شوك خاورميانهاي هفت نكته و چهار ضلعي تامين منافع ايران در سوريه
نصرتالله تاجيك
متاسفانه آنچنان شوك خاورميانهاي بر محافل اجرايي، مطالعاتي و دانشگاهي سنگين بوده كه هنوز قرائت واحد و منسجمي از دلايل، زمينهها، بازيگران و اهداف ماجراي سوريه وجود ندارد! تحولاتي كه بدون شك موقعيت ايران در خاورميانه را تضعيف كرده و بازدارندگي خارجي ايران به پايينترين از حد خود رسيده است. اما با توجه به آنچه درادامه آمده، با تمهيدات و تغيير رويكردها، موقعيت ايران با اتخاذ مواضع معقول و مناسبي ناشي از اعتماد به نفس، قابل احياست. مهمترين آنها اتخاذ رويكرد سياسي - اقتصادي به جاي امنيتي- نظامي در سوريه است و نيازمند تجديدنظر در نحوه تامين اهداف سياست منطقهاي ايران هستيم و ضرورت دارد روشي اتخاذ كنيم كه ديگران و مخصوصا دولت قانوني آن كشور هر كسي باشد باور كند براي سودآور كردن سرمايهگذاريهاي خود قصد همكاري داريم و اين ميسر نيست الا اينكه پرونده سوريه به وزارت امور خارجه برگردد. از ابتدا نيز در همين وزارتخانه بود و سرمايهگذاريها بر اساس مطالعات و طراحيهاي سياسي صورت گرفته بود و نه نظامي. اگر هم ضرورتي براي حضور نظامي بود، نظير مبارزه با داعش، الان آن موضوع مرتفع شده است! در دو دهه شصت و هفتاد شمسي ستادهاي گوناگوني نظير ستاد افغانستان، ستاد هماهنگيهاي اقتصادي و ابوموسي و... در اين وزارت فعال و مركز هماهنگيهاي بين بخشي بودند. در اين راه ميتوانيم براي حفظ يكپارچگي سوريه از روشهاي اجماعساز مورد قبول جهان همچون برگزاري جلسات چندجانبه و مشخصا در قالب اجلاس آستانه اما با اهداف و اعضاي جديد بهره ببريم. روند آتي سوريه را بايد توسط طراحيهاي سياسي و روشهاي ديپلماتيك و يارگيري دنبال كرد. درست است تركيه با اين حركت و تقبل عملياتي كردن يك پروژه چند لايه كه توسط امريكا و اسراييل طراحي شده بود، دنيا را در مقابل عمل انجام شده قرار داده است، اما اين شوك نبايد سبب تشتت و سخنان نادرست مسوولان و تحليلگران ايراني در اين زمينه و رودررويي دو كشور براي مسائل سوريه شود.
از غزه تا سوريه يك پروژه است براي تضعيف قدرت منطقهاي ايران. اگر توفانالاقصي را يكي از پيچيدهترين عمليات حماس بدانيم، اما اين عمليات در حد شاخه نظامي يك گروه مبارز اسلامگراي سني بود كه ايران نه در طراحي و نه در اجراي آن نقشي نداشته است. ولي با اشتباه محاسبه و رويكرد غلط گروههاي مقاومت، در حالي كه همپيمانان نزديكتر حماس مانند تركيه و قطر به تماشا نشستند، گروههاي همپيمان ايران با تمام قوا و با استراتژي غلط كه به اسراييل فرصت داد آنها را تكتك و يكي بعد از ديگري از ميدان به در كند! وارد درگيري نابرابري شدند! و تمام ظرفيت گروههاي شيعه را پاي كار آوردند و دچار آسيب فراوان شدند كه تبعاتش به سوريه هم رسيد و ضعفهاي بازدارندگي ايران را نيز نمايان ساخت، زيرا حزبالله ستون خيمه امنيت حلب هم بود و با انتقال نيروهايش به جنوب لبنان، جبهه سوريه دچار ضعف شد! يعني تركيه با ارتشي قوي و عضو ناتو جز چند حركت نمايشي براي كمك به مردم غزه و حماس با اسراييل درگير نشد و اكنون نيز اجازه فعاليت گروههاي مقاومت به صورت مسلحانه را در مرزهاي سوريه و اسراييل نخواهد داد! و الان انصارالله بايد بسيار مواظب باشد كه همين بلا سرش نيايد! بلكه تلاش كند به سمت مصالحه سياسي براي آتشبس غزه به جاي رودررويي نظامي برود! با اين مقدمه به نكاتي ميپردازم كه ضرورت رعايت آنها زياد و فوري است و سپس مدل رفتاري درست ايران را كه در شكل فوق آمده، معرفي ميكنم:
1- سياست محل برد و باخت است. مهم اين است كه سياستمداران درس بگيرند. از اسب افتادهايم و نه از اصل! اينكه حكومت ايران براي كاستن از تبعات تنهايي استراتژيك تحميل شده به كشور با سرمايهگذاري، پهنه جغرافيايي خويش را به شرق مديترانه دوخت، اقدامي استراتژيك و عاقلانه در جهت حداكثرسازي منافع ملي مردم ايران بود و اگر به خوبي محافظت ميشد و بشود، تبعات مثبتي براي ايران و اقتصادش داشت و دارد.
2- سوريه مهم است و نه اسد. سوريه دو جنبه براي سرمايهگذاري ايران داشت؛ اول خود پهنه ژئوپليتيكي سوريه در شرق مديترانه و كنار اروپا. دوم راه لجستيكي و تقويت حزبالله. اولي از دومي مهمتر و دومي قابل تامين از راههاي ديگر است. 3- نياز به اجراي يك مدل رفتاري جديد داريم. مشخصههاي اين الگوي رفتاري بايد ماهيتي سياسي و مطابق هنجارهاي عام بينالمللي داشته باشد كه مورد پذيرش افكار عمومي است و منجر به تغيير رويكرد سياست خارجي ايران شود بدون آنكه اصول تغيير كند! نظام بينالمللي حتي اگر ناعادلانه است، اما نه ميتوان يكباره آن را ناديده گرفت و نه به تنهايي ميتوان مقابل آن ايستاد! نياز به يارگيري دارد و اجماعسازي در مورد موضوعاتي كه مخالف هستيم! اين تغيير رويكرد نشان خواهد داد كه ايران ميخواهد در چارچوب بازي كند. همانگونه كه در برجام رفتار كرديم! برجام نمود و تبلور بينالملليگرايي ايران بود و توانست اصولش را حفظ و اهدافش را تامين كند!
4- ايران نميتواند دست از سرمايهگذارياش در سوريه بردارد. بسياري از پروژهها اقتصادي هستند. لذا بايد ديد استراتژي مناسبي كه براي ايران در اين شرايط كار ميكند و منافع و مصالح ملي ايران را حداكثرسازي كند، كدام است؟! به هم ريختن سوريه يا ايجاد ثبات و آرامش و تشكيل دولت ملي و رعايت حقوق اقليتها؟! بالطبع اين دومي كارگشاتر و اولي مخاطراتش براي همه منطقه بيشتر است. ايران نه عملا كه در بيان هم نبايد به گونهاي بگويد كه شائبه آن هم ايجاد شود تا كاسه كوزهها بر سر ايران بشكند. اين يك بازي رواني است تا ايران را از منافعش در سوريه محروم كند! لذا ايران بايد با استراتژي محدود كردن دامنه ضرر استراتژيك تلاش كند روابطش با حكام سوريه نه تنها بحراني نشود، بلكه رو به عادي شدن پيش برود و تلاش براي تنشزدايي داشته باشد و اوضاع داخلي سوريه را به مردم و حكومت سوريه واگذار كند. 5- بايد اوضاع تيره، تار و لرزان سوريه را ما كه يك انقلاب از سر گذراندهايم، درك كرده و خودمان را در مظان اتهام قرار ندهيم. همانگونه كه ما تمام اشتباهات شاه را به امريكا منتسب ميكرديم، الان هم انقلابيون سوريه درصدد لولوسازي از ايران هستند و تلاش ميكنند با سندسازي تمام گناهان بشار اسد را به گردن ايران بيندازند! پس اول بايد صبور بود و به هيات حاكمه كنوني فرصت داد تا توازن نيروهاي داخلي برقرار شود و دوم به هيچوجه و مطلقا هيچگونه فعاليت علني از جمله سخنراني براي توجيه اقدامات قبلي يا براي آينده خطاب به مردم سوريه نبايد داشته باشيم.
6- سوريه هماكنون دچار بليه تعدد بازيگر و بازيگردان شده كه با تضاد منافع و احتمال فراوان برخورد منافع آنها، به اين زوديها روي خوش نبيند! مردم سوريه راه سختي در پيش دارند كه اين بازيگران و بازيگردانها داخلي و خارجي داراي اهداف و مطامع فراوان هستند! مخصوصا اگر صحنهگرداني با تركيه باشد كه هم طمع سرزميني دارد و هم ميخواهد مشكلات قومي خود را با موضوع سوريه حل كند و هم بينظر به نفت شرق سوريه نيست! بالطبع رقابت ايران و تركيه بايد تابع قوانيني باشد ولي نه در حد ايجاد خصومت! اگر چه تركيه در رقابت با ايران شمشير را از رو بسته و علاوه بر رقابت سياسي- امنيتي، جزيي از برنامه حذف سرشاخههاي قدرت استراتژيك ايران در منطقه است كه توسط امريكا و اسراييل طراحي شده و حتي ممكن است در مسائل و مناطق ديگر همچون قفقاز دچار تضاد منافع شويم، اما ايران نبايد در مورد سوريه روابطش با تركيه دچار آسيب جدي شود و خيلي صبورانه و با برنامه و استفاده از تمامي ابزارهايش اين رقابت را مديريت كند! سوريه احتمالا براي تركيه آن نخواهد شد كه مسوولان تركيه فكر كرده و در محاسبات خود وارد ميكنند! 7- كانالهاي ارتباطي خود را براي كار بيشتر با اخوانالمسلمين فعال كنيم. فرقهگرايي در سياست خارجي سم مهلك است. انتساب ايران و انقلاب اسلامي صرفا به تشيع ظلمي بزرگ و يك خط انحرافي است. دنياي اهل سنت به دليل وسعت جمعيتي و اهميت توزيع جغرافيايي عنصر مهمي در توازن سياسي است كه قابل چشمپوشي نيست! در راس اين ارتباط برقراري هر چه سريعتر رابطه با هيات تحريرالشام به صورت مستقيم يا غيرمستقيم و از طريق كانالهاي ارتباطي ايران با اخوانالمسلمين يا حماس است و اما چهار ضلعي تثبيت موقعيت و تامين مصالح ايران در سوريه: با اتفاقاتي كه در منطقه از غزه تا لبنان و سوريه افتاده، بازدارندگي خارجي ايران بسيار كاهش يافته است. هم اشتباه محاسبه داشتيم و هم رويكردمان غلط بود. رويكرد نظامي در سوريه به دليل دست بلند اسراييل در آنجا جواب نميدهد. گذاشتن گوشت دم دست گربه است. پس فعاليت ايران در ارتباط با اوضاع سوريه در داخل چهار ضلعي فرضي بايد باشد كه در چهار گوشه آن بازيگران موثر در صحنه سوريه قرار دارند. در يك گوشه آن قدرتهاي فرامنطقهاي مانند امريكا و اروپا حضور دارند، در گوشه ديگر بازيگران منطقهاي مثل مصر، عربستان و امارات هستند كه البته امارات بيشتر يك نقشه موذيانهاي دارد كه در موضوع سوريه گرايشاش به سمت قدرتهاي بيروني مخصوصا امريكاست. در گوشه سوم كار با عناصر تاثيرگذار بر صحنه سوريه است كه دو گروه مشخص از آنها كردها و اهل سنت هستند كه بالطبع هيات تحريرالشام هم در همين چارچوب قرار ميگيرد كه محل كار ديپلماتيك يا سياسي ايران با اين ابزارهاي داخلي است. گوشه آخر هم اوضاع داخلي ايران است و همانگونه كه عرض كردم از آن جهت كه سياست خارجي ادامه سياست داخلي است، ما نياز به اين داريم كه يك سلسله اقداماتي در داخل انجام بدهيم، يك مقدار انسجام ملي را بالا ببريم و چهره بيرونيمان ترميم شود. اگر اين اتفاقها بيفتد بالطبع قدرت ما براي چانهزني با سه زاويه ديگه خيلي بيشتر ميشود و در ارتباط با سوريه ميتوانيم طراحي، يارگيري و فعاليت سياسي داشته باشيم. انشاءالله!
ديپلمات بازنشسته
و سفير پيشين ايران در اردن