آتشبس پايان يا آغاز جنگ؟
عمادالدين باقي
جنگ ۱۵ ماهه و خونين اسراييل با حماس و حزبالله طولانيترين جنگ در طول پيدايش دولت صهيونيستي بود. درست در زماني كه تصور ميشد با پيمان ابراهيم ديگر مساله فلسطين براي هميشه حل خواهد شد، در پي عمليات توفانالاقصي جنگي رخ داد كه علاوه بر كشتار و ويراني گسترده غزه، براي اولين بار هر روز تلآويو، حيفا، الخليل و شهرهاي ديگر به تلافي حملات اسراييل، زير بمباران حزبالله قرار گرفت. ضربات مهلكي كه به كادر رهبري حماس و حزبالله وارد شد در واقع يك دستاورد اطلاعاتي - امنيتي بود كه با كمك امريكا و بعضي دولتهاي اروپايي و منطقه خودمان حاصل شد و ارزش نظامي نداشت. بمباران هوايي پياپي و گسترده غزه و لبنان و سوريه بدون پدافند هم هيچ ارزش نظامي نداشت ولي در ميدان نبرد واقعي، اسراييل بهرغم حمايتهاي مالي، تسليحاتي، اطلاعاتي غرب و دولتهاي منطقه، زمينگير شده بود و با وجود اينكه سناريوي تركيه در سوريه نجاتبخش اسراييل از وضعيت آچمز بود اسراييل ناگزير از پذيرش آتشبس شد و اميدي براي توقف كشتار و پيدايش صلح به وجود آمد. مفاد «توافق آتشبس مقاومت اسلامي فلسطين و اسراييل در مرحله اول» چنان است كه خواننده را از تحليل بينياز ميكند اما ابتدا، ذكر خلاصهاي از مفاد توافقنامه سپس بيان نكاتي ناظر به آينده پس از آتشبس درخور توجه است زيرا براي ما به عنوان كساني كه دغدغه صلح و يافتن راهي براي پايان دادن به جنگ و خشونت دارند توجه به دورنماي اين حوادث از منظر جنگ و صلح اهميت بيشتري دارد.
۱- مفاد توافقنامه آتشبس:
- عقبنشيني كامل رژيم صهيونيستي به خارج از مرزهاي نوار غزه.
- بازگشايي گذرگاه مرزي رفح و عقبنشيني كامل اسراييل.
- سفر مجروحان به خارج براي درمان.
- وارد شدن روزانه ۶۰۰ كانتينر كمكهاي انساندوستانه با نظارت دولت قطر.
- وارد شدن ۲۰۰ هزار عدد چادر و ۶۰ هزار كانكس جهت اسكان فوري آوارگان.
- تبادل اسرا، آزادي هزار اسير اهل غزه و صدها اسير ديگر كه حكم ابد دارند.
- آزادي كامل زنان اسير و كودكان زير ۱۹ سال
- عقبنشيني از محور نيستاريم و فيلادلفيا به شكل تدريجي.
- بازگشت كامل و آزادي حركت آوارگان به هر منطقهاي در نوار غزه كه اراده كنند.
۱- عدم پرواز هواپيماها و پهپادهاي اسراييل به مدت ۱۰ تا ۱۲ ساعت در طول روز.
- بازسازي فوري بيمارستانهاي آسيبديده و برپايي بيمارستانهاي ميداني و ورود پزشكان متخصص.
- در مقابل، تسليم ۳۳ گروگان ۷ اكتبر (مرده و زنده) و در مراحل دوم و سوم در خصوص ۶۶ اسير ديگر تصميمگيري خواهد شد.
۲- به نظر ميرسد يكي از اهداف حماس از اصرار بر آزادي ليستي از زندانياني كه در توافق طرح ميكند علاوه بر آزادي آن افراد، يك پيام به افكار عمومي دنياست. در مبادله قبلي در سال گذشته تعدادي از زندانيان آزاد شده زنان خانهدار يا كودكان ۱۵ - ۱۶ ساله بودند كه قبل از ۷ اكتبر زنداني شده بودند و موجب توجه و تعجب در افكار عمومي دنيا شد. در مبادله اخير نيز 2 هزار زنداني آزاد ميشوند كه هزار نفر بازداشتيهاي بعد از ۷ اكتبر هستند و هزار نفر ديگر، كساني كه قبل از ۷ اكتبر بازداشت شده بودند و ۲۵۰ نفرشان محكوميت حبس ابد دارند. تعداد زيادي از زندانيان را زنان و كودكان تشكيل ميدهند و همچنين تعداد زيادي از آنها اصولا اهل كرانه باختري بودند كه تحت حكومت محمود عباس و پليس خود اسراييل است و بسياري از اين زندانيان نيز هيچ اقدام مسلحانهاي نداشتهاند. حماس با اين حركت ميخواهد حمله ۷ اكتبر را توجيه كند و به جهان نشان دهد كه ۷ اكتبر در ادامه جريان سركوبگري اسراييل بوده كه فقط شامل تبديل غزه به يك زندان بزرگ (تعبير دبيركل سازمان ملل و نهادهاي حقوق بشري قبل از۷ اكتبر) در طول ۲۰ سال قبل نبوده، بلكه فلسطينيها در كرانه باختري و خود اسراييل را هم شامل ميشده كه هيچ ارتباطي با حماس نداشتند.
۳- اكنون در داخل خود اسراييل از اين توافق به عنوان يك شكست بزرگ براي اسراييل ياد ميكنند. يكي از دلايلش اين است كه ميگويند اسراييل پس از ۴۶۷ روز جنگ كه طولانيترين جنگ در دوران حيات اسراييل بود به هيچ يك از اهداف اعلام شده مانند نابودي كامل حماس، آزادي بدون قيد و شرط گروگانها، تبعيد اهالي غزه به صحراي سينا در مصر و... نرسيده است.
۴- امريكا و اروپا نيز براي اين ايجاد توافق فشار آوردند به دليل آنكه حمايتهاي آنها از اسراييل هزينههاي زيادي در پي داشته و هيچگاه در طول ۷۰ سال گذشته در اين حد موجب ويراني ارزشهاي مورد ادعاي آنها و بر باد دادن حيثيت و اعتبار غرب نبوده و بدتر آنكه خودشان ميگويند نتانياهو اين همه خشونت و كشتار را براي نجات خود از محاكمهاي كه مطمئن است محكوميت در انتظار اوست انجام داده و به خاطر خودش جهاني را به آتش آشوب كشيده است. اخيرا هم ترامپ اين پست را در ايكس بازنشر كرد كه: «نتانياهو حرامزادهاي است كه ميخواهد امريكا را به جنگ با ايران بكشاند.»
۵- آنچه براي حماس شكست و براي اسراييل ظاهرا پيروزي محسوب ميشود اين است كه در اين توافق اداره غزه به محمود عباس واگذار شده و باقي مانده حماس تبعيد شوند. اما نكته مهم اين است كه چون اسراييل به قول منتقدانش در داخل اسراييل به رغم دريافتهاي بيسابقهترين كمكهاي آشكار و پنهان مالي، نظامي و اطلاعاتي از امريكا و بعضي از دولتهاي غربي و خاورميانه نتوانست به اهداف اعلام شده برسد مساله بحران فلسطين نه تنها تمام نشده كه در آغاز دوران جديدي قرار گرفته است. حماس خود را بازسازي خواهد كرد و اين بار به دليل درياي نفرتي كه از اسراييل ايجاد شده و برانگيخته شدن افكار عمومي در ميان فلسطينيها و مردم منطقه و جهان، با پشتوانه بيشتري به مبارزه خود ادامه ميدهد و بار ديگر شاهد درگيريهايي در آينده خواهيم بود. به همين دليل است كه محمود عباس اعتقاد دارد تنها راه پيشگيري از تكرار جنگ، دادن امتياز بزرگي است كه بتواند اين جو را مهار کند لذا دولت خودگردان فلسطين درخواست كرده «يك كنفرانس صلح بينالمللي برگزار شود تا دولت فلسطين به رسميت شناخته شود و از عضويت آن در سازمان ملل حمايت گردد.» اين همان اتفاقي است كه سالهاست صهيونيستها در برابر آن مقاومت كرده و به انحاي گوناگون مانع از آن شدهاند زيرا چنين امري را مخالف با استراتژي دولت يهود و اهداف منطقهاي آن ميدانند.
۶- تجربه ۷۵ سال جنگ و كشتار ناشي از تشكيل دولت اسراييل در منطقه نشان ميدهد كه تنها يك راه براي حل مساله فلسطين وجود دارد و آن هم ايدئولوژيزدايي از حكومت اسراييل و شبه قانون اساسي آنها براي تبديل آن از دولت يهود به دولت شهروندان فلسطيني اعم از يهودي و مسلمان و مسيحي است. دولتهاي «سكولار دموكراتيك» به صورت خودخواهانه دغدغه امنيت، صلح و رفاه را براي شهروندان خود دارند ولو به هزينه خشونت و جنگ در كشورهاي ديگر و قرباني شدن انسانهاي ديگر اما حكومتهاي ايدئولوژيك - حتي اگر بخشي از قواعد دموكراتيك را در داخل رعايت كنند- هم بلاي جان مردم خود هستند هم مردم ديگر بلاد.
هر چند بخشي از يهوديان و شهروندان كنوني اسراييل با ايدئولوژيزدايي و شهروندگرايي موافقند و سرآمدان آنها يا رسانهها و نهادهاي حقوق بشري وابسته به آنها چه پيش از ۷ اكتبر و چه در همين ۱۵ ماه گذشته بارها آن را بيان كردهاند اما هسته سخت قدرت و جناحي كه سازمان اطلاعاتي - امنيتي و نظامي را در اختيار دارد اين را نميپذيرد و امريكا و اروپا هم نميپذيرند زيرا رابرت اف. كندي جونيور، نامزد رياستجمهوري امريكا كه در ۲۰۲۴ در رقابتهاي مقدماتي موفق نشد و كنار رفت در بحبوحه نسلكشي اسراييل گفت: «اسراييل براي ما يك سنگر، مانند داشتن يك ناو هواپيمابر در خاورميانه است. اين قديميترين متحد ماست. اگر اسراييل ناپديد شود، روسيه، چين و كشورهاي بريكسپلاس 90% نفت جهان را كنترل خواهند كرد و اين يك فاجعه براي امريكا خواهد بود.» و بايدن هم در سفرش به اسراييل بعد از ۷ اكتبر اعلام كرد: «اگر اسراييل وجود نداشت، قطعا براي تاسيس آن اقدام ميكرديم.» جيل استاين نامزد يهودي انتخابات امريكا نيز گفت: اين امريكا است كه در غزه نسلكشي راه انداخته و اسراييل به عنوان نيروي نيابتي، باتوم به دست برنامه ايالات متحده را اجرا ميكند. اولين بار بود كه ديدم يك سياستمدار امريكايي و يهودي اتهام نيروهاي نيابتي را كه معمولا متوجه ايران است متوجه امريكا كرده و اسراييل را ارتش نيابتي غرب ميداند. بنابراين از آنجا كه تحقق آنچه در بند هفتم ذكر شد ميسر نيست، صلح پايدار نيز دور از انتظار است. صلح پايدار نيازمند تغييرات اساسي در راهبردهاي كشورهاي مختلف جهان است نه فقط يك كشور.