• ۱۴۰۳ شنبه ۱۱ اسفند
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5994 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۱۱ اسفند

مردم شريف لبنان

سيدعطا‌الله مهاجراني

ساعت چهار و نيم صبح سه‌شنبه هفتم اسفند از هتل محل اقامتم با آقامحسن به فرودگاه بيروت رفتم. عازم لندن بودم. شهر خلوت بود و مسير نسبتا نزديك. آقا محسن كه همسر لبناني دارد، به اصطلاح خودمان داماد لبناني‌هاست! محسن نكته بسيار مهمي را در مسير مطرح كرد. احساس كردم درست و دقيق همان نكته‌اي بود كه در ذهنم بود، اما بيانش را پيدا نكرده بودم. وقتي محسن نكته را گفت ناگاه صدها نمونه و تاييد‌كننده در ذهنم پديدار شد. سخن بر سر اين بود كه بحمدالله، خداوند را هزاران بار شكر، تشييع ميليوني شهيدان سيدحسن نصرالله و سيدهاشم صفي‌الدين بدون هيچ‌گونه حادثه‌اي در بيروت انجام شد. محسن گفت مردم لبنان مردم بزرگواري هستند. همان كه سيدحسن در پيامش به مردم لبنان گفت: «يا اشرف‌الناس يا اكرم‌الناس يا اطيب‌الناس! ‌اي شريف‌ترين و عزيزترين و پاك‌ترين مردمان زمانه!» در واقع مراقبت مردم نقش درجه اول را در سلامتِ كامل در طول مراسم داشت. نخست در ذهنم نمونه‌ها پديدار شد. من از آغاز راهپيمايي به ميان جمعيت و به خيابان رفتم. امكان حضور در ورزشگاه كميل شمعون ممكن بود. اما ديدم مراسم رسمي آن گرمي حضور آزاد مردمي را ندارد. شما ساعات طولاني بر صندلي مي‌نشينيد. اما در خيابان با مردم همراه مي‌شويد. به تعبير قرآن مجيد: ثُمّ أفِيضُوا مِنْ حيْثُ أفاض النّاسُ (البقره، ۱۹۹) پس از همانجا كه مردم روانه مي‌شوند، شما هم روانه شويد! همين كار را كرديم. به موج جمعيت خود را سپرديم. 

در جمعيت انبوه شكوه و آرامش و طمأنينه‌اي بود كه معجزه مي‌نمود. جوانان مراقب افرادي بودند كه بالاي هفتاد و هشتاد مي‌زدند. آقايان مراقب خانم‌ها بودند. همه مراقب كودكان بودند. اگر خانمي يا آقايي با كالسكه بچه بود؛ همه از او و كودكش مراقبت مي‌كردند. در چشمان همگان شفقت و گاه اشك مي‌درخشيد. راهپيمايان گويي پايي بر ترمزي پنهان داشتند تا هر جا لازم شد در برابر فشار موج جمعيت مقاومت كنند. در موكب‌ها، به جاي اينكه جمعيت به سمت موكب برود و شلوغ شود. موكب داران به ويژه كودكان به سمت شما مي‌آمدند و با چشماني كه از شوق و صفا مي‌درخشيد. اصرار مي‌كردند كه بطري آبي. آبميوه‌اي. كلوچه خرمايي يا ساندويچ شاوورما بگيريد. وقتي محسن گفت مردم لبنان شريف و با طمأنينه هستند. در ذهنم به دنبال تبيين اين واقعيت در جست‌وجو بودم. در طول سفر پنج ساعته از بيروت تا لندن ذهنم درگير همين مضمون بود. اين نكات به ذهنم رسيد؛ 
يكم: سيد حسن نصرالله به عنوان رهبر حزب‌الله هميشه با زبان تحسين و شكرگزاري از مردم لبنان و رزمندگان مقاومت سخن مي‌گفت. 
دوم: چهره‌هاي شاخص مقاومت همين رويه و رويكرد را داشتند. همانند روش و منش و شيوه سخن شهيد حاج قاسم سليماني در سخن گفتن خوب با مردم ايران و با دختران بد حجاب!
سوم: در شيوه رانندگي اتومبيل‌ها در بيروت نوعي آرامش ديدم.
چهارم: به برخي اتاق‌هاي گفت‌وگوي لبناني‌ها در كلاب‌هاوس در همين ايام سر زدم. موافق و مخالف با احترام سخن مي‌گفتند. نه اينكه سخن تندي نمي‌گفتند اما انگار پرده‌اي از شرم و مراقبت بر اتاق‌هايي كه من گوش مي‌كردم، حاكم بود.
در واقع آرامش در جامعه يك مجموعه است. عناصرش بايستي با هم منسجم باشند تا نمودش در مراسم تشييع ۵ اسفند در بيروت ديده شود. اگر با زبان تلخ و تند با مردم صحبت كرديم. به ويژه روحانيون و ائمه جمعه! اگر باران نباريد، بارش را بر سر دختران و بانوان آوار كرديم. به گونه‌اي سخن بگوييم كه مردم منحرفند و در روزقيامت بايد چواب خدا را بدهند. كسي هم نمي‌پرسد كه جنابعالي كه مدام مردم را ازقيامت مي‌ترساني، خودت جواب خدا را چه مي‌دهي؟! در يك كلام يكي از مهم‌ترين جلوه‌هاي وفاق ملي مي‌تواند. شيوه درست سخن گفتن با مردم و رفتار با آنان باشد. گفته‌اند: «الناس علي دين ملوكهم» اگر شيوه حكمراني مبتني بر تحمل و مدارا و به قول فردوسي: ‌«سخن گفتن خوب و آواي نرم» باشد. به روايت قرآن مجيد: ‌« قولوا للناس حسنا» با زبان نيكو و خوشايند با مردم سخن بگوييد. اين شيوه در جامعه رواج پيدا مي‌كند. مثل جويبارهايي كه از قله كوه به دامنه جران دارد. موجب آباداني و سرسبزي مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون