سفر عراقچي به افغانستان و اما و اگرهاي آن
عليرضا رجايي
زماني كه مقامات يك كشور قصد سفر به كشور ديگر را دارند، لازم است مقدمات خاصي فراهم شود و موارد مختلفي در نظر گرفته شود. اگر اين موارد به درستي رعايت نشود، سفر ممكن است با چالشهايي مواجه شود. مشخصا درباره سفر آقاي عراقچي، وزير محترم امور خارجه به افغانستان نكتهاي وجود دارد و آن اين است كه مقام ايراني اينبار در سطحي بالاتر از نماينده ويژه به كابل سفر كرده است. اين امر ميتواند به عنوان يك رخداد مثبت تلقي شود؛ اما اين در حالي است طرف افغان غالبا از اين موقعيت سوءاستفاده كرده و فرافكنيهايي را ايجاد ميكند. به عنوان مثال، در مورد حقابه شاهد هستيم بعد از اين سفر اظهاراتي بياساس توسط مقامات طالب مطرح ميشود كه ادعا ميكنند در اين مسير آب به ميزان قابل توجهي جريان يافته است. اين درحالي است كه آنها خود با ساختن تاجي كه روي رودخانه مانع از رسيدن آب به سيستان و بلوچستان شدهاند. در مورد ديگري، ايجاد سد «پاشند» نمونه ديگري از گفتار كذب و بياعتقادي آنها به شريعت و اصول اخلاقي است؛ به گونهاي كه به واسطه ايجاد اين سد اجازه نميدهند حتي يك قطره آب به سمت بلوچستان منتقل شود.
موضوع بعدي مهاجران است. واقعيت اين است كه ما با مهاجران مشكلي نداريم، اما بحث ما در مورد افرادي است كه به دليل فشارهاي گروههاي حاكم بر افغانستان، مجبور به ترك كشور خود شدهاند. بسياري از اين افراد جانشان در خطر بود و برخي از آنها به اجبار كوچانده شدند. حتي برخي از نظاميان نيز به دليل تهديدات طالبان، ناچار به ترك كشور شدهاند. علاوه بر اين، مزاحمتهاي اين گروه ارتباطات شهروندي را مختل كرده و آرامش را از مردم سلب ميكند. در بعد سياسي نيز بايد گفت طالبان تاكنون هيچ اقدام مثبتي در راستاي بهبود روابط با ايران انجام نداده است. در اين زمينه، موضوع فارسيزبانان و شيعيان نيز مطرح است. همچنين، تعرضات مرزي كه چندينبار صورت گرفته و تقابل با رسوم فرهنگي ايراني مانند نوروز، از ديگر مواردي هستند كه بايد به آنها توجه شود. علاوه بر اين طالبان مانع اشتغال افرادي كه داراي مدرك از دانشگاههاي ايران بودند، شده و اقداماتي مانند پلمب كميته امداد امام خميني و برخي بانكها را انجام دادهاند. در واقع، هيچ اقدام مثبتي در قبال تهران صورت نگرفته است. سفر آقاي عراقچي به افغانستان از اين جهت مثبت بود كه نشان ميدهد ايشان مستقيما به اين مسائل آگاه هستند و تلاش كردند تا در اين زمينه اقدامات موثري انجام بدهند.
اما نوع برخورد اين گروهها متفاوت است. آنها به عنوان مثال، در تلاش براي برقراري گفتوگو، از مترجم استفاده ميكنند ولي حين جلسه به زبان فارسي صحبت ميكنند. اين اقدام در يك كشور فارسيزبان به نوعي توهين تلقي ميشود و به نظر ميرسد كه تنها به دنبال بهرهبرداري از اين موقعيت هستند. وقتي آنها در مذاكرات از مترجم استفاده ميكنند، اشتباه ميكنند نشست خبري فارسي برگزار ميكنند. از طرفي لازم به ذكر است كه پاكستان نيز از اين موضوع گله مند شده و اينگونه تعبير كردهاند كه افغانها به ولي نعمت خود، يعني پاكستان، طعنهزده و سودي به آن نرسانده است. در واقع، درآمد يا پيش درآمد ما از طالبان تنها خسران بوده است، چراكه تاريخچهاي وجود دارد و در اين سير تاريخي در مرحله اول، ديپلماتهاي ما به شهادت رسيدند و در ادامه شاهد قتل عام شيعيان بوديم. در اين مرحله نيز طالبان هيچ اقدام مثبتي در قبال تهران از خود نشان نداده. بحثهايي كه توسط صاحبنظران در اين مورد به خصوص مطرح ميشود، به عمق شناختي نيز بازميگردد؛ زيرا صاحبنظران اظهاراتي مشخص و محكم و متقن دارند كه اصول اساسي ديپلماتيك بايد توسط كشورها رعايت شود.
از طرفي، طالبان اصلي با طالبان حاكم بر افغانستان تفاوتهاي چشمگيري دارند. به عنوان مثال، سركوب و نيز ممانعت از تحصيلات و سلامت عمومي، از جمله اقداماتي است كه هر روز با پديدههاي جديد و جنجالي اين گروه مواجه ميشويم. به نظر ميرسد آنها تنها به دنبال مسيرهاي ترانزيت و جلب امكانات هستند و در تلاشاند تا سريعا توسط ديگر كشورها به رسميت شناخته شوند. اين وضعيت نشاندهنده يك توهم حاكميتي است.
سفر آقاي دكتر عراقچي به كابل با مخالفتهاي شديدي از سوي بسياري از صاحب نظران روبهرو شد. اما به نظر ميرسد كه با لحاظ گرفتن رويكرد ميدان، اصرار و پافشاري برخي افراد باعث شد كه ايشان اين سفر را انجام بدهند، كه اين امر موجب شد تا انديشه و خرد سياسي به اين تصميم برسد كه حقوق مطلوب خود را در اين زمينه استيفا كند. البته كه شاهد اظهارات بياساس مقامات طالب بعد از اين سفر، خطاب به مردم سيستان و بلوچستان بوديم و اين مردم شريف را بيچاره خطاب كردند. اين لحن به هيچ عنوان قابل قبول نيست. اين امر نيز جزو قواعد جهاني است كه بايد آب بالادست رها شود تا به سيستان و بلوچستان برسد. خودشان آب را روي مردم بستهاند و همزمان تظاهر به زاري و دلسوزي ميكنند؛ اين مسائل بايد به دقت مورد توجه قرار بگيرد.
درخصوص بحث مهاجران و حقابه - كه از موضوعات مورد رايزني بين مقامات ايران و افغانستان بوده است - طالبان حق ندارد فرافكني كرده و ماجرا را به شكل ديگري براي عموم مردم توضيح بدهد. درحالي كه آنها به طور مداوم از ايران به دنبال كسب امتياز هستند، سفارت و كنسولگري ايران دراختيار آنها قرار داده شده، اما آنها هيچ تمايلي براي بهبود روابط با تهران نشان ندادهاند. در واقع، همه چيز يكطرفه بوده است؛ درحالي كه پروتكلهاي دوطرفه و دوجانبه بايد وجود داشته باشد.
اينگونه نبايد باشد كه آب را به گروگان بگيرند و رفتارها به شكل ديگري باشد. بخشي از بازيگران در اين عرصه، افرادي نوظهور و نوآموز و بيتجربه و مبتدي هستند. بايد در نظر داشت كه خواستگاه ملت افغانستان و نيز ايران بايد مورد توجه قرار بگيرد. همچنين، اكنون شاهد هستيم كه به لحاظ تحصيلات، حدود ۱۵۰ هزار دانشجو و دانشآموز در تخصصهاي مختلف در افغانستان حضور دارند. ۱۵۴ ورزشكار حرفهاي در اين كشور فعال هستند و رشته فوتسال در افغانستان با وجود بيدولتي، در جايگاه هفتم جهان قرار دارد. ۱۷ نفر از ورزشكاران اين كشور در المپيك شركت كردند و حاضر نشدند پرچم طالبان را بالا ببرند و به جاي آن پرچم افغانستان را بالا بردند.
در كميته بانوان و بخشهاي هنري ملت افغانستان، اكنون در جامعه جهاني فعالان فرهنگي حضور دارند كه در كشورهاي ديگر زندگي ميكنند، زيرا در كشور خودشان شغل و كار براي آنها وجود ندارد و با برخوردهاي ناعادلانه مواجه ميشوند. به همين دليل، بسياري از آنها مجبور به انكار هويت خود ميشوند. در حال حاضر، قاضي القضات طالبان توسط بخش قضايي سازمان ملل محكوم شده است، چرا كه حقوق بشر و بخش سلامت را ناديده گرفته است.
شاهد بوديم كه اخيرا در جلال آباد، 600 كودك به دليل سوء تغذيه جان خود را از دست دادند. اين درحالي است كه نه تنها حسن همجواري با ايران را رعايت نميكنند، بلكه ارتباطات همسايگي را نيز ناديده ميگيرند. اين مجموعه به نظر نميرسد كه به دنبال تعامل باشد و بيشتر به تزاحم و تنشزايي ميپردازد. حال اگر نتوانند رويكرد خود را بازتعريف كنند و به خواستههاي ملت خود و ساير احزاب پاسخ بدهند، به صورت ملي قادر به اداره كشور نخواهند بود. به عبارت ديگر اگر طالبان با شعار تك قوميتي بخواهند كشور را اداره كنند، موفق نخواهند شد. هويت مردم افغانستان به صورت موزاييكي تعريف ميشود و اين تنوع بايد در مديريت كشور لحاظ شود. نكته ديگر اينكه در بحث تحرير الشام و ارسال نيرو براي حمايت از آن. بر اساس گزارشها، طالبان حدود سه هزار نفر نيرو براي كمك به تحريرالشام ارسال كردهاند. در هر صورت، ما بايد به افكار عمومي پاسخگو باشيم. حضور آقاي دكتر عراقچي در كابل از اين لحاظ مثبت تلقي ميشود كه ميتواند با عناصر مختلف در اين كشور ارتباط برقرار كرده و در آينده ديپلماسي با افغانستان را به سمت مسير درستي هدايت كند. اما در نهايت دولت چهاردهم مكلف است به نظرات كارشناسي توجه كند و همچنين موظف است از انتصابات سفارشي و سهميهاي خودداري كند.
دانشآموخته علوم سياسي (مسائل ايران) مشاور عالي دفتر
مطالعات سياسي وزارت خارجه