تعريف مرسوم و متداولي از اتاق فكر در سازمانها وجود دارد. طبق اين تعريف، تعدادي صاحب نظر در يك حوزهاي گردهم ميآيند، براي رفع مشكلات سازماني با هم گفتوگو و براي يافتن راهحل مشكلات، جلسات بارش فكري برگزار ميكنند. در نهايت نتايج به دست آمده را به صورت راهبرد به سازمان ارايه ميدهند.
فضايي كه به نظر ما پتانسيل راهاندازي آن بين جوانان وجود داشت، فضايي بود كه در آن مسائل و مشكلات جوانان را با كمك صاحب نظران و خود جوانان و همين طور با تكيه بر آمارهاي رسمي موجود مطرح كنيم. براي اين كار بايد چند متغير را در نظر بگيريم، يكي ديدگاه صاحب نظران از طيفهاي مختلف انديشهاي، نمايندگاني از جوانان و NGOهاي فعال جوانان. ما جوانان و NGOها را به عنوان كساني كه ميتوانند در زمينههاي خاصي صاحب نظر باشند، ميشناسيم. نميخواهيم به جوانان به عنوان ابزار سياسي و تبليغاتي نگاه شود، يا به عنوان گروهي كه با ادامه تحصيل و تشكيل NGOهاي محيط زيستي و خيرخواهانه بخواهيم سرگرمشان كنيم. ما ميخواهيم جوانان بتوانند در مورد موضوعات خودشان ديدگاه داشته باشند و تحليل ارايه كنند.
گرچه وزارت ورزش و جوانان، اتاق فكر جوانان را سازماندهي ميكند، اما تاكيد اين وزارتخانه بر اين است كه محتواي اتاق فكر به صورت غير دولتي شكل بگيرد. اين وزارتخانه تنها سازوكارهاي اتاق فكر را تعريف و از فعاليتهاي آن حمايت ميكند و فرصتي فراهم خواهد كرد تا تحليلهاي كساني كه در حوزه جوانان دغدغه دارند و به مسائل موجود آگاهند، در اين فضا مطرح شود و به سطح تصميمگيري و سياستگذاري درباره جوانان منتقل شود. البته اين تركيب مشكل است چرا كه تا به حال تجربه نشده است و در شرايط سخت اداري و مالي فعلي راهاندازي آن به نظر سخت ميآيد، اما اين سازوكار تعريف شده و با طيفهاي مختلف به مشورت گذاشته شده است، تا ببينيم تا چه حد قابل اجراست.
اين طرح به شكل پايلوت در سه شهر بزرگ كشور به مدت شش ماه اجرا خواهد شد، وقتي ايرادات و مشكلات آن شناسايي شد در شهرهاي ديگر هم به اجرا در خواهد آمد. شرايط فرهنگي، سياسي و اجتماعي جامعه ما به نوعي نيست كه اهداف جامعه مدني به راحتي بتواند تحقق پيدا كند. بايد براي تمام راههايي كه ميتواند نهادهاي مدني و جامعه مدني را نمايندگي كند، سازو كارهاي مختلف در نظر بگيريم. NGOها بخشي از موسسات مردم نهاد هستند كه ميتوانند خواست جامعه مدني را مطرح كنند. ولي وقتي شرايط فرهنگي، اجتماعي، سياسي كشور مهيا نيست بايد راههاي ديگري را هم پيدا كنيم، اتاق فكر ميتواند يكي از اين راهها باشد.
در 20 سال اخير سطح تحصيلات جامعه بالا رفته و آگاهيهاي جامعه به دليل دسترسي داشتن به شبكههاي اجتماعي مختلف و فضاي مجازي افزايش پيدا كرده است. اين روزها جوانان ما در روستاهاي دور افتاده هم از آخرين اخبار مطلعند، و اين نشان ميدهد كه سطحي از آگاهيها را دارند. ولي بخشي از مشكل كه نيازمند آموزش است اين است كه ما شيوه تحليل و تفكر را به اين قشر آموزش ندادهايم، به همين دليل صحبتهايشان در حد انتقاد و خواست باقي ميماند، ولي اينكه درك تحليلي از مسائل داشته باشند مورد غفلت واقع شده. بخشي از هدف اتاق فكر اين است كه ما در تعامل با NGOها و صاحبنظران غيردولتي بتوانيم شيوه تفكر و تحليل را آموزش دهيم.
اكثر جوانان ما با وجود اينكه آگاهيهايي در موارد مختلف دارند، اما مهارت سهيم كردن متغيرهاي مختلف را در تحليلشان را ندارند. اتاق فكر به نوعي ميخواهد، اين شيوه تفكر و تحليل كردن را با توجه به متغيرهاي مختلف در تحليلهاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي آموزش دهد.
بخش ديگري از كاركردهايي كه اتاق فكر ميتواند داشته باشد، اين است كه گفتوگو هميشه باب را براي بسياري موارد ديگر باز ميكند، تا جوانان خواستهايشان را جدي بگيرند و به عنوان حق تلقي كنند. اگر اين اتفاق بيفتد، به طور مستمر پيگير حقوقشان ميشوند و ديگر شاهد اين نخواهيم بود كه جوانان به طور مقطعي خواسته و آرزويي داشته باشند و روي موج سياسي مطالبهاي را مطرح كنند، و زماني كه به هر دليل اين خواستهها محقق نميشود، دچار سرخوردگي شوند.
جامعه بايد مدام فكر كند، گفتوگو كند و حرف براي گفتن داشته باشد. مطالبهگر بودن در جامعه بايد مستمر باشد و مبتني بر امواج سياسي و خواستههاي آني و فوري نباشد و عقلانيتر به خواستهها نگاه شود. البته اين اتفاق به سختي محقق ميشود، چرا كه جوامع تمايل به پوپوليست دارند و به دنبال اين هستند كه فورا به خواستههايي كه دارند برسند و هر كسي كه به آنها بگويد من خواست تو را زودتر محقق ميكنم، پيرو او ميشوند و خيلي واقعنگر نيستند كه به اين فكر كنند وقتي يك شعار سياسي داده ميشود، اين شعار چقدر تحققپذير است. اين اتاق فكر ميتواند به تقويت عقلانيت سياسي در جوانان و صاحبنظراني كه در حوزه جوانان فعاليت ميكنند كمك كند.
اتاق فكر سازوكاري است كه اين موارد در آن ديده شده است اما اينكه چقدر بتواند به هدفش برسد، بستگي به اين دارد كه تجربه شود. در بسياري از شهرستانها انگيزه مشاركت وجود دارد و اين نوع فعاليتها جديتر گرفته ميشود، شايد در شهرهاي بزرگ اين انگيزهها در جوانان كم باشد، چون جواناني كه در شهرستانها زندگي ميكنند كمتر اين مشاركتها را تجربه كردهاند. مشكلاتي كه در حوزه جوانان و سياستگذاري براي آنان داشتيم اين بوده كه همه را يكپارچه ديدهايم و به اين دقت نكردهايم كه گروههاي جوانان نسل به نسل خواستههاي متفاوتي با هم دارند و هر چقدر ميگذرد اين تفاوت بيشتر ميشود. همنسلهاي جوانان خيلي با هم متفاوت شدهاند و هم در استانها متناسب با شرايط فرهنگي اقتصادي و اجتماعي تفاوتهاي زيادي وجود دارد. ايران كشوري است با قوميتها و مذاهب و اديان و ديدگاههاي سياسي مختلف، اينها در نوع تحليلها و مسائلي كه ارايه ميكنند، تاثير دارد. استاني بودن اتاق فكر باعث ميشود تفاوتهايي كه معني دارند در بين خواستها و تحليلهاي استاني اين هم خودش را به نوعي نشان بدهد. مرسوم بوده كه وقتي تصميمي در تهران براي جوانان گرفته ميشود، بر اساس يك آمار كمي كه گرفته ميشده، سياستگذاري صورت ميگرفته، خيلي از تحليلها يكپارچه و كلينگر بودهاند و اينطور نگاه نميكرديم كه اينها ممكن است در استانها و گروههاي ديني مختلف، خواستهها و تحليلهايشان متفاوت باشد. اينها همه در راستاي تحقق جامعه مدني است. ما به گروههاي انساني مختلف بايد نگاه متفاوت داشته باشيم.
اتاق فكر يك پروژه اجتماعي است و خودش بايد راه خودش را پيدا كند. سازوكار خاصي براي اين پروژه تعيين نشده و تحكم براي اجراي آن وجود ندارد. اين پروژه انعطاف دارد و ميتواند در فرآيند اجرا خودش را نشان دهد. اما اينكه وزارت ورزش و جوانان به عنوان يك نهاد دولتي اين سازوكار را تعريف كرده، به اين دليل است كه تجربه تاريخي نشان ميدهد در مواقعي تغييرات بايد از مراتب بالا اتفاق بيفتد، اين به اين معنا نيست كه دولت تصميمگيرنده نهايي باشد، دولت فقط ميتواند اين مجال را فراهم كند كه بقيه مشاركت كنند و در فكر و فرآيند گفتوگو و در تصميمگيري بر اساس اين گفتوگوها تاثيرگذار باشد.
٭مشاور معاون وزير در امور جوانان و دبير اتاق فكر جوانان