• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۴ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5972 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۴ بهمن

جشنواره‌اي در غياب بزرگان

ريشه در اعماق...

اميد جوانبخت

در آستانه برگزاري چهل و سومين جشنواره فيلم فجر، با اعلام اسامي پرتعداد فيلم‌هاي بخش مسابقه تقريبا بيش از دوسوم آنها تجربيات اول و دوم فيلمسازان جواني است كه غير از كساني كه با رانت ارگان‌هاي مختلف فيلمساز مي‌شوند قطعا كارگردانان انگشت‌شماري نيز هستند كه فيلم‌هاي خوبي ساخته‌اند و با پشتكار و توفيق در عبور از لابيرنت‌هاي پيچيده توليد و پخش در فيلم‌هاي بعدي‌شان مي‌توان به حضورشان دل بست.اما دوره‌هايي از جشنواره كه فيلمسازان نسل‌هاي مختلف در كنار هم حضور داشتند از جذابيت و لطف بيشتري برخوردار بوده‌اند.امسال باتجربه‌ترين فيلمسازان جشنواره رسول صدرعاملي، ابراهيم حاتمي‌كيا و ابوالفضل جليلي هستند و جاي خالي فيلمسازاني چون كيميايي، بيضايي، فرمان‌آرا، بني‌اعتماد، اصغر فرهادي، عليرضا داودنژاد، محمدعلي سجادي، واروژ كريم‌ مسيحي، تهمينه ميلاني، مجيد مجيدي، رضا ميركريمي، احمدرضا درويش كه در دوره‌هاي مختلف حضورشان عطش و شور و شوق مضاعفي در جشنواره ايجاد مي‌كرد بسيار محسوس است.از نسل فيلمسازان متفاوت پيش از انقلاب تنها كيميايي و فرمان‌آرا كار مي‌كنند كه عرصه ساخت فيلم براي‌شان بسيار تنگ شده و چند سالي از آخرين ساخته‌شان مي‌گذرد.اين دو كه تنها پرچمداران موج نو سينماي ايران هستند، آثارشان حتي اگر همپاي كارهاي  درخشان‌شان  نباشد  باز  هم  مايه  دلگرمي  است. 
در اين يكي، دو ماه اخير چند رويداد در ارتباط با مسعود كيميايي و اعلام حضور دوباره اين فيلمساز كهنه‌كار سينماي ايران در اين آشفته بازار پيرامون‌مان بود. برگزاري دومين نمايشگاه نقاشي‌هاي او در گالري ثالث، اكران فيلم «خائن‌كشي»‌اش پس از 3 سال و بزرگداشت او توسط كانون كارگردانان به بهانه پنجاه و پنجمين سالگرد اكران «قيصر» هر يك هنرمندي را در معرض ديد قرار مي‌دهد كه در عين دست به گريبان بودن با عوارض ناگزير سن و سال همچنان شور و عشق و اصولش را حفظ كرده و با حضورش انگيزه‌بخش نسل‌هاي بعد از خود و علاقه‌مندانش مي‌شود.در شرايطي كه انواع پلشتي‌هاي پيرامون‌مان نسل‌هاي بعد از او را نيز به خاموشي، بي‌تفاوتي و خنثي بودن كشانده، كيميايي همچنان ترجيحش كار كردن است.از حدود 60 سال پيش كه با پشتكار فراوان ابتدا خود را به خاچيكيان و سپس برادران اخوان ثابت كرد و توانست با دومين فيلمش قيصر به چنان اوجي برسد كه پس از 55سال هنوز در يادها بماند و غبار زمان را پس بزند تا آخرين فيلمش خائن‌كشي كه در غائله كرونا ساخته و در بلبشوي كمدي‌ها اكران شد.كيميايي همچنان با درآميختن دلمشغولي‌هاي هميشگي‌اش با قصه‌اي مربوط به دوران مصدق همان عشق و رفاقت و زخم را پي مي‌جويد.شايد اين فيلم براي علاقه‌مندان پيگيرش (چون نگارنده) در قياس با برخي آثار برجسته‌اش (همچون دندان مار، سرب، ردپاي گرگ و...) اغنا‌كننده نباشد، اما اصالت نگاه فيلمساز در اغلب صحنه‌ها حس مي‌شود و همچنان چون همه آثارش مي‌توان بوي سينما را از آن استشمام كرد و غرق در دنيايي شد كه فيلمساز براي‌مان آفريده. شخصيت تنها، دربند و معترض مهدي كه امير آقايي بازي مي‌كند با يك بازي خوب و فهميده در امتداد همه نقش‌هاي به يادماندني سينماي كيميايي، با تماشاگر مي‌ماند و تنهايي بي‌پايان پيرمرد ارمني دوست او با بازي ظريف آذرنگ يادآور همه نقش‌هاي مكمل ديگر آثار او است (همچون استوار فيلم گروهبان ماطاووس  در  ضيافت يا  دندانپزشك سرب  و...) .
اي كاش كيميايي با محدودتر كردن شخصيت‌ها به اثرگذاري‌شان بيشتر مي‌پرداخت و به جاي جا دادن به بازيگراني كه بيشتر به دنبال عكس يادگاري با فيلمسازي بزرگ هستند از بازيگران قدبلندتري بهره مي‌جست كه با دنياي خاص او موانست بيشتري دارند.اما در شرايط كنوني (هزينه‌هاي سرسام‌آور ساخت فضاهايي در دهه سي و فروش پايين فيلم‌هاي غيركمدي در حال حاضر) ساخت چنين فيلمي دل شير مي‌خواهد آن هم در حوالي 80   سالگي.
اما دومين نمايشگاه نقاشي‌هاي كيميايي را به دقت ديدم و نمي‌دانم در موردشان چه بگويم. از يك‌سو اينكه كيميايي اوقاتي را كه در منزل مي‌گذراند (كه در سال‌هاي اخير و با سخت شدن شرايط توليد فيلم و مشكلات جسمي او بيشتر از قبل است) به هنري چون نقاشي بپردازد و دغدغه‌هايش را در قالبي ساده‌تر و كم هزينه‌تر از سينما پي بگيرد، بسيار هم خوب است و نمايش و فروش آنها هم شايد در اين وانفساي قيمت‌ها و مخارج آن هم براي هنرمند مستقلي چون او كه بعد از عمري كار هيچ‌گونه درآمد ثابت و معيني ندارد، بتواند خوشحال‌كننده باشد.اما حقيقتا من كه سال‌هاست با فيلم‌هاي كيميايي مانوسم و نگاه و سليقه‌اش را بسيار مي‌پسندم و از سوي ديگر خود نيز بيش از سه دهه نقاشي هم مي‌كنم، نتوانستم با تابلوهاي او ارتباط برقرار كنم كه البته اين را هم اشكالي براي فيلمساز محبوبم نمي‌دانم و همچنان جسارت او در ورود به مديومي ديگر غير از سينما را  در  اين  سن تحسين  مي‌كنم.
اما بزرگداشت او توسط كانون كارگردانان اقدام بسيار پسنديده‌اي در ارج گذاشتن به فيلمساز تاريخ‌سازي چون كيميايي بود كه همچنان هست و كار مي‌كند. فيلمسازان مختلفي درباره اهميت قيصر و از آن مهم‌تر استمرار خط پررنگ سينماي او و حفظ اصولي كه به آنها پايبند است و نقش تاريخي‌اش در سينماي ايران و تاثيري كه در علاقه‌مندان و فيلمسازان نسل‌هاي پس از خود داشته، صحبت كردند.از سيروس الوند تا رسول اف . اما بخش جالب‌تر مراسم براي نگارنده نوشته قريبيان براي كيميايي بود كه كمتر در لابه‌لاي مراسم مورد توجه قرار گرفت.خوشحالم كه به فاصله نسبتا كوتاهي از دلنوشته‌ام درباره رابطه اين دو دوست در اين وانفساي بي‌مهري‌ها و نگاه‌هاي سنگين رسمي (كه چندان تمايلي به حضور اثرگذار بزرگان ندارد) با اين نامه قريبيان در رفع كدورت‌ها پيشقدم شد و همان‌طور كه در گفت‌وگوي چندي پيشش به گلمكاني گفته بود كه كيميايي را همچنان با قلبش دوست دارد، اين‌بار به صورت تلويحي به‌رغم كناره گرفتن از بازيگري براي حضور در فيلمي از او اعلام آمادگي كرد.هر چند او گفته بود نامه‌اش با نامه صادق خان به رضا فرق دارد، اما چگونه مي‌توان آن نامه ردپاي گرگ را فراموش كرد؟ متن درخشان كيميايي خطاب به قريبيان (با صداي زنده‌ياد حامدي) كه مي‌گفت: «سلام به عالم عشق و معرفت...دوري من و شما به درازا كشيده است...غرض از اين ورود به خلوت شما...» همكاري كيميايي با قريبيان مي‌تواند اتفاق خوبي در سينماي بي‌رنگ اين سال‌ها باشد. در آستانه برپايي چهل و سومين جشنواره فجر، در سفري ذهني به جشنواره سال‌هايي مي‌روم كه جمع بزرگان جمع بود و فيلمسازان نسل‌هاي مختلف دركنار هم فيلم داشتند. سال‌هاي برف و صف‌هاي طولاني و فيلم‌هايي چون ردپاي گرگ كه تماشاي‌شان عالمي داشت نسخه‌اي كامل از بهترين همكاري كيميايي با قريبيان ... به قول زنده‌ياد فريدون مشيري: «ريشه در اعماق دارد/ اين گيسو  پريشان كرده/ بيد وحشي باران/ يا نه دريايي ست گويي  واژگونه بر فراز  شهر/ شهر سوگواران ».

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون