• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5942 -
  • ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ دي

تابستاني در كنار دشمن

اسدالله امرايي

رمان تابستاني در كنار دشمن نوشته شهلا العجيلي نويسنده نامدار سوري-اردني با ترجمه پريسا عرب در نشر مانيا هنر منتشر شده. «مادر با ناز مي‌خندد و نور عشقي گمشده در چشمان عسلي‌اش برق مي‌زند.به سمت سينه نيكلاس خم مي‌شود.او هم بازوان مامان را مي‌گيرد و او را در آغوش مي‌كشد. چانه‌اش را روي سرش مي‌گذارد و انگشتانش را در موج موهاي بلند مامان بازي مي‌دهد... من مطمئنم مامان به هيچ كدام از حرف‌هاي نيكلاس حتي فكر هم نمي‌كند و اين چيزها اصلا برايش بي‌معني است. همه فكرش همين فاصله ميان بازوان نيكلاس و امكانِ داشتنش براي طولاني‌ترين مدت ممكن است.»
رمان هفت فصل دارد: «جنايت خاموش»، «كتابچه خانوادگي»، «بوي هجران»، «شب‌هاي واگن قديمي»، «روز سيب»، «سه مرد در زندگي كارمن» و «بيگ‌بنگ». راوي و شخصيت اصلي داستان زني است به نام لميس كه هنگام روايت حدود چهل سال دارد. وقايع زندگي‌اش را از زماني كه بچه بوده و در الرقه زندگي مي‌كرده تا مهاجرت به آلمان و اقامت در كلن روايت مي‌كند. رمان، رماني واقع‌گراست و همين واقع‌گرا بودن از مهم‌ترين مشخصه‌هاي اثر است. نويسنده با نگاه واقع‌گرايانه به لايه‌هاي عميق و ناپيدايي از زندگي دست يافته و آنها را براي مخاطب خود به تصوير كشيده. مضاميني مانند عشق، خيانت، جنگ و مهاجرت همچون نخي نامرئي حوادث داستان را به همديگر پيوند مي‌دهد. روايت داستان از كلن آلمان آغاز مي‌شود، بعد از آن ذهن راوي به گذشته مي‌رود و حوادثي را روايت مي‌كند كه يكي پس از ديگري داستان را به جايي رسانده‌اند كه اكنون هست. حضور شخصيت‌هايي همچون مادر و مادربزرگ راوي شرايطي را فراهم مي‌كنند كه سه ‌نسل مختلف در داستان معرفي شوند. سه‌ نسلي كه هر كدام ديدگاه خاص خود را به زندگي و روابط انسان دارند.  «يكي را باز كردم. بوي كره خوش عطري را مي‌داد كه با بوي زنانگي درآميخته بود! سال‌ها بود رژ قرمز نزده بودم؛ شايد حدود سه سال. حتي وقتي كارمن دعوتم كرده بود، رژلب كج و كوله‌اي زده بودم، طوري كه از بالاي خط لبم بيرون زده بود. 
با سلطه داعش و سختي زندگي با قانون‌هاي اجباري، مردم وارد زهدي ناخودآگاه شده بودند. مي‌خواستي لب‌هايت سياه باشد تا وقتي بيرون مي‌روي كسي نفهمد زني يا مرد.» شهلا العجيلي، نويسنده سوري-اردني است كه در سال ۱۹۷۶ متولد شد. در دانشگاه حلب درس خوانده و دكتراي ادبيات عربي مدرن و پژوهش‌هاي فرهنگي دارد و به تدريس ادبيات عربي مدرن و زيبايي‌شناسي در دانشگاه امريكايي اردن مشغول است. رمان «چشم گربه» (۲۰۰۹) او برنده جايزه دولتي ادبيات در اردن شده است. ديگر رمان‌هاي او عبارتند از: «قالي ايراني» (۲۰۱۲)، «آسمان نزديك خانه‌مان» (۲۰۱۵) كه به فهرست نهايي جايزه بوكر عربي در سال ۲۰۱۶ راه يافته و به زبان‌هاي ديگر ترجمه شده است. رمان «تابستاني در كنار دشمن» نيز سال ۲۰۱۸ منتشر شد و سال ۲۰۱۹ نامزد نهايي جايزه بوكر عربي بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون