دنياي توهم براندازان
۳- ترامپ دنياي واهمه زده براندازان را ويران كرد. اينها گمان ميكردند كه با آمدن ترامپ و اتحاد ترامپ-نتانياهو ديگر كار جمهوري اسلامي تمام است. رضا پهلوي هم كه هر چه تخممرغ شانسي و تخم اردك داشت توي سبد نتانياهو انداخته بود. ديد كه نتانياهو در ماجراي غزه و جنوب لبنان به اهدافش نرسيد. ترامپ هم به بيبي روي خوش نشان نداد و اين فاصله با عدم شركت نتانياهو در اجلاس آغاز رياستجمهوري ترامپ معناي روشنتري يافت. كساني هم كه به براندازان اميد ميدادند، مثل جان بولتون كه قرار بود شش سال پيش در تهران باشد يا پمپئو كه در آشوب ۱۳۹۸ دفترش به عنوان وزير خارجه امريكا تبديل به دفتر هماهنگي و مديريت براندازان شده بود، توييت فارسي ميزد و ميگفت براي اين دفتر از آشوب يا اعتراض عكس و فيلم بفرستيد. با فاندي كه از سازمان مجاهدين خلق گرفت تازگي ديداري از پاريس داشت، اما پيداست ترامپ از اين جماعت فاصله معناداري گرفته است. پنس و پمپئو و بولتون كه هر سه فاند بگيرند، از نظر ترامپ تا به اينجاي كار و دولت دوم ترامپ محذوفند. ترامپ حتي از جان بولتون به عنوان «احمق جنگافروز» انتقاد كرد. آيا تمامي اين نشانهها موجب ميشود كه براندازان با قطع مواجب براي خود فكري كنند؟!
گمان نميكنم. اگر اهل فكر بودند، سرنوشت و سرانجامشان به اين نقطه نميرسيد. گفتهاند فكر:
«حركه من المبادي و من المبادي الي المرادي!» فكر حركت از مبدا تا مراد است. سرآغاز و سرانجام روشن و تبيين شدهاي دارد. اپوزيسيون نه مبدا خود را ميشناسد و نه تصوير روشني از مراد دارد. توهم تبديل به سبك زندگي شده است. روش مبارزه سياسي و دل بستن به سراب امريكا و اسراييل. ناگاه ترامپ بساط را بر هم ميزند و امكان چنان زندگيهايي را منتفي ميكند. واقعيت با توهم به زبان ديگري سخن ميگويد. وقتي فاند نرسيد؟ رسانه تعطيل ميشود.