• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5946 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۱ دي

نگاهي به پيشينه علمي مسلمانان و انتقال آن به مغرب زمين پس از فتح آندلس

از فتح آندلس تا رنسانس

عليرضا روشنايي

آگاهي از تاريخ و شناخت زندگي و عملكرد نياكان، چه مثبت و چه منفي، واقعا مي‌تواند نقش مهمي در پيشرفت و تكامل انسان ايفا كند. براي هر فرد، به‌ويژه مسلمانان و دانشجويان و پژوهشگران، آشنايي با تاريخ مي‌تواند به درك بهتر خود و باورهاي‌شان كمك كند. اين شناخت تاريخي به فرد اين امكان را مي‌دهد كه با انگيزه و هدفمند به تحقيق و تفحص در رشته مورد علاقه‌اش بپردازد و با همت و تلاش، مسير ترقي و تكامل را طي كند. تاريخ به ما درس‌هايي از گذشته مي‌آموزد و به ما كمك مي‌كند تا از اشتباهات گذشته پرهيز كنيم و از موفقيت‌ها و دستاوردهاي نياكان‌مان الهام بگيريم. اين آگاهي مي‌تواند به فرد كمك كند تا با ديدي بازتر و فهمي عميق‌تر به مسائل نگاه كند و در نتيجه، تصميمات بهتري بگيرد. همچنين، شناخت تاريخ مي‌تواند به تقويت هويت فرهنگي و ديني فرد كمك كند و او را در مسير زندگي‌اش هدايت كند.

 

برخورد با مسلمين از عوامل شكل‌گيري رنسانس

جنگ‌هاي صليبي يكي از مهم‌ترين رخدادهاي تاريخي بود كه به شكل‌گيري رنسانس در اروپا كمك و تاثيرات عميقي بر تعاملات فرهنگي و علمي بين تمدن اسلامي و غرب داشت. اين جنگ‌ها كه از قرن يازدهم تا سيزدهم ميلادي به طول انجاميد، نه تنها به دليل انگيزه‌هاي مذهبي و سياسي بلكه به دليل نيازهاي اقتصادي و اجتماعي نيز به وقوع پيوستند. يكي از پيامدهاي مهم اين جنگ‌ها، انتقال دانش و فناوري از جهان اسلام به اروپا بود. در طول اين جنگ‌ها، اروپاييان با تمدن پيشرفته اسلامي آشنا شدند و به ويژه در زمينه‌هاي علمي و پزشكي تحت تاثير قرار گرفتند. مسلمانان در آن زمان در حوزه‌هاي مختلف علمي ازجمله پزشكي، رياضيات، نجوم و فلسفه پيشرفت‌هاي چشمگيري داشتند. اروپاييان كه به دنبال بهره‌برداري از اين دانش بودند، شروع به ترجمه آثار علمي مسلمانان به زبان‌هاي اروپايي كردند. يكي از حوزه‌هايي كه به‌ شدت تحت تاثير قرار گرفت، دانش پزشكي بود. آثار پزشكان برجسته مسلمان مانند ابن‌سينا و رازي به زبان لاتين ترجمه شد و در دانشگاه‌هاي اروپايي تدريس گرديد. اين انتقال دانش، زمينه‌ساز پيشرفت‌هاي بعدي در علم پزشكي در اروپا شد و به توسعه بهداشت و درمان در اين قاره كمك كرد. به ‌طور كلي، جنگ‌هاي صليبي به عنوان يك پل فرهنگي عمل كردند كه از طريق آن بسياري از دستاوردهاي علمي و فرهنگي جهان اسلام به اروپا منتقل شد و زمينه‌ساز رنسانس و پيشرفت‌هاي علمي در غرب گرديد.

 

نقش جنگ‌هاي صليبي در انتقال تمدن اسلامي به غرب

اين جنگ‌ها فراتر از درگيري‌هاي نظامي و مذهبي، به‌رغم خشونت‌ها و درگيري‌هاي‌شان به عنوان پل‌هايي براي انتقال دانش و فرهنگ اسلامي به اروپا كمك كرد. حتي تا جايي كه صليبي‌هاي مسيحي در زمان جنگ‌هاي صليبي به دليل عدم رعايت بهداشت و تعفن، مسلمانان را دچار مشكل مي‌كردند، در واقع، در دوران قرون وسطي، بهداشت در اروپا به اندازه‌اي كه در جهان اسلام رعايت مي‌شد، پيشرفته نبود. محققاني مانند فيليپ حتي، گوستاو لوبون، لوئيس پاول و مونتگمري وات بر اين باورند كه جنگ‌هاي صليبي، به‌رغم ماهيت نظامي و مذهبي‌شان، به‌ طور غيرمستقيم به اين انتقال كمك كردند. اين انتقال از طريق ترجمه كتاب‌هاي عربي به لاتين و تاثيرات فرهنگي و فكري كه صليبيون با خود به اروپا بردند، نقش مهمي در انتقال دانش و فرهنگ اسلامي به غرب ايفا كردند و به شكوفايي رنسانس در اروپا كمك كردند.

 

انتقال علوم اسلامي به غرب از دو طريق اصلي صورت گرفت:

1- نقش غيرمستقيم: جنگ‌هاي صليبي باعث شد تا اروپاييان با تمدن پيشرفته اسلامي آشنا شوند. اين آشنايي باعث كاهش غرور كاذب صليبي‌ها شد و آنها را به سمت يادگيري و ايجاد مراكز آموزشي ترغيب كرد. در اين راستا، دو مركز ترجمه مهم در اسپانيا و ايتاليا تاسيس شد. اين مراكز به ترجمه آثار علمي مسلمانان پرداختند و موضوعات مهمي مانند پزشكي، شيمي، فيزيك، فلسفه، جغرافيا، رياضي و نجوم را به سراسر اروپا معرفي كردند: 2- نقش مستقيم: برخي از صليبي‌هاي هوشمند و زيرك تلاش كردند تا بخش‌هايي از تمدن اسلامي را بشناسند و به غرب انتقال دهند. تعدادي از انديشمندان غربي علوم اسلامي را فرا گرفتند و در كشورهاي خود معرفي و ترويج كردند. اين فرآيندها به تدريج باعث شد تا علوم و دانش‌هاي اسلامي به اروپا منتقل شود و زمينه‌ساز رنسانس علمي در غرب گردد.

 

پيشرفت تكنيكي و صنعتي وسيع در اروپا

با كوتاه شدنِ دست كليسا يك اتفاق ديگري در اروپا به وجود آمد. پيشرفت تكنيكي و صنعتي در اروپا، به ويژه پس از رنسانس و دوران روشنگري، تاثيرات عميقي بر جامعه و قدرت‌هاي سياسي آن زمان داشت. با كاهش نفوذ كليسا و افزايش تاكيد بر علم و عقلانيت، اروپا شاهد تحولات بزرگي در زمينه‌هاي مختلف شد. يكي از مهم‌ترين عوامل اين پيشرفت‌ها، انقلاب صنعتي بود كه از اواخر قرن هجدهم آغاز شد. اين انقلاب با اختراعات و نوآوري‌هاي مهمي مانند ماشين بخار، توسعه صنعت نساجي، و بهبود فرآيندهاي توليد آهن و فولاد همراه بود. اين تحولات باعث افزايش توليد و كارايي اقتصادي شد و به رشد سريع شهرها و افزايش جمعيت شهري انجاميد.

 

پيشرفت علمي و نظامي در غرب

دانشگاه‌ها و موسسات علمي نيز در اين دوره نقش مهمي در پيشرفت علمي و تكنولوژيكي ايفا كردند. با تاسيس دانشگاه‌هاي جديد و تقويت مراكز تحقيقاتي، اروپا به مركز اصلي تحقيقات علمي و فني تبديل شد. اين مراكز به تربيت دانشمندان و مهندساني پرداختند كه در توسعه فناوري‌هاي جديد و بهبود فرآيندهاي صنعتي نقش داشتند. همچنين، پيشرفت‌هاي نظامي و توسعه صنايع مرتبط با آن، به قدرت‌گيري كشورهاي اروپايي كمك كرد. اين كشورها با استفاده از فناوري‌هاي جديد نظامي و دريانوردي، به استعمار و كنترل مناطق وسيعي از جهان پرداختند و به قدرت‌هاي جهاني تبديل شدند. در مجموع، اين پيشرفت‌هاي تكنيكي و صنعتي نه تنها به افزايش قدرت اقتصادي و نظامي اروپا انجاميد، بلكه زمينه‌ساز تغييرات اجتماعي و فرهنگي عميقي نيز شد كه تا قرن‌ها اروپا را حاكم و قدرت اصلي و بلامنازع جهان نمود و امروز تاثيرات آن ادامه دارد.

 

فرهنگ اسلام در غرب

دكتر زيگريد هونكه نويسنده و شرق‌شناس آلماني بود كه به خاطر آثارش درباره تمدن اسلامي و تاثير آن بر اروپا شناخته مي‌شود. هونكه در زمينه مطالعات ديني فعاليت مي‌كرد و به خاطر ادعاهايش درباره تاثير مسلمانان بر ارزش‌هاي غربي شناخته شده بود. در طول دوران تحصيل، او از شاگردي نزد استادان برجسته‌اي مانند مارتين هايدگر، لودويگ فرديناند كلاوس، نيكلاي هارتمان و ادوارد اسپرانگر بهره‌مند شده است. اين تجربه‌ها به او در توسعه دانش و ديدگاه‌هاي فلسفي‌اش كمك شاياني كرده‌اند. يكي از برجسته‌ترين آثار او كتاب «خورشيد‌الله بر فراز مغرب زمين» است كه به بررسي تاثير تمدن اسلامي بر اروپا مي‌پردازد. هونكه تنها زن و تنها اروپايي بود كه به رياست «انجمن موضوعات مرتبط با اسلام» رسيد. او به عنوان نويسنده آثار محبوب فلسفي و سياسي در غرب نيز شناخته مي‌شود. آثار او عمدتا به بررسي رابطه بين تمدن اسلامي و جهان غرب اختصاص دارد. او در كتاب «فرهنگ اسلام در اروپا» به نقد تاريخ‌نگاري غربي و نقش تمدن اسلامي در بيداري اروپا مي‌پردازد. نويسنده به اين نكته اشاره مي‌كند كه در تاريخ‌نگاري‌هاي رايج، به‌ ويژه در هفتاد سال اخير، نقش تمدن اسلامي در پيشرفت علمي و فرهنگي اروپا ناديده گرفته شده است. او سوالاتي را مطرح مي‌كند كه چرا اروپا در طول هزار و پانصد سال بين تمدن يونان و رنسانس بيدار نشد و چرا اين بيداري بلافاصله پس از جنگ‌هاي صليبي رخ داد. نويسنده بر اين باور است كه تمدن اسلامي در ششصد سال پس از ظهور اسلام تا جنگ‌هاي صليبي، در سطح بالاتري نسبت به اروپا قرار داشت و نقش مهمي در بيداري علمي و فرهنگي اروپا ايفا كرد. او همچنين به اين نكته اشاره مي‌كند كه تاريخ‌نگاري اروپايي به عمد اين نقش را ناديده گرفته است تا اروپا را به عنوان باني تمدن صنعتي جديد معرفي كند و از بيداري احساس شخصيت در ملل اسلامي جلوگيري كند. اين مقدمه به نقدي بر تاريخ‌نگاري غربي و تاكيد بر اهميت شناخت نقش تمدن‌هاي غيرغربي در تاريخ جهان مي‌پردازد.

 

تحريف تاريخ علم توسط غرب

در طول تاريخ، بسياري از دانشمندان و متفكران از تمدن‌هاي مختلف، ازجمله تمدن اسلامي، به پيشرفت‌هاي علمي و فلسفي بزرگي دست يافته‌اند. به عنوان مثال، در دوران طلايي اسلام (قرون ۸ تا ۱۴ ميلادي)، دانشمنداني مانند ابن‌سينا، خوارزمي، ابن‌هيثم و رازي در زمينه‌هاي مختلفي از‌جمله پزشكي، رياضيات، فيزيك و شيمي دستاوردهاي قابل‌توجهي داشتند.

با اين حال، در برخي روايت‌هاي تاريخي غربي، اين دستاوردها به اندازه كافي مورد توجه قرار نگرفته‌اند يا به ‌طور كامل به دانشمندان غربي نسبت داده شده‌اند. اين موضوع مي‌تواند به دليل عدم آگاهي، تعصب فرهنگي، يا حتي سياست‌هاي استعماري باشد كه در آن تلاش مي‌شد تا برتري فرهنگي و علمي غرب به تصوير كشيده شود. براي مثال؛ نقش مهم يك دانشجوي مصري به نام «التطاوي الطهطاوي» در كشف و معرفي حقايق تاريخي اشاره دارد. او در سال ۱۹۲۴ ميلادي در رساله دكتراي خود در دانشگاه فرايبورگ آلمان به اين موضوع پرداخت كه «ابن النفيس»، دانشمند مسلمان، گردش خون را در قرن دوازدهم تا سيزدهم ميلادي كشف كرده بود. اين كشف، پيش از كشف مشابهي توسط «ويليام هاروي» انگليسي و «ميخاييل زروت» اسپانيايي بود. اين اقدام الطهطاوي به عنوان يك حمله متقابل به روايت‌هاي غالب اروپايي در مورد تاريخ علم و تمدن، توجه دانشمندان را به خود جلب كرد و به بحث و گفت‌وگو درباره نقش تمدن اسلامي در تاريخ علم كمك كرد. اين موضوع نشان‌دهنده اهميت بازنگري در تاريخ علم و شناخت سهم واقعي تمدن‌هاي مختلف در پيشرفت علمي است.

 

فتح آندلس و انتقال علوم به غرب

براي نمونه خوب است توجه شود در سال ۹۲ هجري قمري، موسي بن نصير با همراهي طارق بن زياد موفق به فتح اندلس و شهر طُليطِله شدند. در اين دوره، شهرها و مناطق مختلف اندلس يكي پس از ديگري به تصرف مسلمانان درآمدند. دارالترجمه طليطله نقش بسيار مهمي در انتقال دانش از جهان اسلام به اروپا ايفا كرد. نقش آن در پيشرفت علمي و فكري اروپا غيرقابل انكار است. اين مركز ترجمه در شهر طليطله (اسپانيا)، كه به دليل موقعيت جغرافيايي و فرهنگي‌اش به عنوان پلي بين تمدن‌هاي اسلامي و مسيحي شناخته مي‌شد، توانست آثار علمي و فلسفي مهمي را از زبان عربي به لاتين ترجمه كند. پيش از تسلط مسيحيان بر طليطله، اين شهر داراي كتابخانه‌اي بزرگ و جامعه‌اي متنوع از نظر زباني و فرهنگي بود كه شامل مسلمانان، يهوديان و مسيحيان مي‌شد. اين تنوع فرهنگي و زباني، زمينه‌ساز فعاليت‌هاي ترجمه‌اي گسترده‌اي شد. يهوديان و مستعربان كه به زبان‌هاي عربي، عبري و لاتين مسلط بودند، نقش كليدي در اين فرآيند ايفا كردند. آنها به عنوان مترجمان و واسطه‌هاي فرهنگي، آثار مهمي در زمينه‌هاي فلسفه، طب، رياضيات و نجوم را به لاتين ترجمه كردند. دارالترجمه طليطله با حمايت اسقف و مشاور اعظم ملوك وقت «ريموند طليطلي» در سال (518 تا 545ق) در حكومت آلفونسو هفتم و تلاش مترجمان برجسته‌اي مانند: «دومينگو گونديسالو»، «جرارد كرمونايي»، «مرقس طليطلي»، «يوحنا اشبيلي» و «ابراهيم بن عزرا» به مركزي براي انتقال دانش تبديل شد. اين ترجمه‌ها تاثير عميقي بر رنسانس علمي اروپا داشتند و زمينه‌ساز پيشرفت‌هاي علمي و فكري در قرون بعدي شدند. در دوران آلفونسو دهم، با دعوت از دانشمندان به طليطله، تاليف كتاب‌ها و ساخت ادوات و تجهيزات در زمينه علم فلك و نجوم را تشويق كرد كه تا آن زمان ناشناخته بودند. برخي از آثار مهم اين دوره شامل «كتب الأربعه في نجوم الفلك الثامن»، «كتب الألفونسيه في أجهزه علم الفلك و أدواته» و «كتاب الزيج الألفونسي» هستند. اين آثار با استفاده از نوشته‌هاي دانشمنداني مانند زرقالي، مسلمه مجريطي و علي بن خلف تاليف شدند. در اين دوره، ترجمه‌ها از عربي به اسپانيايي و رومي مورد توجه قرار گرفتند، برخلاف دوره قبل كه تمركز بر ترجمه از عربي به لاتيني بود. مترجمان دربار آلفونسو دهم به لاتيني تسلط كافي نداشتند، بنابراين ترجمه به زبان‌هاي محلي اهميت بيشتري پيدا كرد. همچنين، درحالي كه در دوره قبل ترجمه آثار فلسفي برجسته بود، در اين دوره به علوم ديگر مانند فلك، نجوم، حساب و همچنين آثار ادبي و داستاني مانند «كليله و دمنه» و «هزار و يك شب» توجه شد. يكي ديگر از تفاوت‌هاي اين دو دوره اين است كه در دوره اول، نظارت روحانيون مسيحي بر جريان ترجمه حاكم بود، اما در دوره دوم، سلطه سياسي پادشاهان جايگزين آن شد. اين تغييرات نشان‌دهنده تحولاتي در زمينه علمي و فرهنگي اسپانيا در آن زمان است.


    زيگريد هونكه نويسنده و شرق‌شناس آلماني بود كه به خاطر آثارش درباره تمدن اسلامي و تاثير آن بر اروپا شناخته مي‌شود. هونكه در زمينه مطالعات ديني فعاليت مي‌كرد و به خاطر ادعاهايش درباره تاثير مسلمانان بر ارزش‌هاي غربي شناخته شده بود. در طول دوران تحصيل، او از شاگردي نزد استادان برجسته‌اي مانند مارتين هايدگر، لودويگ فرديناند كلاوس، نيكلاي هارتمان و ادوارد اسپرانگر بهره‌مند شده است. اين تجربه‌ها به او در توسعه دانش و ديدگاه‌هاي فلسفي‌اش كمك شاياني كرده‌اند. يكي از برجسته‌ترين آثار او كتاب «خورشيد‌الله بر فراز مغرب زمين» است كه به بررسي تاثير تمدن اسلامي بر اروپا مي‌پردازد. هونكه تنها زن و تنها اروپايي بود كه به رياست «انجمن موضوعات مرتبط با اسلام» رسيد. او به عنوان نويسنده آثار محبوب فلسفي و سياسي در غرب نيز شناخته مي‌شود. آثار او عمدتا به بررسي رابطه بين تمدن اسلامي و جهان غرب اختصاص دارد. او در كتاب «فرهنگ اسلام در اروپا» به نقد تاريخ‌نگاري غربي و نقش تمدن اسلامي در بيداري اروپا مي‌پردازد. نويسنده به اين نكته اشاره مي‌كند كه در تاريخ‌نگاري‌هاي رايج، به ‌ويژه در هفتاد سال اخير، نقش تمدن اسلامي در پيشرفت علمي و فرهنگي اروپا ناديده گرفته شده است. او سوالاتي را مطرح مي‌كند كه چرا اروپا در طول هزار و پانصد سال بين تمدن يونان و رنسانس بيدار نشد و چرا اين بيداري بلافاصله پس از جنگ‌هاي صليبي رخ داد. نويسنده بر اين باور است كه تمدن اسلامي در ششصد سال پس از ظهور اسلام تا جنگ‌هاي صليبي، در سطح بالاتري نسبت به اروپا قرار داشت و نقش مهمي در بيداري علمي و فرهنگي اروپا ايفا كرد. او همچنين به اين نكته اشاره مي‌كند كه تاريخ‌نگاري اروپايي به عمد اين نقش را ناديده گرفته است تا اروپا را به عنوان باني تمدن صنعتي جديد معرفي كند و از بيداري احساس شخصيت در ملل اسلامي جلوگيري كند. اين مقدمه به نقدي بر تاريخ‌نگاري غربي و تاكيد بر اهميت شناخت نقش تمدن‌هاي غيرغربي در تاريخ جهان مي‌پردازد.
   جنگ‌هاي صليبي يكي از مهم‌ترين رخدادهاي تاريخي بود كه به شكل‌گيري رنسانس در اروپا كمك و تاثيرات عميقي بر تعاملات فرهنگي و علمي بين تمدن اسلامي و غرب داشت. اين جنگ‌ها كه از قرن يازدهم تا سيزدهم ميلادي به طول انجاميد، نه تنها به دليل انگيزه‌هاي مذهبي و سياسي بلكه به دليل نيازهاي اقتصادي و اجتماعي نيز به وقوع پيوستند. يكي از پيامدهاي مهم اين جنگ‌ها، انتقال دانش و فناوري از جهان اسلام به اروپا بود.
   يكي از مهم‌ترين عوامل پيشرفت‌ غرب در قرن‌هاي پس از رنسانس، انقلاب صنعتي بود كه از اواخر قرن هجدهم آغاز شد. اين انقلاب با اختراعات و نوآوري‌هاي مهمي مانند ماشين بخار، توسعه صنعت نساجي و بهبود فرآيندهاي توليد آهن و فولاد همراه بود. اين تحولات باعث افزايش توليد و كارايي اقتصادي شد و به رشد سريع شهرها و افزايش جمعيت شهري انجاميد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون