نسبت ايده و جامعه
سارا رضايي
سال گذشته، در خلال پيگيري درسگفتارهاي «پديدارشناسي روح» هگل، عنوان كتاب اصول مبارزه در زمانه نيهيليسم نوشته محمدمهدي اردبيلي توجه من را جلب كرد. مطالعه اين كتاب و تجربه تمرينات عملي آن فرصتي بود تا به نسبتي عميقتر ميان ايده، تمرين عملي و كنش اجتماعي بينديشم. نويسنده با تاكيد بر وجوه انضمامي، مسيري براي مبارزه با بحران نيهيليسم ارايه ميدهد كه براي كنشگران ميتواند منبعي براي تامل و بازانديشي انتقادي باشد.
1- چالش كنشگري اجتماعي در زمانه نيهيليسم: به عنوان كسي كه نزديك به يك دهه از زندگي خود را به فعاليت جمعي در نهادهاي مدني در حوزه قدرتيابي كودكان و زنان در سكونتگاههاي فقيرنشين كشور اختصاص دادهام، پرسش از موجه بودن كنشگري، مواجهه انتقادي با آن و معنابخشي به زندگي اهميت داشته است، با اين پرسش مواجه بودهام: چگونه ميتوان در برابر فشارهاي رواني، اجتماعي و امنيتي ايستادگي و توان خود را براي ادامه مسير كنشگري موثر و موجه حفظ كرد؟ تمريناتي كه در كتاب اصول مبارزه مطرح شدهاند، ظرفيتي براي تقويت سوژگي كنشگران و ظرفيتسازي رواني و جسماني فراهم ميكنند. در تجربه كار با كودكان، هر كدام سرگذشتهاي كوچك خود را بازگو ميكنند: كودك كار، كودك زبالهگرد، كودك همسر، كودك مهاجر. اين روايتهاي كوچك همزمان با تاريخ كلان جامعه پيش ميروند و نشان ميدهند كه حقيقت در يك دل و يك ذهن نميگنجد. هر انساني با رنج خويش، روايتگر بخشي از حقيقت جهان است. نحوه مواجهه فردي و جمعي ما با رنج، درك عميقي از ابعاد هستيشناسانه و معرفتشناسانه آن را ميطلبد؛ چراكه اين نگاه نهتنها به شناسايي عوامل و ساختارهاي مولد رنج كمك ميكند، بلكه راه را براي يافتن شيوههاي معنادار مواجهه با آن ميگشايد. در سطح نخست، پرسش اين است كه «من» و «ما» تا چه حد ظرفيت پذيرش رنج انسانها را داريم، بدون آنكه گرفتار بيحسي يا نااميدي شويم. در سطح دوم، اين مواجهه به نحوه مشروعيتبخشي كنشگري ما در حوزههاي امدادرساني، قدرتيابي و مطالبهگري وابسته است. تنها با بازانديشي در اين دو سطح ميتوانيم مسيري پايدار و اخلاقي براي كنش اجتماعي ترسيم كنيم.
2- تصميم و مبارزه: كتاب اصول مبارزه از ما ميخواهد تصميمي آگاهانه براي زيستن معنادار اتخاذ كنيم؛ تصميمي كه مستلزم پذيرش نيهيليسم به عنوان بخشي از زندگي و پرداخت بهاي آن است. اين مبارزه نه عليه نظامهاي سياسي يا ديني خاص، بلكه عليه اسطورهپردازيهاي غيرانتقادي و برداشتهاي جزمي- حتي از آرمانهايي چون عدالت، آزادي و حقيقت- است. نويسنده از مفهوم «پلاستيسيته» كه توسط كاترين مالابو مطرح شده، بهره ميگيرد. مالابو در كتاب با مغزمان چه بايد بكنيم؟ ميان پلاستيسيته و انعطافپذيري تمايز قائل ميشود. او معتقد است آنچه در جهان امروز كمبود آن حس ميشود، مقاومت است؛ مقاومتي كه برخلاف انعطافپذيري، آفرينشگر و رهاييبخش است. اين مفهوم ما را به خلق فضايي براي امكان «نهگفتن» به فرهنگ اقتصادي، سياسي و پزشكي فرا ميخواند كه صرفا انعطافپذيري را ستايش ميكند.
3- ترصد و آمادهسازي براي لحظات تاريخي: يكي از مفاهيم كليدي كتاب، «ترصد» است؛ لحظهاي كه نسبت نيروهاي اجتماعي شرايط را براي تغيير مهيا ميكند. در اين لحظات ضروري است كه ايدههاي انضمامي براي جانبخشي به تغيير آماده باشند. كتاب با تاكيد بر ضرورت صبر و تامل، ما را به آمادهسازي ذهني و عملي براي اين لحظات فراميخواند؛ «يعني اينكه بتوان در عين حفظ آگاهي و آمادگي، در سكوت مترصد ماند براي عمل قاطعانه؛ گوشها را تيز كرد؛ آنجا كه تاريكي مطلق است...»
4- تمرينات عملي؛ از هيجانات تا تربيت ادراكي: يكي از نقاط قوت اين كتاب، ارايه تمرينات عملي است كه به تربيت قواي ادراكي و تجربه خردتنانه كمك ميكنند. اين تمرينات به ما ميآموزند كه چگونه هيجانات و عواطف با بدن ما تعامل دارند و چگونه ميتوان از چرخه بيپايان ميل به لذت و گريز از رنج فاصله گرفت. تجربه شخصي من از اين تمرينات -كه با ترديد آغاز شد- باوجود دشواري استمرار، تاثيرات عميقي بر نحوه مواجههام با چالشهاي اجتماعي و فردي داشته است. يكي از ابعاد اين تمرينها، مواجهه با ترسهايي است كه همواره از آنها گريختهايم. استمرار در اين مسير به معناي استقبال از ناخواندهها و پذيرش آنهاست؛ ايدهاي كه در فلسفه بودايي نيز ريشه دارد و ما را به پذيرش آگاهانه دشواريها فرا ميخواند. برخي كنشگران اجتماعي، پس از سالها تلاش، به واسطه موانع طاقتفرسا و غيرقابل كتمان، دچار فرسودگي رواني و جسمي ميشوند. پذيرش آسيبپذيريها و مسير ناهموار كنشگري و تمركز بر تامل نظري و تمرينات عملي ميتواند ظرفيت ادامه مسير و زيستن معنادارتر را در آنان تقويت كند.
5- راهي آرام و پيوسته: كتاب اصول مبارزه ما را به پذيرش مسووليت و ضرورت آزادي ايجابي فراميخواند. در ميانه ميدان پرچالش و پرمخاطره فعاليت مدني، تمرينهايي كه آگاهي هر لحظه را بر ذهن و بدن تقويت ميكنند، همچون چراغي راهنما عمل ميكنند. اين تمرينها نه راهي سريع و خارقالعاده، بلكه مسيري آرام و پيوسته هستند. به قول كتاب ذهن ذن، ذهن آغازگر مانند وقتي كه در هواي مهآلود قدم ميزنيم، بيآنكه متوجه شويم، ذرهذره خيس ميشويم، اين تمرينها نيز به آرامي اما عميق اثر ميگذارند. مسير كنشگري مدني يعني حفظ تزلزل و ادامه دادن حتي با قلبي شكسته و حس درماندگي. يعني ياد گرفتن قلق آرامش در ميان آشوب. در مواجهه با شرايط دشوار، به جاي فرار يا انفعال ميتوانيم با پذيرش و آگاهي به آنها نزديك شويم. گفتنش آسانتر از انجام دادنش است، اما اين راهي شريف براي زيستن، پرورش شهامت و خيرخواهي است؛ راهي كه شفقت را در سختترين لحظات زندگي به همراه دارد (برگرفته از صحبتهاي پما چودرون در كتاب زيستن در روزگار سخت).