• ۱۴۰۳ شنبه ۱۳ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5971 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۱۳ بهمن

فراگيري « نقد علمي» در قلمرو علوم انساني

سيد حسين حسيني

پرسش از علت فراگيري نقد علمي در حوزه علوم انساني است.يكي از پاسخ‌ها اين است كه با نقد متون و منابع و آثار علوم انساني مي‌توان به تحقق جريان‌سازي در زمينه تحول علوم انساني دست زد تا اين مساله‌ تبديل به فرهنگي همه‌جانبه و گسترده در سطح جامعه علمي شود. به بياني ديگر، جريان نقد، مقدمه تحول علوم انساني است و بدون چنين جريان فراگيري، هيچ تحولي در عرصه علوم انساني رخ نمي‌دهد. يكي از دلايلي كه مساله تحول علوم انساني نيز در ايران پس از انقلاب قفل شده يا حتي تحقق (غيرنمايشي) كرسي‌هاي نظريه‌پردازي، شكل شايسته و بايسته به خود نمي‌گيرد، اين است كه نقد فراگير و هرآينه آزادانه و شجاعانه، در مجامع علمي كشور وجود ندارد. بر همين مبنا هدف ما نيز در دوره دوم فعاليت‌هاي شوراي بررسي متون و كتب علوم انساني (به عنوان يكي از مراكز علمي مرتبط با مساله تحول علوم انساني)، گسترش نقد فراگير در علوم موجود اعم از علوم سنتي و علوم انساني مدرن و جديد بود. البته بايد عملكرد دوره دوم را از ساير دوره‌ها جدا كنيم، زيرا اهداف و عملكردها در اين دوره‌ها با هم متفاوت بودند. طرح ما براي تحول علوم انساني از دريچه نقدِ متديك و فراگير در كل بدنه علوم انساني تعريف مي‌شد (و همچنان هست). معناي اين سخن آن است كه نقد علمي نيازمند الگو و روش ويژه‌اي‌است و الا تبديل به كاري ذوقي و سليقه‌اي و ژورناليستي مي‌شود. در ظاهر امر چنين به‌نظر مي‌رسد كه با تعيين الگو و پيشنهاد ساختار و برنامه‌اي خاص براي نقد، صرفا كاري بروكراتيك و صوري انجام شده در حالي كه تعيين الگو الزاما به معناي كار بروكراتيك نيست، زيرا در كار علمي و مديريتي ناچار از به‌كارگيري الگو و پيشنهاد سفارش نقد هستيم. با وجود اين، براي فرار از آسيب‌هاي بروكراتيك شدن، بايد راه را براي تكميل و بالندگي الگو مسدود نكنيم. در آن دوره، سياست محصول محوري براي كنترل و مديريت اين امر بود و راه رفع جنبه بروكراتيك شدن هم تقويت چرخه نقد علمي است و ما در دوره دوم فعاليت‌هاي اين شورا براي رفع چنين معضلي، سامانه«نقدنقد» را ترتيب داديم. در اين سامانه، كتابي نقد مي‌شود و سپس نفرات بعدي، نقد شما را نقد مي‌كنند و اين روند و چرخه همچنان پيش مي‌رود.اين دست ساختارها مي‌توانند مانع بروكراتيك شدن شوند ولي به هر ترتيب و متاسفانه و به دلايلي چند، اهداف مورد نظر ادامه پيدا نكرد.
هر كتاب و اثر علمي (قوي يا ضعيف) پس از انتشار عمومي، يك واحد مستقل محسوب مي‌شود و از اين روقابليت نقد دارد. بدين‌سان‌ با انتخاب‌هاي سليقه‌اي و ذوقي و سياسي نمي‌توان گفت كتابي ارزش علمي ندارد، چون متعلق به فردي است كه (مثلا) در جبهه سياسي ما نيست يا به عكس. تنها امري كه ارزش علمي يك كتاب را آشكار مي‌كند، نقد متديك آن است و بس. هرآينه كيفيت و نوع نقد هر ناقدي مي‌تواند با ناقد ديگري متفاوت باشد كه چنين هم هست و تاسيس سامانه نقدنقد براي همين بود كه نقدهاي مختلف را به جريان رويارويي بيندازد و در نهايت، نقاط قوت و ضعف يك اثر علمي و ساختارهاي روشي آن مشخص شود.
از جمله فعاليت‌هاي ديگر در دوره دوم شوراي بررسي متون و كتب علوم انساني، ايجاد تغيير در رويه مجله پيشين آن بود آن‌هم با هدف حركت به سمت مرجعيت علمي يافتن. هدف اين بود كه براي مرجعيت يابي مجله در حوزه تحول علوم انساني، به سمت چاپ «مقالات پژوهشي نقد»حركت كنيم. اين كار علمي تقريبا بدون سابقه بود و هنوز هم در حوزه علوم انساني مورد نياز است گرچه اين هدف‌گذاري در دوره‌هاي بعد كار شورا از رونق افتاد. مجله‌ پيشين اين شورا با نام «نامه علوم انساني» منتشر مي‌شد كه مجله‌اي عمومي بود؛ نه پژوهشي و نه ترويجي و نه مختص مقالات نقد، ولي دردوره دوم كار شورا تبديل به يك مجله رسمي علمي پژوهشي شد با عنوان جديد «پژوهش‌نامه انتقادي متون و برنامه‌هاي علوم انساني». براي اينكه مجله پژوهش‌نامه انتقادي مجله‌اي خاص در ميان نشريات علمي كشور باشد و تبديل به مرجع مقالات نقد شود، ناچار بوديم دستورالعمل‌هايي تهيه كنيم و الا بدون چنين اصول راهنمايي براي تدوين «مقاله نقد»، مانند ده‌ها مجلات ديگر در حوزه علوم انساني مي‌شد (كه البته در دوره‌هاي بعد، تمامي آن دستور‌العمل‌ها و اصول راهنماها حذف شد و نتيجه اينكه اين مجله هم در عداد صدها مجلات پژوهشي ديگر در حوزه علوم انساني قرار گرفت). نگارنده اين يادداشت براي تحقق آن‌اهداف، جزوه‌هاي اصول راهنماي تنظيم مقالات نقد تنظيم كرد كه يكي ازاقلام كارهاي مهم در دوره دوم اين شورا بود و تا آن زمان انجام نشده بود. مفاداين اصول و برنامه‌ها چه بود؟ اجمالا اينكه در آن اصول راهنما، ساختار تنظيم مقالات نقد در 11 بند آمده كه از معرفي اثر شروع مي‌شود و بعد سراغ نقد خاستگاه اثر و سپس علت انتخاب اثر مي‌رود، تا آنجا كه نقد شكلي را در 4 مولفه و نقد محتوايي را در 23مولفه و بعد هم به نقد روش‌شناختي مي‌پردازد. «مقاله نقد» تعريف خاصي دارد كه در آن اصول راهنما به‌صورت مشخص و كاربردي تعريف شده بود. مقاله نقد، ماهيتا مقاله‌اي پژوهشي است، اما نه مقاله ترويجي و نه عمومي و نه ژورناليستي و حتي مقاله مرور كتاب (book review) هم نيست (در اين باره ر.ك: حسيني، سيد حسين، 1401، الگوي نقد، تهران، انتشارات نقد فرهنگ). هدف آن بود كه اين مجله به نشريه خاصي تبديل شود كه فقط مقالات پژوهشي نقد را چاپ كند آن‌هم با تعريف ويژه و خاصي كه وجود داشت. مرجعيت در مقاله نقد يعني مجله‌اي كه محل رجوع همه‌ اصحاب علوم انساني براي چاپ مقالات تراز نقد باشد و در نهايت بتواند الگوسازي كند.
پرسش پسيني اين است كه ويژگي‌هاي نقد علمي در حوزه علوم انساني چيست؟ در ادامه به آن خواهيم پرداخت.
استاديار فلسفه و روش‌شناسي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون