نگاهي به كتاب «صلح پايدار» كه به تازگي ترجمه فارسي آن منتشر شد
متفاوتترين رساله كانت
عرفان حكمتي
متفكران بزرگ در هر عصر و هر جايي بيتفاوت با مسائل عيني جوامعشان نبودهاند. شايد ما كه بعد از قرنها با مطالب آنها با واسطههاي متعدد آشنا ميشويم رسيدن به چنين دركي چندان ساده نباشد اما واقعيت اين است كه بزرگان انديشه- خاصه فلاسفه بزرگ - همواره جدا از جهان و جامعهاي كه در آن قرار داشتند نميزيستند بلكه انديشههاي خود را در متن و بطن مسائل و تحولات عيني جامعه خود و جهان ترتيب ميدادند و بلكه در راستا يا در واكنش به آن چنين ميكردند. امروز البته آثاري نوشته ميشود كه با عنايت به همين ويژگي به نوشتهها و كتابهاي بزرگان ميپردازند و به خوبي نشان ميدهند كه فلاسفه يا متفكران بزرگ تا چه ميزان به جامعه خويش تعلق داشتند و نظريههاي گاه بزرگي كه تئوريزه كردهاند در چه نسبت وثيقي با مسالههاي اصلي آن جوامع قرار داشته است. لذا بيراه نيست اگر گفته شود توسعه كشورهاي توسعه يافته بيش از آنكه مرهون سياستمداران و حاكمانشان باشد، مرهون جهد و توفيق متفكراني است كه عمر خود را صرف حل و فصل مسائل جوامع خود كردند؛ آن هم نه با نگاهي آرمانگرايانه غير واقعبينانه بلكه كاملا بر مبناي واقعيتهاي عيني و استنباطات دقيق از مسائل.
از جمله اين متفكران بزرگ ميتوان به ايمانوئل كانت فيلسوف آلماني اشاره كرد كه هرچند سررشته اصليترين مباحث فلسفياش نيز به نوعي باز ميگردد به مسائل واقعي و نه لزوما انتزاعي جامعهاي كه در آن ميزيست اما در عين حال آثاري را نيز در مجموعه تاليفاتش ميتوان مشاهده كرد كه به شكل بسيار صريحتر و مستقيمتري به مسائل و معضلاتي پرداخته كه در آن زمينه و زمانه وجود داشته است. «صلح پايدار» نمونه بسيار واضحي از اين دست تاليفات كانت است كه در سالهاي مستقل به مساله صلح پرداخته است.
رساله صلح پايدار
رساله صلح پايدار در كونيگسبرگ پروس شرقی ودر اواخر ١٧٩٥، شش سال پس از وقوع انقلاب كبير فرانسه، منتشر شد. عنوان رساله بسيار مبهم است و میتواند به سه معنا گرفته شود: «درباره صلح پايدار»، «به سوی صلح پايدار» و «در صلح پايدار». درواقع، حتی هيچ عبارت فارسیای را نمیيابيم كه بتواند همزمان اين سه معنا را در خود جای دهد. از اينرو و برای سهولت در اشاره به رساله مذكور، آن را صلح پايدار میخوانيم. گفتنی است عبارت «صلح پايدار»، همانگونه كه كانت در اولين سطور رساله خويش بازگو ميكند پيشتر بر روی تابلوی يك مسافرخانه هلندی و بر زمينهای از تصوير يك گورستان حك شده بود؛ چنان كه گويی صاحب آن مسافرخانه بر اين نظر بوده است كه برقراری صلح بايدار تنها در گورستانی كه هم ابنای بشر را در دل خود جاي دهد ممكن خواهد بود. شايد اين طنز كه درابتدای رساله كانت رخ مينماياند از ترديد و شكاكيتی حكايت ميكند كه ازطرفی ميراث به جاي مانده از پيشينيان و به ويژه روسو به شمار ميرفت و از سوي ديگر از اوضاع سياسي آن روزگار نشات ميگرفت.
كانت و تحولات سياسي زمانهاش
آگاهی سياسی كانت پا به پاي رويدادهای سياسی زمانه او رشد كره بود. پيش از وقوع انقلاب كبير فرانسه در سال ١٧٨٩، كانت مقالههايي درباره فلسفه تاريخ نگاشته بود و ديدگاه و روش تفكر او كه در اين آثار تجسم يافته است - باعث شد تا با رويی گشاده با اين انقلاب برخورد كند. تحولات سياسی در مركز ذهن او قرار گرفت و با اشتياق انتظار خبرهای تازه را میكشيد؛ اما در هر حال، مطابق با انديشهای كه از پيش فراهم آورده بود، انقلاب فرانسه را نشانه واقعيت پيشرفت انسانی و رويدادی فلسفی میدانست. «پيمان بازل» كه در ژانويه ١٧٩٥ به امضا رسيد نيز موقعيت عينی و انگيزه نگارش كتاب او درباره صلح پايدار رافراهم آورد.
انگيزه كانت از «صلح پايدار»
ماجرا ازاين قرار بودكه در مداخله نظامیای كه بر ضد حكومت انقلابی فرانسه صورت گرفت، پروس نقش اساسی و رهبریكنندهای داشت ليكن در اواخر ١٧٩٢ روشن شد كه فرانسه را به آسانی نمیتوان مغلوب ساخت و حكومت پروس آماده كنار كشيدن از جنگ شد؛ تصميمی كه با صلح بازل عملی شد. اين رويداد از يكسو تأثير بسياری بركانت نهاد و از سوی ديگر او راخرسند كرد.
پيمان بازل و نتايج آن
كانت اگرچه از نظر سياسی ليبرال بود، اما شهروند وظيفهشناس پروس خودكامه نيز بود؛ و با آنكه شورش سياسی (و از آن هم بالاتر، شاهكشی) را رد ميكرد، هوادار پرشور آرمانهای انقلاب هم بود. به اين ترتيب، فضای سياسی اميدواركننده و نوين، او را به علنی كردن انديشههای انقلابی خود درباره قانون بينالملل كه او آن را شرط ضروری هرگونه صلح ديرپا میدانست واداشت. اما همه نتايج «پيمان بازل» موافق ميل كانت نبود. پروس با فراغت پيدا كردن از جنگ با فرانسه، به سومين و آخرين جنگ تقسيم لهستان پيوست، عملی كه توهين آشكاری به اصول كانت بود و او در رسالهاش تا آن حد كه يك شهروند پروسی میتوانست جرات آن را داشته باشد، به محكوم كردن آن نزديك شد. بدين سان، امكان اصلاحات سياسی نوين و به همان اندازه تهديد هميشگی بازگشت شرارت سياسی او را مجبور كرد كه به شيوهای كاملا غير عادی سخن بگويد؛ نه آنگونه كه رسم او بود در قالب اثری مدرسی و بسيار رسمی، بلكه به صورت رسالهای فشرده، عامه فهم، بسيار صريح و موردی. اگر بر مبنای نتايج فوری، داوری كنيم، به نظر ميرسد كوشش كانت در دادن شكل عامه فهم به انديشههايش موفق بوده است. چاپ نخست صلح پايدار در چند هفته به فروش رسيد و چاپ دوم آن با دو ضميمه فلسفی، كه كانت نتوانسته بود از افزودن آنها چشم بيوشد، در اوايل سال بعد (1796) منتشر شد. پس از آن، رساله به زبانهای انگليسی و فرانسوی نيز ترجمه شد؛ و در سرتاسر قرن نوزدهم، به ويژه چاپهای انگليسی و امريكايی رساله را ميخواندند و مطالب آن را در منابع مربوط به جنبش صلح مورد بحث قرار ميدادند.
كانت در مقدمه رساله «صلح پايدار» چنين مينويسد:
«آيا عبارت طنزآميز «به سوی صلح پايدار» كه زمانی بر روی تابلوی مسافرخانهای هلندی و بر زمينهای از تصوير يك گورستان حك شده بود، به عموم انسانها اشاره دارد يا بهطور خاص به سران كشورها، كه هرگز نمیتوانند از جنك سير شوند؛ يا تنها حكايت فيلسوفانی را باز میگويد كه آن رويای خوش را در خيال میپرورانند. پرسش فوق را میتوان بی پاسخ گذاشت. اما نويسنده مقاله حاضر، پيشاپيش شرطی را موكدا اظهار میدارد: سياستمدار اهل عمل با اتخاذ رويكردی تحقيرآميز وخودپسندانه، نظريهپرداز سياسی را صرفا به عنوان فردی دانشگاهی تلقی میكند كه با نظريات بیثمر خويش، هيچ خطری را برای كشور، كه میبايد براساس اصول منبعث از تجربه اداره شود، پيش نمیآورد. به اين ترتيب نظريهپرداز سياسی اجازه میيابد تا همه توپهای بازی خويش را يكباره پرتاب كند، بدون آنكه دولتمرد برخوردار از خرد دنيوی نيازی به اعتنا و توجه به او ببيند. اين همه ايجاب میكند كه سياستمدار اهل عمل به هنگام وقوع اختلاف و كشمكش با نظريهپرداز سياسی نيز رفتاری حاكی از ثبات رأی از خود بروز داده، گمان نكند از ناحيه آرايی كه با جسارت و به طور آشكار از سوی نظريهپرداز طرح شده است، خطری متوجه كشور خواهد بود. با بيان اين شرط تا حدی نجاتبخش« راقم اين سطور موكدا خواهان آن است تا خود را به طور كامل در برابر هرگونه تفسير بدخواهانه از اين رساله حفاظت كند.» آري كانت نيز در آغاز اين رساله پيشاپيش از بياعتنايي حاكمان به رسائل خويش شكوه ميكند و همچنين بيم آن دارد كه اثر مورد تفسير بد و به عبارتي كژخواني قرار بگيرد و بقا و دوام آن را در جامعهاش با تهديد روبهرو كند. براي ما اهميت رساله صلح پايدار زماني روشنتر ميشود كه به ياد آوريم از نظر كانت، جنگ بزرگترين شرارت است. اما در زمانهاي كه ما زندگي ميكنيم و از هر طرف ناقوس جنگ نواخته ميشود شايد صلح پايدار را بايد در همان تابلوي مسافرخانه هلندي جست كه تصويري از گورستان را نمايش ميداد. «صلح پايدار» نوشته ايمانوئل كانت با ترجمه و مقدمه مفصل محمد صبوري به همت انتشارات كتاب پارسه منتشر شده است.
عبارت «صلح پايدار»، همان گونه كه كانت در اولين سطور رساله خويش بازگو می کند، پيشتر بر روی تابلوی يك مسافرخانه هلندی و بر زمينهای از تصوير يك گورستان حك شده بود؛ چنانكه گويی صاحب آن مسافرخانه بر اين نظر بوده كه برقراری صلح پايدار تنها در گورستانی است كه هم ابنای بشر را در دل خود جای دهد، ممكن خواهد بود. شايد اين طنز كه در ابتدای رساله كانت رخ مینمایاند از ترديد و شكاكيتی حكايت میكند كه از طرفی ميراث به جای مانده از پیشینیان و به ویژه روسو به شمار میرفت و از سوی دیگر از اوضاع سیاسی آن روزگار نشات می گرفت.
آگاهی سياسی كانت پا به پای رويدادهای سياسی زمانه او رشد كرده بود. پیش از وقوع انقلاب كبير فرانسه در سال ١٧٨٩، كانت مقالههايي درباره فلسفه تاريخ نگاشته بود و ديدگاه و روش تفكر او كه در اين آثار تجسم يافته است - باعث شد تا با رويی گشاده با اين انقلاب برخورد كند. تحولات سياسی در مركز ذهن او قرار گرفت و با اشتياق انتظار خبرهای تازه را میكشيد؛ اما در هر حال، مطابق با انديشهای كه از پيش فراهم آورده بود، انقلاب فرانسه را نشانه واقعيت پيشرفت انسانی و رويدادی فلسفی میدانست. «پيمان بازل» كه در ژانويه ١٧٩٥ به امضا رسيد نيز موقعيت عينی و انگيزه نگارش كتاب او درباره صلح پايدار را فراهم آورد.