• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۶ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5974 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۶ بهمن

تعطيلي‌ها روان‌مان را تعطيل كرد

غزل حضرتي

در خبرها نوشته‌اند: «مدارس كشور ۲۴ روز تعطيلي در ۳ ماه گذشته داشته‌اند.» اين خبر تنها يك عدد را نشان نمي‌دهد؛ اين ۲۴ روز منهاي تعطيلي‌هاي آخر هفته و رسمي كشور است. گزارشي كه در اين باره منتشر شده، مي‌گويد: «براساس داده‌هاي جمع‌آوري ‌شده، مدارس كشور در مقاطع مختلف تحصيلي در دي‌ماه امسال ۱۲ روز، آذرماه ۹ روز و در آبان‌ماه ۳ روز تعطيل بودند. يعني در ۳ ماه اخير، دانش‌آموزان مقاطع مختلف كشور ۲۴ روز به مدرسه نرفتند و از طريق بستر‌هاي مجازي آموزش ديدند.»
در بخش ديگري مي‌گويد: «دانش‌آموزان مقاطع مختلف تحصيلي در كشور با احتساب تعطيلي‌هاي رسمي (پنجشنبه و جمعه) تا ۲۶ دي‌ماه بايد ۱۹ روز به مدرسه مي‌رفتند. از اين ۱۹ روز، ۱۲ روز آن تعطيل بودند. همچنين در آذرماه نيز ۲۰ روز بايد مدرسه مي‌رفتند و از اين ۲۰ روز هم ۹ روز تعطيل بودند. در آبان هم از ۲۱ روزي كه بايد به مدرسه مي‌رفتند، ۳ روز آن تعطيل بودند. يعني جمعا از ۶۰ روزي كه دانش‌آموزان بايد به صورت حضوري به تحصيل مي‌پرداختند، ۲۴ روز آموزش غيرحضوري ديدند و در مدرسه حاضر نشدند.»
بر اساس داده‌هاي اين گزارش، در دي ماه دانش‌آموزان تنها ۷ روز به مدرسه رفته‌اند (گزارش در ۲۶ دي ماه نوشته شده و ۴ روز آخر محاسبه نشده). اين عدد در ماه‌هاي ديگر هم كمي كمتر، اما به همين منوال بوده است. در آذر ماه ۱۱ روز به مدرسه رفته‌اند و در آبان ماه ۱۸ روز.  بگذريم از اينكه همه تعطيلي‌ها شب تعطيلي اعلام شده و هيچ پيش‌بيني براي آن نشده يا اگر هم شده، اعلام نشده است. بگذريم از اينكه مادران و پدران در اين مدت بايد براي هر روز خود برنامه‌اي جدا مي‌ريختند و تا ساعت ۹ شب منتظر اعلام خبر تعطيلي مي‌ماندند.
بگذريم از اينكه مادران شاغل بيشترين آسيب را از اين تعطيلي‌ها ديدند، چه به لحاظ جايگاه و اعتبار شغلي كه بيشترين در خانه ماندن‌ها با مادران بود، چه به لحاظ اعصاب و روان. از اين هم بگذريم كه همه مادربزرگ نزديك به خود ندارند كه هر روز تعطيل بچه‌ها را بيندازند پشت ماشين و روانه خانه مادربزرگ كنند. از اين هم قاعدتا بايد بگذريم كه مدرسه آنلاين براي مقطع ابتدايي آن هم كلاس اول طوري نيست كه مادربزرگ‌ها از پسش بربيايند و نياز به حضور يكي از والدين دارد. اما از اين ديگر نمي‌توانم بگذرم كه با وجود تحمل همه اين مرارت‌ها، در خانه حبس شدن‌ها، از كار زدن‌ها، وقتي مدرسه و مهدكودك حضوري مي‌شود بچه‌ام حاضر نيست به مهد برود. 
ديروز وقتي بعد از يك هفته تعطيلي، راهي مدرسه و مهد شديم و داشتم آرام آرام نفس‌هاي چند ساعت سكوت را مي‌كشيدم، از مهد تماس گرفتند كه چه نشسته‌ايد كه پسرتان گريه را شروع كرده كه مي‌خواهم برگردم خانه، پيش مامانم! 
من كه مغزم ديگر كار نمي‌كرد؛ با خودم در لحظه اول گفتم برو دنبالش و بياورش خانه و يك روز ديگر هم در خانه بمان. چند ثانيه طول كشيد تا مغزم شرايط را پردازش كرد و دستور ديگري داد: «بچه يك هفته دور از مهد بوده و خوشگذراني كرده، طبيعي است كه بهانه بياورد، مقاومت كن.»
تلفني با او حرف زدم و به او قول دادم زود دنبالش بروم، اما او اصلا حرف‌هايم را نمي‌فهميد و فقط مي‌خواست به خانه برگردد. با مربي‌اش صحبت كردم و خواستم امروز با او مدارا كند. تا ظهر هم يكي، دوبار ديگر سراغش را گرفتم و فهميدم آرام شده، اما روان و ذهن من ديگر آرام نبود. 
شايد اين جزييات، بي‌اهميت‌ترين مسائل براي تصميم‌گيران تعطيلي مدارس در استانداري و كارگروه آلودگي هوا باشد. آنها به تنها چيزي كه فكر مي‌كنند ناترازي انرژي و صرفه‌جويي در مصرف آن است. اما اين مسائل دارد ما را، زندگي ما را، اعصاب‌مان را به‌ شدت تحت تاثير قرار مي‌دهد. مادري كه مجبور است براي صدمه نديدن كار همسرش، خودش در خانه بماند، مادري كه مجبور است دايم دوركاري كند و كار نه چندان با كيفيت تحويل بدهد، مادري كه بايد براي اينكه بچه‌هايش دايم پاي كارتون نباشند براي‌شان سرگرمي مهيج در آپارتمان بچيند، ولي نمي‌تواند چون غيرممكن است، اين آدم ديگر انرژ‌ي‌اي براي دادن به خانواده‌اش ندارد. 
فقط مي‌توانم خيال كنم كه كاش به جاي اينكه بچه‌ها زمستان به مدرسه بروند، تابستان مي‌رفتند. كاش سال تحصيلي از ۱۵ فروردين تا آخر پاييز بود. كاش قرار نبود هر روز براي تعطيلي تن‌مان بلرزد از طرفي با عذاب وجدان آلودگي هوا بچه را به مهد و مدرسه بفرستيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون