فرزانه قبادي
بلاگري سفر در ايران، مفهومي پيچيده و دوگانه است. دوگانگي كه از يك سو به شخم زدن محوطه باستاني تاسوكي و بيرون كشيدن استخوان از دل آن با شوقي اغراقآميز توسط يك بلاگر ميرسد و از سوي ديگر، به خلق محتوايي دقيق و مستند است كه مسوولانه و با احترام به تاريخ و محيط زيست توليد شده. در فضاي ميان دو سر اين طيف، برخي براي جذب فالوئر به هر قيمتي حاضرند از مرزهاي اخلاق عبور كنند و برخي تلاش دارند تا بر اساس استانداردهاي حرفهاي فعاليت كنند. اما در غالب موارد مفهوم «توليد محتواي مسوولانه» مهجور مانده و حتي فراموش ميشود. اين چالش بزرگ در ميان بلاگرهاي سفر، نيازمند بازتعريف اصولي است كه هم حساسيت در توليد محتواي دقيق را حفظ كند و هم به ميراث فرهنگي و طبيعي احترام بگذارد. هر چند گروهي از بلاگرها تلاش ميكنند محتوايي دقيق و فاخر توليد كنند، اما نميتوان انكار كرد كه هيجان و داستانسراييهاي بيپايه در اين عرصه، جذابيت بالايي دارد و حتي تاثير بيشتري بر مخاطبان ميگذارد.
بايد پذيرفت كه شبكههاي اجتماعي به يكي از بزرگترين محركهاي گردشگري در دنيا تبديل شدهاند و بلاگرهاي سفر نقش پررنگي در اين رويه دارند. آنها با تكيه بر تجربههاي شخصي خود از مقاصد گردشگري، به روايت داستانهايي ميپردازند كه گاهي مقدمه راهي شدن مخاطبانشان به همان مقاصد است. در واقع، تاثير آنها در سطحي فراتر از تبليغات ساده قرار دارد؛ آنها بهطور مستقيم بر ذهنيت و تصميمگيريهاي گردشگران اثر ميگذارند و روند انتخاب مقصد، نوع سفر و حتي نگرش به طبيعت و فرهنگهاي مختلف را تغيير ميدهند. اين تغييرات نشان ميدهند كه محتواي توليد شده توسط بلاگرهاي سفر ديگر تنها يك سرگرمي صرف نيست، بلكه به دنبال بازتعريف شيوههاي سفر و تعامل گردشگران با دنياست. از ترويج سفرهاي پايدار تا معرفي مقصدهاي كمتر شناخته شده، بلاگرها در حال بازطراحي نقشه گردشگري جهان هستند. دنياي گردشگري ديگر نميتواند نقش آنها را در حوزه معرفي و بازاريابي ناديده بگيرد. اما كيفيت اين ايفاي نقش هم آنقدر اهميت دارد كه نميتوان به سادگي از كنار آن گذشت. فعاليت بلاگرهاي سفر -دستكم در ايران- در ميداني وسيع ميان فرصت يا تهديد بودن سرگردان مانده است. اين تغييرات ميتوانند بهطور چشمگيري بر تصوير گردشگري كشورها، فرهنگها و جوامع مختلف تاثير بگذارند. از طرفي با ايجاد محتواي جذاب و متنوع ميتوانند به معرفي جاذبههاي گردشگري كمتر شناخته شده، رونق بخشيدن به اقتصاد محلي و گسترش آگاهي عمومي در خصوص مقاصد جديد كمك كنند. تجربههاي دست اول را در اختيار مخاطبان قرار دهند و اطلاعاتي ملموس و معتبر از سفرهاي خود ارايه دهند. اما از جهتي بلاگرها ممكن است بدون داشتن آگاهي كافي از تاريخ، فرهنگ يا مسائل زيستمحيطي، محتوايي منتشر كنند كه باعث آسيب به مكانهاي تاريخي، طبيعي يا حتي جوامع محلي شود. براي مثال معرفي مقاصدي كه از نظر زيستمحيطي شكننده هستند، بدون توجه به اصول گردشگري پايدار ميتواند به تخريب منابع طبيعي و فرهنگي منجر شود.
براي بهرهبرداري بهينه از اين ظرفيت، آموزشهاي تخصصي براي بلاگرها امري ضروري است. آنها بايد با اصول گردشگري مسوولانه، تاثيرات منفي بيرويه گردشگري بر محيطزيست و جوامع محلي و همچنين چگونگي توليد محتواي دقيق و معتبر آشنا شوند. بلاگرها اگر بتوانند به درستي نقش خود را ايفا كنند، نه تنها در افزايش گردشگري كمك خواهند كرد، بلكه ميتوانند به يك نيروي مثبت در حفظ و ترويج ارزشهاي فرهنگي و محيطي تبديل شوند. اين فرآيند نياز به همكاري نزديك ميان بلاگرها و نهادهاي گردشگري دارد. در گفتوگو با جمعي از فعالان گردشگري، مسوولان وزارت ميراث فرهنگي و فعالان گردشگري و بلاگرها زواياي مختلف اين موضوع را بررسي كرديم.
جنبههاي مثبت و منفي
«مصطفي فاطمي»، مديركل توسعه گردشگري داخلي وزارت ميراث فرهنگي، گردشگري و صنايع دستي، درباره جنبههاي مختلف فعاليت بلاگرهاي سفر ميگويد: «اين موضوع دو جنبه دارد. جنبه مثبت آن معرفي مقاصد جديد و نوظهور يا مقاصد كمتر شناخته شده در گردشگري است. اما آسيب آن، حجم بالاي جمعيتي است كه در برخي موارد به مقاصدي خاص تحميل ميشود، در حالي كه زيرساختهاي لازم براي پذيرش اين ميزان از گردشگران وجود ندارد. ما قصد داريم شهرهاي مكمل سفر را معرفي كنيم؛ شهرهايي كه هم زيرساختهاي لازم را دارند و هم جاذبههاي گردشگري مناسبي براي جذب گردشگران ارايه ميدهند. به زودي 100 مقصد جديد گردشگري معرفي خواهيم كرد كه براي پيكهاي سفر مناسب است. براي معرفي اين مقاصد بهطور قطع به حضورو فعاليت بلاگرهاي سفر نياز داريم تا اين مقاصد را به مخاطبان خود معرفي كنند. بايد بپذيريم كه حضور بلاگرها در اين حوزه لازم است، اما اين حضور بايد با آموزش همراه باشد. قطعا متولي آموزش اين بخش بايد ما (وزارت ميراث فرهنگي) باشيم. فكر ميكنم از سويي بايد آموزش عمومي را با كمك رسانههاي جمعي شروع كنيم. در كنار آن آموزش تخصصي براي بلاگرهايي كه در حوزه سفر فعاليت ميكنند هم ضروري است. مساله آموزش در فعاليت بلاگرهاي سفر بيش از آنچه تصور ميشود اهميت دارد، چراكه ناآگاهي اين افراد در زمينه آثار تاريخي و طبيعي خسارات جبرانناپذيري را در سالهاي اخير به اين آثار وارد كرده است. درآخرين مورد فردي به قصد تهيه تصاوير هوايي از تپهاي در املش، آتشي را در ميان يك بناي باستاني مربوط به دوره ساساني به پا كرده بود كه به گفته مديران ميراث فرهنگي استان منجر به وارد آمدن خسارتي دو ميليارد توماني به اين بنا شد. موارد مشابه در سالهاي اخير متعدد بوده و ضرورت آگاهيبخشي در كنار لزوم برخورد قانوني با متخلفان هر بار مطرح و بعد از مدتي به فراموشي سپرده ميشود.»
بلاگرهاي سفر و بازاريابي گردشگري
در نمايشگاه گردشگري امسال وزارت ميراث فرهنگي تاكيد ويژهاي بر حضور تعدادي از اينفلوئنسرها و بلاگرهاي سفر از كشورهاي ديگر داشت. فارغ از اينكه كيفيت حضور اين افراد و ميزان اثرگذاريشان چقدر بود، اين تاكيد نشان ميدهد كه بخش دولتي در حال پذيرش نقش و اثرگذاري فعالان شبكههاي اجتماعي در ايجاد تغييراتي در بخش گردشگري است. «مسلم شجاعي»، سرپرست دفتر بازاريابي و توسعه گردشگري خارجي وزارت ميراث فرهنگي، گردشگري و صنايع دستي، درباره اهميت بلاگرها در گردشگري ميگويد: «نكتهاي كه بايد به آن توجه كنيم، به آگاهيبخشي بلاگرها برميگردد. اينكه آيا اين بلاگرها هدايت شدهاند يا نه؟ هدايت به معناي اين نيست كه ما به آنها بگوييم چه چيزي توليد كنند، بلكه به اين معناست كه در معرفي مقاصد گردشگري، تنوع را رعايت كنند و اطلاعات دقيق و صحيح را در اختيار مخاطبان خود قرار دهند. بلاگرها ظرفيت بسيار خوبي براي اين كار دارند، چون مورد اعتماد فالوئرهايشان هستند و مهمتر از آن، ذائقه مخاطبشان را به خوبي ميشناسند و محتواي توليديشان متناسب با نياز و سليقه آنهاست. اين يك ظرفيت مهم است. ما براي انجام چنين كاري در حوزه بازاريابي نياز به كمپينهاي چند ميلياردي داريم تا تحقيقات بازار را انجام دهيم و متوجه شويم كه مخاطبان خدمات ما به چه چيزي نياز دارند، اما بلاگرها در اين زمينه از ما جلوتر هستند. در عين حال بايد تاكيد كرد كه يك بلاگر سفر بايد نسبت به محتوايي كه توليد ميكند، تعهد داشته باشد، نميتواند هر چيزي را منتشر كند. آسيبهايي كه اخيرا در برخي بناهاي تاريخي رخ داد، از نظر من مردود است. البته اين موارد بسيار كم بوده، اما بازتاب آن بسيار زياد است. به نظرم اين موضوع نياز به يك تعهد دروني دارد و البته آموزش نيز در اين زمينه بسيار مهم است.»
«ولي تيموري»، رييس مركز معرفي فرهنگي پژوهشگاه ميراث فرهنگي و گردشگري و معاون اسبق گردشگري كشور در مورد اهميت فعاليت مسوولانه بلاگرها در بخش گردشگري معتقد است: «با توجه به ظهور و گسترش شبكههاي اجتماعي، از حيث اهميت و ضرورت نميتوانيم اين موضوع را ناديده بگيريم، بهويژه در كشوري مانند ايران كه صداي ما در خارج از مرزها ضعيفتر شنيده ميشود. ما بايد تمام اين فرصتها را مغتنم بدانيم و از آن بهرهبرداري كنيم. اما بايد توجه داشت كه گردشگري ديگر به صورت عام ديده نميشود، بلكه زيرمجموعههاي تخصصي خود را دارد كه هركدام نيازمند تخصص خاص خود است. بايد به سمتي برويم كه افرادي كه با نام بلاگر سفر فعاليت دارند، افراد متخصص و مرتبط با گردشگري باشند، چراكه فعاليت غيرتخصصي، كار را از حالت حرفهاي خارج ميكند.» تيموري معتقد است بايد از توانمنديهاي اين افراد بهرهمند شد به ويژه: «با توجه به ضعفهايي كه بخش دولتي و متولي امر گردشگري در تصويرسازي، برندينگ مقاصد و اعتبار و بودجههاي بازاريابي دارد، نزديكترين و ملموسترين راه، استفاده از شبكههاي اجتماعي و بلاگرها و اينفلوئنسرهاست.» تيموري البته نقدي هم به تعريف بلاگر سفر دارد: «هر كسي كه تعدادي فالوئر جمع كرد، نبايد لزوما به عنوان بلاگر سفر شناخته شود. اين افراد بايد آموزش ببينند. اين حوزه تخصصي است و افرادي كه در اين زمينه فعاليت ميكنند بايد اثبات كنند كه تجربه و تخصص لازم را دارند. در غير اين صورت، همانطور كه حضورشان ميتواند نتيجه مثبتي داشته باشد، ممكن است آسيبهايي نيز به دنبال داشته باشد. بنابراين اين افراد حتما بايد آموزش تخصصي ببينند. اين حوزه بايد به عنوان يك رشته و بخش تخصصي شناخته شود و اگر به درستي مديريت نشود، مقصد گردشگري ما با چالشهايي روبهرو خواهد شد كه ميتواند تمام تلاشهاي مثبت را تحتالشعاع قرار دهد.»
روي ديگر سكه
با اينكه نگاه مديران زاويه خاص خود را دارد و از بعدي ديگر به حضور بلاگرها ميپردازد، بلاگرهاي سفر مسائل ديگري را مطرح ميكنند. از جمله اينكه بستر فعاليت آنها فضايي است كه فيلتر است و فيلترينگ در كنار مسائل ديگر شغل آنها، يكي از مهمترين چالشهاست. موضوع ديگر محدوديتهايي است كه براي فعاليت اين افراد وجود دارد و در مواردي حتي منجر به مسدود شدن صفحه كاريشان شده است. كساني كه با يك دغدغه كاري را شروع كرده و حالا تا جايي پيش رفتهاند كه علاوه بر بلاگري سفر توانستهاند استارتآپي داشته باشند و اشتغال ايجاد كنند. از جمله «محمد رحماني»، مدير رسانه «سفر ميريم» در اين رابطه ميگويد: «ما از چهار سال پيش، به معرفي هتلها و اقامتگاههاي تخصصي در ايران و ديگر نقاط دنيا پرداختيم. كارمان را از يك نياز شخصي شروع كرديم و آن نياز به يافتن محل اقامت مناسب در سفر بود. بسياري از كساني كه سفر ميكنند، هنوز با اين مشكل مواجه هستند. ما تلاش كرديم به عنوان يك رسانه، به بررسي و انتخاب هتلها در ايران بپردازيم. بدون اينكه توجهي به حمايتهاي دولتي يا ارگانهاي حمايتي داشته باشيم، كارمان را شروع كرديم. نزديك به يكسال و نيم، هزينههاي سفر را از منابع شخصي ميپرداختيم. بعد از اينكه رسانه كمي شناخته شد، توانستيم درآمدزايي كنيم و هزينههاي خود را پوشش دهيم.» رحماني ميگويد: «ما از هيچ ارگاني كمك نميخواهيم؛ مهمترين خواسته ما اين است كه موانع برطرف شود. ما تمام تلاش خود را ميكنيم تا دستمان را به زانو بزنيم و بلند شويم، اما متاسفانه فشارهايي از بالا وجود دارد كه به ما اجازه نميدهد به راحتي بلند شويم و فعاليت خود را ادامه دهيم.»
«احسان ذوالفقاري»، صاحب برند «نبض سفر» هم به مساله ديگري در شغلشان اشاره دارد و معتقد است اين شغل بهرغم ميزان اثرگذارياش هنوز به رسميت شناخته نشده است: «امروز بزرگترين مسالهاي كه داريم، به رسميت شناخته شدن است. بعد از اين است كه ميتوانيم در مورد مسائل ديگري مانند اينستاگرام، فيلترينگ، كسب مجوز فعاليت و حمايتهاي ديگر صحبت كنيم. تا زماني كه فرد يا گروهي به رسميت شناخته نشود، خدماتي به او ارايه نميشود.»
«فهيمه ولدخاني»، راهنماي گردشگري فرهنگي، اما به بعد ديگري از فعاليت بلاگرها ميپردازد و با نگاهي نقادانه به حضور آنها در شبكههاي اجتماعي اشاره ميكند: «در سفرها ديدهام كه بلاگرها چطور زحمت ميكشند براي توليد محتوا، اما متاسفانه برخي بلاگرها اطلاعات غلط به مخاطبان خود ميدهند و اصلاح اين اشتباهات كار آساني نيست.» او معتقد است: «حضور بلاگرها در شبكههاي اجتماعي و بخش گردشگري اتفاقي است كه چه بخواهيم چه نخواهيم افتاده است. اما اين حضور بايد همراه با آموزش و استاندارد باشد تا از انتشار اطلاعات غيرمستند جلوگيري شود. اگر كسي بخواهد محتواي مسوولانه توليد كند، بايد حداقل براي محتواي متني كه همراه با ويديو منتشر ميكند، چند كتاب و مقاله علمي را بررسي كند و از درستي اطلاعاتي كه منتشر ميكند، مطمئن شود، چون حوزه گردشگري يك حوزه تخصصي است و اطلاعاتي كه در اين زمينه منتشر ميشود بايد با نگاه تخصصي تهيه شود. اگر اطلاعات درست در دسترس نباشد، بهتر است كه اطلاعات اشتباه منتشر نكنيم. به ما راهنمايان آموزش دادهاند كه اطلاعاتمان را با روايتگري و قصهگويي ارايه دهيم، اما گاهي ميبينيم كه اين روايتگري فقط به خاطر جذب مخاطب انجام ميشود و به درستي و مستند بودن آن توجه نميشود. وقتي كسي يك ويديو ميبيند و همراه آن يك متن مربوط به آن را در اينستاگرام ميخواند، اين اطلاعات بيشتر در ذهنش باقي ميماند. حالا فكر كنيد اگر اطلاعات آن ويديو غلط باشد، چقدر طول ميكشد تا اين اشتباه در ذهن مخاطب اصلاح شود؟» آسيبي كه فهيمه به آن اشاره ميكند، در واقع به نوعي به ترويج فرهنگ غلطي مربوط ميشود كه ممكن است عواقب جبرانناپذيري در پي داشته باشد. به عنوان مثال، شايد ميزان آسيبي كه يكي از بلاگرها به جزيره هرمز وارد كرد، زماني كه با استفاده از خاكهاي رنگي اين جزيره ساعتي ساخت و آن را با قيمت قابل توجهي در صفحه اينستاگرام خود به فروش رساند، بهطور دقيق ارزيابي نشده باشد، اما اين اقدام، فرهنگ غلطي را ترويج ميدهد كه در آن گردشگران ميتوانند خاك جزيره را به عنوان سوغات با خود ببرند يا بلاگر ديگري كه با ذوق و اشتياق آجرهاي چند هزار ساله چغازنبيل را لمس كرده و محتواي مربوط به آن را منتشر ميكند، فرهنگي نادرست در مواجهه با آثار تاريخي را در ميان مخاطبان خود رواج ميدهد. اشتباهي كه ممكن است اصلاح آن در ذهن جامعه سالها زمان ببرد و اثري منفي بر روابط ما با ميراث فرهنگي و تاريخيمان بگذارد.
چرا آموزش ضروري است؟
حدود يك دهه پيش، چشمههاي باداب سورت در شمال كشور به يكي از جاذبههاي محبوب و به اصطلاح «ترند» شبكههاي اجتماعي تبديل شده بود. اما امروز، اين چشمههاي منحصربهفرد كمتر در محتواي بلاگرها ديده ميشوند. دليل اصلي اين امر آن است كه آسيبهاي جدي به اين جاذبه طبيعي وارد شده و ديگر آن زيبايي و اصالت اوليه را ندارد. شايد اگر بلاگرهايي كه اين جاذبه را معرفي ميكردند، در كنار تاكيد بر زيباييهاي آن، بر اهميت حفظ و نگهداري مسوولانه از باداب سورت تاكيد كرده و درباره آن محتوا توليد ميكردند، هنوز هم ميشد تصاويري جذاب از آن تهيه كرد. بسياري از جاذبههاي طبيعي كشور يا به سرنوشت مشابه باداب سورت دچار شدهاند يا در آيندهاي نه چندان دور، با تداوم روند گردشگري غيرمسوولانه، اين سرنوشت را خواهند داشت. تنها با وجود تعهد و مسووليت در قبال اين آثار طبيعي و تاريخي ميتوان از تخريب و آسيبهاي بيشتر جلوگيري كرد. آگاهيبخشي و آموزش و وجود تعهد و مسووليت در قبال اين آثار كليد اين مشكل است. موضوعي كه «پرهام جانفشان»، مشاور وزير ميراث فرهنگي و سرپرست نظارت و ارزيابي خدمات گردشگري به آن اشاره كرده و ميگويد: «وزارت ميراث فرهنگي موظف است كه به بلاگرها آموزش دهد، چه مجوز فعاليت داشته باشند و چه نداشته باشند، چون بلاگرهاي سفر فعاليتشان تخصصي است و بايد آموزش ببينند. اگر آموزشهاي لازم به آنها داده نشود، ممكن است يك خطر محيطزيستي مانند آنچه براي جزيره هرمز اتفاق افتاد، پيش آيد. به دليل بارگذاري بيش از ظرفيت در اين جزيره، زيباييهاي آن به خطر افتاده است. بسياري از مناظر طبيعي ما به دليل رفتار غيرمسوولانه گردشگران آسيب ديدهاند، به خصوص در حوزه طبيعتگردي. من موارد زيادي در شبكههاي اجتماعي ديدهام كه گردشگران رفتار مسوولانهاي ندارند و به محيط زيست آسيب ميزنند. اگر بلاگرها آموزشهاي لازم را دريافت كنند، حتما مسوولانهتر سفر خواهند كرد و فرهنگ سفر مسوولانه را هم گسترش خواهند دارد. مسووليت آموزش بلاگرها بر عهده وزارت ميراث فرهنگي است.» جانفشان معتقد است: «بلاگرها ميتوانند در بخش گردشگري، در حوزه آگاهيبخشي به مخاطب و اقتصاد گردشگري كمك كنند و بار بزرگي را از دوش دولت و تاسيسات گردشگري بردارند. اين كار براي خود بلاگرها هم از لحاظ اقتصادي سودآور است. بنابراين دولت بايد سازوكاري فراهم كند كه انتظارات آنها برآورده شود. بلاگرها بايد براي جذب مخاطب بيشتر خلاق باشند و از روشهاي نوين استفاده كنند، اما اين تكنيكها بايد مسوولانه و آگاهانه باشند.»
مرز بين دولتي شدن و مستقل ماندن
برخي بلاگرها معتقدند اگر دولت و وزارت ميراث فرهنگي از آنها حمايت كند و مجوزي براي فعاليت به آنها بدهد، آنها ميتوانند فعاليت اثرگذارتري داشته باشند و با محدوديتهاي كمتري مواجه شوند يا تسهيلاتي در اختيارشان قرار گيرد. هر چند بعضي هم صرفا به رفع موانع تاكيد دارند و معتقدند نيازي به حمايت دولتي ندارند. «حرمتالله رفيعي»، رييس انجمن صنفي دفاتر خدمات مسافرت هوايي و جهانگردي ايران، به عنوان يكي از پيشكسوتان بخش خصوصي گردشگري در خصوص اين مطالبه بلاگرها معتقد است: «تا زماني كه بلاگرها در انتظار حمايت دولت باشند، نميتوانند پيشرفت كنند و تاثيرگذار باشند. بخش خصوصي بايد فعاليت مستقل خود را داشته باشد، زيرا لذت واقعي در اين زمينه در استقلال از دولت است. در مورد مجوزهاي لازم براي فعاليت در فضاي مجازي، يكي از گلايههاي ما اين است كه وضعيت مجوزدهي بهگونهاي است كه درها باز شدهاند و همه فكر ميكنند كه يك شغل پر درآمد و كمزحمت وجود دارد كه براي داشتن آن به همه مجوز داده ميشود. در صورتي كه بايد در اين زمينه سختگيريهاي لازم انجام شود تا ورود و اخذ مجوز براي همه ساده نباشد، چون كنترل اوضاع سخت ميشود.»
«محسن حاجيسعيد»، رييس انجمن راهنمايان گردشگري كشور هم به حفظ استقلال در شغل بلاگري تاكيد دارد و معتقد است: «بلاگرها دو مشكل عمده دارند؛ يكي مشكل به رسميت شناخته نشدن و ديگري نبود حمايتهاي لازم. در مورد به رسميت شناخته نشدن، به نظر من اتفاقا بهتر است كه بلاگرها رسميت نداشته باشند، چون در اين صورت استقلال فكر و عمل آنها حفظ ميشود. با وجود اين، همچنان در سامانه وزارت ميراث فرهنگي به راحتي ميتوانند مجوز فعاليت بگيرند. اما بايد تاكيد داشت كه بخشي از اثربخشي بلاگرها به همين دليل است كه ميتوانند بدون محدوديت و توجه به خط قرمزهاي معمول محتوا توليد كنند و زير سايه دولت نروند. وقتي اين اتفاق بيفتد، دولت براي بلاگرها محدوديت ايجاد ميكند و اثرگذاري آنها تحت تاثير قرار ميگيرد. دولت به بلاگرها نياز دارد، چون خودش نميتواند ايران واقعي را به درستي نمايش دهد، اما بلاگرها ميتوانند اين كار را انجام دهند. البته بايد پذيرفت كه محدوديتهايي وجود دارد، اما دليل اينكه پستهاي بلاگرها بيشتر ديده ميشود، اين است كه آنها محدوديتهاي معمول در رسانههاي رسمي را ندارند.» حاجيسعيد به فعالان اين حوزه پيشنهاد ميدهد كه «بلاگرها بايد يك NGO تشكيل دهند تا صداي آنها شنيده و مطالباتشان دنبال شود. همچنين بايد استانداردهاي حرفهاي خود را تقويت كنند. بلاگرهايي هستند كه به بناهاي تاريخي يا طبيعت آسيب ميزنند و همين افراد معدود باعث آسيب به كليت فعاليت بلاگرها ميشوند و استانداردهاي آنها را زير سوال ميبرند. شكلگيري يك تشكل حرفهاي ميتواند رفتارهاي غيرحرفهاي را تا حدودي كنترل كند. انجمن ما آمادگي دارد كه كميتهاي تحت تشكيلات ملي راهنمايان گردشگري تشكيل دهد كه چند نفر از بلاگرهاي سفر در آن حضور داشته باشند و در راستاي آموزش و آگاهي بخشي فعاليتهاي مشترك انجام دهند.»
«محسن قادري»، مديرعامل شركت گردشگري «ژيوار» هم معتقد است در بعد اقتصادي بهتر است بلاگرها به شكل مستقل با آژانسهاي مسافرتي همكاري كنند، او درباره تجربه شخصي خود ميگويد: «من سفر زياد ميروم و در ابتدا فكر ميكردم بلاگري چقدر راحت است، چون خودم سفر ميروم و ابزارش هم در دسترس است، به راحتي ميتوانم بلاگر شوم. اما بعد از مدتي متوجه شدم كه بلاگري چقدر سخت و پيچيده است و چقدر مهارت ميخواهد. بلاگري سفر بسيار دشوار است.» او در زمينه ضرورت آموزش هم اعلام ميكند: «مجموعه ما ميتواند همانطور كه با تورليدرها همكاري ميكنيم، افرادي را براي سفرهاي آموزشي به اروپا اعزام كنيم تا آموزشهاي تخصصي و بهروز لازم را ببينند. ما از افراد مستعد حمايت ميكنيم و دورههاي آموزشي را براي بلاگرهاي منتخب هم در كشورهاي اروپايي برگزار كنيم. اين افراد، اگر آموزش ببينند، ميتوانند هم در حوزه تورهاي ورودي گردشگري كمك كنند و هم در زمينه تورهاي خروجي با توليد محتواي تخصصي، تاثيرگذار باشند.»
حركت روي لبه تيغ
با توجه به رشد چشمگير فعاليت بلاگرهاي سفر و تاثير آنها در معرفي مقاصد گردشگري، لازم است آنها به مسووليتهاي خود در اين زمينه واقف شوند. آنها با بهرهگيري از قدرت شبكههاي اجتماعي، بهويژه اينستاگرام و ديگر پلتفرمهاي آنلاين، نقش مهمي در ايجاد انگيزه براي سفر و جلب توجه به جاذبههاي جديد و كمتر شناخته شده دارند. اين قدرت رسانهاي ميتواند به توسعه گردشگري در ايران كمك كند و مقاصدي را كه پيش از اين ناشناخته بودند، به دايره توجه گردشگران وارد كند. اما اين تاثيرگذاري به همان اندازه كه ميتواند مثبت باشد، در صورت عدم رعايت اصول گردشگري مسوولانه، ممكن است تهديداتي جدي را نيز به همراه داشته باشد. يكي از مسائل مهم اين است كه بسياري از بلاگرهاي سفر ممكن است دانش كافي در زمينههاي تاريخ و فرهنگ ايران، اصول گردشگري مسوولانه، حفظ محيطزيست و آسيبهاي احتمالي به جاذبههاي طبيعي و فرهنگي نداشته باشند. اين كمبود اطلاعات ميتواند منجر به انتشار محتواي نادرست يا ناقص شود كه به سرعت در فضاي مجازي گسترش پيدا ميكند و اصلاح آن بسيار دشوار خواهد بود. اين وضعيت ميتواند به ضرر جامعه گردشگري و حتي خود بلاگرها باشد، چراكه اگر گردشگران با تجارب منفي مواجه شوند، اعتماد به بلاگر خدشهدار خواهد شد.
از طرفي با توجه به تاثيرات چشمگير بلاگرهاي سفر در تغيير الگوهاي گردشگري و معرفي مقاصد جديد، مسووليتهاي اخلاقي و آموزشي اين گروه به شدت احساس ميشود. آنها ميتوانند با توليد محتواي دقيق، مستند و مسوولانه، علاوه بر ترويج فرهنگ سفر پايدار، به ارتقاي كيفيت گردشگري در ايران كمك كنند. اما براي اينكه اين فرآيند به نتيجه مطلوب برسد، نياز است آموزشهاي تخصصي در زمينههاي مختلف از جمله تاريخنگاري، محيطزيست، فرهنگشناسي و گردشگري پايدار در اختيارشان قرار گيرد. اين آموزشها نه تنها ميتواند به حفظ ميراث فرهنگي و طبيعي كشور كمك كند، بلكه از آسيبهاي جبرانناپذير به جاذبههاي گردشگري جلوگيري كرده و سواد و فرهنگ سفر را در جامعه ارتقا خواهد داد.