وفاق روضه جوادالائمه و روضه سيدالشهدا
احمد ميدري
هادي خانيكي در همايش گفتوگوي ملي درباره وفاق ملي در 20 ديماه با اين قصه صحبت خود را آغاز كرد كه مرحوم مادرش روزي در حرم امام رضا(ع) به روضهخواني پول ميدهد و از او ميخواهد روضه امام جواد(ع) را بخواند. روضهخوان كه احتمالا روضه امام جواد(ع) را بلد نبوده، ميگويد خواهر با اين پول نميتوان روضه امام جواد(ع) را خواند، اما ميتوانم روضه سيدالشهداء(ع) را بخوانم. هادي خانيكي سپس ادامه داد راستش روضه وفاق را بلد نيستم، اما روضه گفتوگو را ميخوانم. در دو ميزگردي كه شنونده آن بودم، اين روايت صادق بود. همه همان روضه قبلي خود را خواندند؛ روضههايي كه چند دهه خوانده شده بود و ميزگرد وفاق تبديل به ميزگرد منازعه شد. عنوان يكي از سخنرانيها امتناع وفاق بود و در ميزگرد ديگري گفته شد آقاي پزشكيان پرهيز كنيد كه دولت بنيصدر يا دولت اول خاتمي شويد و شخصي هم گفت مرحله آخر وفاق بايد اصلاح قانون اساسي باشد. اين ديدگاهها، بيانگر فاصله با راه وفاقي است كه پزشكيان پيشنهاد كرده است. پزشكيان از بدو ورود در رقابت انتخاباتي، نقطه آغاز براي وفاق را بازگشت به اخلاق معرفي كرد و در سخنراني افتتاحيه همايش نيز دوباره آيات قرآني و نامه حضرت علي عليهالسلام به مالك اشتر را خواند. درك اين ايده كه نقطه آغاز تغيير در سياست، اخلاق است براي همه ما سخت است. ايده رايج، نقطه آغاز را تغيير در سياست يا تغيير نهادهاي حقوقي فرض ميكند و انتظار رايج نيز اين است كه پزشكيان بسته تازهاي از سياستها و نهادهاي جديد را ارايه دهد. بدون ترديد پزشكيان ميداند كه براي حل مشكلات بايد سياست تغيير كند، اما سياست را محصول اخلاق ميداند يا دروازه تحول در سياست را چه در حوزه اقتصاد و چه در حوزه اجتماعي و سياسي، تغيير اخلاق حاكمان و مردم يافته است. اين رويكرد را بايد جدي گرفت. اديان با همين رويكرد جهان را تغيير دادند و در ميان متفكرين كم نيستند كساني كه رويكرد اخلاقي به سياست را راه نجات ميدانند. آمارتيا سن، اقتصاددان نوبليست كتاب و مقالات زيادي در خصوص اخلاق و اقتصاد دارد.
او ميگويد بدون اخلاق عمومي، همه نهادها از كار ميافتند. در ابتداي كتاب ايده عدالت با نقل از داستاني از چارلز ديكنز ميگويد كه نهاد خانواده نيز بدون اخلاق ممكن است بيرحم باشد و خواهر به برادر رحم نكند و آنگاه كه اخلاق، مردم را به حركت در ميآورد، در نهادهاي بد نيز ميتوان به سوي عدالت حركت كرد. در همان همايش دوستي كه ششدانگ طرفدار پزشكيان است، ميگفت چگونه پزشكيان كه به حزب اعتقاد ندارد، ميخواهد سياست را تغيير بدهد؟ در اينجا نيز فكر ميكنم پزشكيان به تقدم اخلاق بر تشكيل حزب باور دارد و اين ايده نيز پشتوانه نظري دارد. مگر نه اينكه سيمون وي زني كه او را راهبه چپ ناميدند كتاب برچيدن همه احزاب را نوشت؟ او نيز با معنويت به دنبال تغيير سياست بود و در عمر كوتاه خود تاثيري شگرف به جاي گذاشت. اخلاق به عنوان نقطه شروع تغيير سياست حرفي متفاوت، اما بسيار قابل تامل است. تاكنون نيز با همين رويكرد او موفق به پيروزي در انتخابات، گرفتن راي اعتماد كامل براي كابينه خود از مجلس، رفع بخشي از فيلترينگ و عدم اجراي قانوني كه آن را زيانبار ميداند و خيلي چيزهاي ديگر شده است كه سال گذشته همين موقع آن را توهم فرض ميكرديم. براي ما كه معجزه اخلاق و نكبت بياخلاقي در زندگي عمومي خود را تجربه كردهايم، بازگشت به اخلاق نبايد تا اين اندازه غريب باشد. اخلاق نجاتبخش و بياخلاقي ويرانگر زندگي جمعي است. درباره اين سخن آشناي فراموش شده، دوباره گفتوگو كنيم.