• ۱۴۰۳ شنبه ۲۷ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5982 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۲۷ بهمن

بازگشت به مولفه‌هاي گذشته

از قضا، اين آهنگ‌ها نه آنقدر دورند كه مردم براي به ياد آوردن خاطراتشان به زحمت بيفتند و نه آنقدر نزديك كه مردم با/ بي‌كيفيت بودن‌شان را به ياد آورند و شايد آنها را پس بزنند. در واقع دست به نقد و مفت‌ترين دارايي‌هايي هستند كه فيلمسازان مي‌توانند از آنها استفاده كنند تا حداقل اگر مردم به جاي تماشاي فيلم يا سريالي، ناخودآگاه مجبور به تحمل آن هستند، «كيفي» هم كنند. يك جور معامله برد -  برد و توافق نانوشته‌اي كه شما، فيلم‌هاي ما را تحمل كنيد و ما به منظور تحمل كردن شما و تنزل شخصيت خودتان با تماشاي اين آثار، براي شما مخاطبان آهنگ‌هايي را پخش مي‌كنيم كه لذت ببريد. از طرفي هم، استفاده از اين آهنگ‌ها، هيچ‌گونه هزينه‌اي براي فيلم ندارند. يعني شما مي‌توانيد يك قطعه موسيقي از خواننده‌هاي اصطلاحا «لس‌آنجلسي» در فيلم بگذاريد، مردم هم لذت ببرند و پفيلا بخورند و مهم‌تر از همه، هيچ هزينه‌اي به سازندگان و توليد‌كنندگان آثار مذكور پرداخت نكنيد. جالب اينكه اين خواننده‌ها، ممنوع هستند، هرگز نمي‌توانند شكايتي ثبت كنند و هيچ‌گونه حقي نسبت به آثاري كه خودشان توليد كرده‌اند، ندارند. ممنوعياتي هستند كه مجازند. از ديد ديگري كه به اين پديده نگاه كنيم (من آن را سندروم دزدي فيلمسازان -  مخاطبان مي‌نامم) و شايد بپرسيد مخاطبان چرا، دليل آن اين است كه اگر توليدكنندگان را دزد در نظر بگيريم، آن وقت شرخرهايي وجود دارند كه خريداران دست به نقد دزدي‌ها هستند، اين شرخرها كه اگر جرم‌شان از دزدها بيشتر نباشد، كمتر نيست، مردمند. استفاده افراطي از آثار قبل يا بعد از انقلاب كه به هر طريق ممنوع هستند؛ به سبب استفاده‌هاي دم‌دستي، موجب لوث شدن آن آثار مي‌شوند. يعني به اندازه‌اي مخاطب در زمان‌هاي نادرست و اشكال دِمده آنها را مي‌شنود كه بوي تكرار مي‌گيرند. فيلمسازان، نه تنها آثار جديدي توليد نمي‌كنند، بلكه آثاري كه زماني براي خودشان مخاطبي داشته‌اند و حتي چند دهه بعد هم قابل شنيدن بوده‌اند را به لجن مي‌كشند. گذشته و حال و آينده را با هم به آتش مي‌كشند و به قهقراها مي‌برند. نكته بعدي، دامن زدن توليدكنندگان به تنزل سطح توقع مخاطب است. مخاطبي كه حالا ديگر پذيرفته و با آثار لجن، اُخت گرفته، ديگر تلاشي براي تعويض سبد كالاي تماشايي خود و تحريم سينماي سخيف نمي‌كند، چراكه اساسا مخاطب به جاي اينكه فهيم باشد، ذيل و دنباله‌رو توليدكنندگان است. مخاطبي كه شايد هر از گاهي نِق بزند كه چرا فيلم‌ها در كليشه‌هاي جنسيتي فرو رفته‌اند، اما به هر حال خريدار آن هم هست. در و تخته خوب با هم جور هستند. موضوع ديگر اين است كه اساسا بخشي از اين آهنگ‌هاي مربوط به دهه‌هاي گذشته، كيفيت موسيقيايي ندارند و اگر امروزه مردم و خصوصا نسل جوان مخاطبان اين آهنگ‌ها هستند به علت كيفيت آثار نيست، بلكه به علت تهي بودن زمانه زيست‌شان از حتي چند آوازه‌خواني است كه توانايي اجراي تعدادي آهنگ ريتميك را داشته باشند. ارج و قرب پيدا كردن آثار گذشته، معلول خود آثار نيست، بلكه منتج از فقر زمانه است. خود همين نكته باعث مي‌شود آثار متوسط يا حتي ضعيف گذشته كه حالا به مدد فقر زمانه توانسته‌اند از زير آوارهاي زمان سر بيرون آورند، برخلاف واقعيت دروني‌شان، مهم‌تر از آنچه هستند، پنداشته شوند و قوز بالاقوزي براي تقليل و تنزل هر چه سريع‌تر و بيشتر سليقه مخاطبي باشند كه بسيار كم‌هوش است.  از ياد نبريم بخش عمده‌اي از جوانان، اين آهنگ‌ها را در زمان توليدات آثار نشنيده‌اند يعني نسل‌هايي هستند كه به واسطه نوار كاست، سي‌دي يا اينترنت با اين آهنگ‌ها آشنا شده‌اند. برخي آهنگ‌هايي كه متولدان دهه 60 به بعد با آنها خاطره دارند، عمدتا به پخش اين آهنگ‌ها در مراسم‌هاي تولد، خانوادگي، نامزدي، عقد و عروسي برمي‌گردد. در صورتي كه خود آثار، دهه 60، 70 يا 80، بخشي از نوستالژي نسل‌هاي قبل‌تر بوده است. در واقع نوستالژي متولدين دهه 60 به بعد، گاهي خود نوستالژِي نوستالژي دهه‌هاي پيش‌تر بوده است كه الان تبديل شده است به «نوستالژي جمعي». نكته پاياني اينكه هر چيزي به اندازه و ميزان و در جايي درخور استفاده شود، مي‌تواند موثر باشد يا حداقل تاثير سوء نگذارد. خنديدن و شاد بودن، لذت بردن از خاطرات و حال و هواي گذشته، ايجاد حس نوستالژي جمعي براي مخاطبان جوان‌تر و يادآوري دوران پيش، اگر درست، به اندازه، هوشمندانه و هنرمندانه باشد، لذتي به آدم مي‌بخشد كه آن لذت مي‌تواند زمختي روزمره‌هاي كنوني را حداقل براي ساعاتي كوتاه لطيف كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون