز دست از رفتارهاي تفرقهآميز خود برخواهند داشت و حتي زماني كه ببينند تنها شدهاند، بر انجام گفتوگوها نيز رغبت پيدا ميكنند و متوجه ميشوند كه راهي جز گفتوگو وجود ندارد. هماينك رياض خود را گرفتار جنگ يمن كرده است و ملت يمن با رفتارهاي تند و بدون ملاحظه سعودي روبهرو است كه اين نشات گرفته از عدم درك صحيح از تحولات منطقه و سياستهاي شتابزده برخي دولتمردان عربستان است و ما اميدوار هستيم در پي انجام اين گفتوگوها، دست از اين اقدامات خود بردارد. من اعتقاد دارم كه با انجام گفتوگوهاي منطقهاي و شكل گرفتن همكاريهاي منطقهاي، راه براي به وجود آمدن احساس اعتماد متقابل و مبتني بر احترام براي طرفين ايجاد ميشود و در سايه اين اعتماد، نگاههاي بدبينانه از بين خواهد رفت.
انجام اين گفتوگوهاي منطقهاي به چه ميزان ميتواند به حل بحرانهاي كنوني منجر شود؟
ظرفيتهاي كشورها براي حل و فصل بحرانها منطقه بالا است و اگر ايران و كشورهاي عربي به نتيجه دست يابند و بر سر يكسري اصول به تفاهم برسند و مشتركات را دنبال كنند، ميتوان بر حل بحرانهاي منطقهاي توسط خود كشورهاي منطقه اميدوار بود. به نظر ميرسد با توجه به تحولات كنوني، رهبران بسياري از كشورهاي منطقه علاقهمند به همكاري مشترك هستند و اگر يك فضاي مبتني بر احترام و اعتماد ميان طرفين ايجاد شود، آنها نيز دست از رفتارهاي نامناسبشان برخواهند داشت. اين مساله محقق نميشود مگر با گفتوگوهاي صريح، بيابهام و البته سازنده كه موجب كاهش بحران خواهد شد و شكي ندارم در صورت ايجاد ارتباطات مداوم ميان كشورها و رايزنيهاي مستمر ميان يكديگر و برگزاري دورهاي نشستها، اين مساله تقويت خواهد شد. بايد متوجه اين نكته شد كه بحرانهاي كنوني منطقه و نزاعهاي بيحاصل و خانمانسوز كنوني كه نتيجهاش كشته شدن هزاران نفر از غيرنظاميان بيگناه و تخريب زيرساختها است، با ايجاد بحراني ديگر حل نخواهند شد و تنها راه مسائل موجود، فقط سياسي است و با راهكارهاي سياسي است كه ميتوان به نتيجه دست يافت. بايد متوجه بود تنها كساني كه از افتراق و شرايط كنوني ميان كشورها استفاده ميكنند، گروههاي تندرويي نظير القاعده و داعش هستند و بنابراين لازم است تا رهبران كشورها دور يكديگر جمع شده و براي دستيابي راهكاري مشترك تلاش كنند.