مغشوش با ديالوگهاي شعاري
فرزانه متين
در سينماي ايران، جاي زندگي نامهاي مفاخر و مشاهير معاصر پارسي زبان هميشه خالي است در اين دوران ما تنها با دو اثر شايسته چون كمالالملك يا غلامرضا تختي روبهرو بودهايم كه تا ساليان سال نامشان با پرده نقرهاي سينما گره خواهد خورد.
سال گذشته، محمدرضا ورزي، كارگردان تلويزيون شروع به ساخت اثري در باب زندگي پروين اعتصامي كرد كه ابتدا در چهل و دومين جشنواره فيلم فجر با نام معجزه پروين اكران شد و بعدا به اسم پروين تغيير يافت و اين روزها در حال اكران است. فيلمي در مورد بزرگترين شاعر زن معاصر ايراني كه جايش در قاب سينما به شدت خالي بود، اما متاسفانه اين اثر در حد و اندازه سينما نبود و بيشتر يك تله فيلم محسوب ميشود.كارگردان با شناخت ناقصي كه در درامپردازي دارد، سوژه و ايده جذاب و دست نخورده را فداي سياستهاي نادرست كرد.
پروين، اثري است كه پس از پايان مدت اكرانش، به زودي به دست فراموشي سپرده خواهد شد.نگاهي كه به پروين در اين فيلم شد، يك نگاه كلي و سطحي از برشي از زندگي روزنامهوار پروين اعتصامي بود كه داراي روايتي مغشوش و سردرگم به همراه يكسري ديالوگهاي شعاري است. محمدرضا ورزي در مقام نويسنده و كارگردان با معماي شاه و سالهاي مشروطه نشان داد كه كارگردان تلويزيون با ويترينهاي رنگارنگ است و تا حدودي هم دستي بر تحريف تاريخ دارد.سينما و يك سوژه مهم براي او بزرگ و زياد بود.از قضا هم محمدرضا شريفينيا، يار ديرينهاش تهيهكنندگي فيلم را بر عهده دارد كه هر دو نشان ميدهند كه نمايش تاريخ شاعرانه پروين اعتصامي چگونه به هدر ميرود.
قرار بر اين بود كه ورزي از مهمترين شاعر زن ايراني فيلم بسازد از سالهاي كودكي تا مرگش نه اينكه فقط به 7 سال آخر زندگي او اشاره داشته باشد (۱۳۱۴-۱۳۲۰) وي از ۲۸ سالگي پروين فيلمش را آغاز كرد و به كليگويي پرداخت؛ زماني كه پروين به عقد پسرعموي پدرش در ميآيد و با ترفيع شوهرش به شهرباني كرمانشاه، راهي كرمانشاه ميشود كه تقريبا از اين اثر ۱۰۰ دقيقهاي، ۶۰ دقيقه آن در باب ازدواج و مشكلات زناشويي پروين با همسرش ميگذرد.
يكي از اساسيترين سوالاتي كه پيش ميآيد، اين است كه ما پروين را فقط در دو، سه پلان كوتاه در حال شعر گفتن البته غير از شعر محتسب و مست در محفل ادبي شاعران ديدهايم. چرا اثر زيست شاعرانه ندارد؟ چرا در فضاي شاعري، فيلمساز كمگويي را پيشه كرده است؟ پاسخ در اينجاست كه ورزي ميخواهد نشان بدهد سياستمدار و فرد نظامي متوسل به دولت با زنش خوب تا نميكند و دست بزن دارد و در برخي سكانسهاي ديگر در محفل ادبي شاعران، افرادي كه به دربار وصل هستند پروين را به عنوان يك زن شاعره به سخره ميگيرند و در نهايت كل فيلم به ما ميخواهد بگويد پروين كه خواهان برابري زن و مرد است، در زمان پهلوي دچار محدوديت بوده است.اگر پروين معترض بوده ما او را در شمايل يك كنشگر اجتماعي ميشناسيم در حالي كه فيلمساز از پروين يك شخصيت منفعل و فاقد كاريزماتيك ساخته كه در فيلم، يكسوگيري زنانه و فمينيستي ايراني هم دارد كه در حد يك شعار كودكانه در آمده است.
كاراكتر پروين، ظريف، متواضع، صادق، نوعدوست و احساسي است، اما نبايد براي آنكه به اثر شاخ و برگ داد، شخصيت تخيلي چون آگريم با بازي مليكا شريفينيا را وارد داستان كرد كه در سكانسهاي طولاني حضور داشته باشد. آيا اين وجه از داستان غير از پارتيبازي يك تهيهكننده براي نقش دادن به دخترش است؟حالا گيريم اين نقش اضافه شده حداقل برايش داستانِ ملموس بسازيد.آگريم كه يك كولي بيسواد است و چطور از كرمانشاه، ناگهان سر از خانه پروين در ميآورد، چگونه خانه وي را پيدا كرده يعني آنقدر پروين در آن دوران كه به تازگي ديوانش به چاپ رسيده، معروف بوده كه از هر كسي پرسيده، خانه پدري پروين را به او نشان دادهاند؟
طبق اسناد و مدارك و حتي صفحه ويكيپديا كه جستوجو را براي همه راحت كرده، پروين از سال ۱۳۱۵ تا ۱۳۱۶ در كتابخانه دانشسراي عالي كار ميكرده، اما در فيلم نشان داده ميشود كه او تا نوروز سال ۱۳۲۰ در آنجا مشغول به كار است يا اينكه پروين، سه برادر به نامهاي ابوالحسن، ابوالنصر و ابوالفتح داشته كه در فيلم، تنها شخصيت ابوالفتح ديده ميشود. حتي گفته ميشود در زمان تحصيلش، در مدرسه امريكاييها با يك دختر امريكايي به نام هلن تا واپسين روزهاي زندگياش مكاتبه داشته، به تصوير كشيدن اين جنبه از واقعيت زندگي پروين آيا زيباتر از وجود آگريم نبود؟
يكي از پلانهاي خندهدار فيلم زماني است كه پروين از كرمانشاه برگشته و مادر در خانه را به روي وي باز ميكند. دوربين ابتدا روي صورت ابوالفتح است و پشت سر او پروين قرار دارد. ابوالفتح كنار ميرود، قاب روي پشت ِسر پروين است، نيم چرخي ميزند و چهرهاش رو به دوربين قرار ميگيرد.
صحنههاي فيلمبرداري شده اثر يا در خانه پدري پروين است يا در خانه شوهرش در كرمانشاه يا در كتابخانه دانشسراي عالي و ما اثري از گذر و خيابانهاي آن دوران نميبينيم كه چه حال و احوالي داشته است. فيلم در ژانر تاريخ و بيوگرافي است بايد بخشي از تاريخ از طريق تصاوير به ما نشان داده شود.اتومبيل قديمي، لباس و گريم آن دوران كه نميشود تاريخ روزگاري كه پروين در آن ميزيست، از اين رو فيلم پروين نه با زبان تصوير با ما سخن ميگويد و نه با جزييات.مگر پروين اهل تبريز نيست و در 6 سالگي به تهران نيامده؟ پس زيست پدر و مادرش در تبريز بوده حداقل در گفتوگوهايشان بايد يك ته لهجه تركي را مشاهده كنيم و دهها ايرادي كه ميتوان به اين فيلم گرفت.البته بايد اذعان داشت طراحي صحنه و لباس هم وصف آن دوران است. بازي محمدرضا شريفينيا، آزيتا حاجيان و مارال بنيآدم درخور احترام است و اگر بنيآدم براي فيلم پروين، سيمرغ را سال گذشته با خود به خانه برد بايد گفت او از دل تئاتر بيرون آمده و برايش بازي در نقش بيفراز و نشيب زندگي پروين كار چندان سختي نبوده است.