• ۱۴۰۳ شنبه ۱۱ اسفند
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5994 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۱۱ اسفند

فیاض زاهد و محمد مهاجری در یادداشتی مشترک تحلیل کردند

پشمينه‌پوش تندخو!

1- اگر هيچ گزاره‌اي جز اينكه سردار شهيد حاج قاسم سليماني گفته بود «اگر سعيد جليلي رييس‌جمهور شود، در نيروي قدس سپاه نمي‌مانم» وجود نداشت، براي شناخت شخص و تفكر اين عرصه گرد سياست كفايت مي‌كرد.
2- اظهارات اخير آقاي سعيد جليلي درباره انتخابات چند ماه پيش رياست‌جمهوري، يك‌بار ديگر نشان داد تشخيص شوراي محترم نگهبان درباره «رجل سياسي» بودن او، بر مسير صواب نبوده است. اين تشخيص نادرست منحصر به اين دوره نيست. او از سال 1392 كه قصد ورود به رقابت‌هاي انتخاباتي را داشت واجد چنين صلاحيتي نبود. البته چون خط‌كش و شابلون تاييد و ردصلاحيت‌ها شفاف نيست، قضاوت ما درباره عملكرد استصوابي شوراي نگهبان برگرفته از مشاهدات بيروني است. شايد اگر روزي اين شورا معيارهاي خود در هر دوره را اعلام كند، قضاوت‌ها حتي بي‌رحمانه‌تر  باشد.
3- آقاي جليلي هرگز شخص مهمي نبوده و تاثير قابلي نيز در فرآيندهاي سياسي كشور نداشته است. با اين ادعا حتما اين پرسش پيش مي‌آيد كه چرا در سال‌هاي گذشته (از زمان احمدي‌نژاد كه دبير شوراي عالي امنيت ملي شد در رسانه‌ها بروز نسبتا پررنگي دارد؟ پاسخ آن چندان سخت نيست. آقاي جليلي بركشيده احمدي‌نژاد بود و در دولت او مسوول مذاكرات هسته‌اي شد. همان مذاكراتي كه ذره‌اي پيشرفت نداشت و در كارنامه‌اش حتي ذكري از آن  نمي‌كند.
4- جليلي دبير وقت شوراي عالي امنيت ملي طبق آنچه اخيرا يكي از قضات سابق و معاون پيشين دادستان ويژه روحانيت (در دوره آقاي محسني اژه‌اي) گواهي داد، پس از انتخابات 88 با حضور ميرحسين موسوي در تلويزيون مخالفت كرد و عملا باعث شد آن حضور كه پيش‌بيني مي‌شد تنش را مهار كند، منتفي گردد.
5- اشاره شد كه جليلي شخص خوش اهميت خاصي نداشته. در دوره‌اي به دليل است كه در سايه احمدي‌نژاد قرار گرفت، مطرح شد و پس از آن نيز به نظر مي‌رسد صرفا در نقش يك بالانسر در فضاي سياسي باقي ماند. قديمي‌ها به اين ويژگي مي‌گفتند «پاره سنگ ترازو». يعني سنگ‌هايي كه وزن بسيار كمي مثلا 10 تا 50 گرم داشتند و براي ميزان كردن شاهين ترازو از آن استفاده مي‌شد.
توضيح روشن‌ترش اين است كه گروهي براي اينكه نگذارند فضاي سياسي به نفع ساير جناح‌ها تغيير كند، شبح او را زنده نگه مي‌دارند. اين بازيگران البته تاكنون هرگز اجازه نداده‌اند جليلي رييس‌جمهور شود اما فضا را چنان كارگرداني كرده‌اند كه او اولا نقش شمشير داموكلس را در اتمسفر سياسي داشته باشد و ثانيا پتانسيل جناحي را كه به آن تندرو و افراطي گفته مي‌شود، مهار کند. تندروها اگر زير پرچم فردي باشند كه به دليل حضورش در بخشي از حاكميت، قابل مهار شدن است به مراتب كم‌خطرتر و كم‌زيان‌تر است.
۶- گروه جليلي و اطرافيانش بيش از آنكه به يك حزب يا فراكسيون اصيل سياسي مانند باشند، در شكل يك فرقه يا گروهك اقليت فرقه‌اي رفتار مي‌كنند. گروهي كه به شكل باندي تنها وفاداري را بر صلاحيت و شايستگي رجحان داده، تنها تعهدي كه از حاميانش طلب مي‌كند، سرسپردگي است نه تعهد نقادانه و مسووليت‌پذير. نمونه‌هاي فراواني در تاريخ مي‌توان از اين دسته‌ها سراغ داد. آنها هرچند در ابتدا تنها به شكل جلبكي در سايه انتصاب و چسباندگي به مراكز قدرت معنا مي‌دهند بلكه آرام‌آرام با تجميع بازوهاي مالي و امنيتي حتي از بنيانگذاران اصيل هر جنبشي گذر مي‌كنند. 
۷- سعيد جليلي و تيم پايداري، در هيچ انتخابات معناداري واجد اقل آرا و پشتوانه مردمي نبوده و نيستند. اين گروه بزرگ‌ترين تهديد براي جريان سنتگرای ‌محافظه‌كار هستند. در هر كشور معتدل و قانونمند و كنشگرا در حوزه سياسي، هم به اصلاح‌طلبان نياز است هم به محافظه‌كاران. از ابتداي كنش پارلماني تا به امروز، در تمام كشورهاي باسابقه كنش حزبي، همواره تعادل معقول ميان ميانه‌روها و محافظه‌كاران ايجاد شده است. آنها معنابخش كنش سياست‌ورزي هستند. ايران هم از اين قاعده مستثني نيست. اگر بشود به اصلاح‌طلبان تملك قلب‌ها را نسبت داد به محافظه‌كاران مي‌توان سكان عقلانيت را سپرد. ميانه‌رو‌ها با تكيه بر آزادي و حريت انساني و ‌رابطه معقول بين‌المللي و محافظه‌كاران با تكيه بر بازار آزاد، سنت ماندگار و ميراث داخلي دو ركن عمل تعامل بخش هستند. اگر آنارشيسم و انقلابي‌گري سم جريان اصلاح‌طلبي است، راديكاليسم و فرقه‌گرايي دشمن اعتدال و محافظه‌كاري است. 
كار اصولگراها را ببينيد به كجا رسيده است. از حبيب‌الله عسگراولادي، مهدوي‌كني، ناطق‌نوري، امامي‌كاشاني، باهنرها و لاريجاني رسيده‌اند به امثال جليلي، رسايي، زاكاني، كوچك‌زاده و...
توجه به همين تغيير ريل خود مؤيد ناگفته‌هاي فراواني است.
۸- مشكل بزرگ بخشي از حاكميت پنهان كه در چند دوره تلاش كرده ضمن حفظ ظاهر نظام انتخاباتي، منويات فردي‌شان را محقق كنند آن است كه توان مهار اين نوخارجي‌ها را ندارند. آنها نماد پشمينه‌پوش تندخويي هستند كه حافظ آنها را به نماد تابلودار تاريخ ايران معنا كرده است. تندخويي و پرده دري اين جماعت عرصه را بر بزرگان تنگ كرده است. برخي ضعف‌هاي اخلاقي و مالي و سنت پرهيز از منازعه آشكار و تمركز اين فرقه بر حوزه‌هاي امنيتي و نظامي، دست بالاتر را در برخورد با رقبا به آنها داده است. اين مشكل اگر به دست اصولگرايان حل و فصل نشود، نورادیکال جديد نه تنها تهديدي براي هويت معنابخش ايران كه در ابتدا منشأ نابودي محافظه‌كاري معقول است. ما براي تعالي و رشد سياسي و ملي هم به قلب سالم و همچنين عقل مدبر نياز داريم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون