وزير برود ترامپ ميبرد
بامداد لاجوردي
استيضاح همتي، اعتراف مجلس به تاثير سياستهاي ضدايراني ترامپ خواهد بود؛ هدف امريكا بيثبات كردن اقتصاد ايران است كه با استيضاح وزير اقتصاد، ترامپ به مقصود خود نزديك ميشود و در شرايطي كه جامعه درگير افزايش قيمت دلار ناشي از تهديدات رييسجمهوري امريكاست، تغيير سكانداران اقتصادي تنها اين معني را دارد كه امريكا تعيينكننده بوده و توانسته بهطور غيرمستقيم صحنهگردان اقتصاد ايران باشد. راهبرد ترامپ اعمال فشار بر اقتصاد ايران است و اتاق فكرهاي امريكايي با پيشبيني دقيق رفتار جريانهاي داخلي باقي سناريوي تنشآفريني در مسير اجراي برنامههاي اقتصادي را به اختلافات نيروهاي سياسي در داخل سپردهاند تا آنها با استيضاح وزرا پروژه افزايش رنج اقتصادي را به سرانجام برسانند؛ در اين سناريو اگر دلار افزايش قيمت پيدا كند، تحريمها موثر بوده و مردم تحت فشار قرار خواهند گرفت و اگر به دليل افزايش قيمت ارز، وزرا و مديران اقتصادي كنار گذاشته شوند، باز هم برنده ايده تحريم خواهد بود، چراكه هدف تحريم، ايجاد بيثباتي اقتصادي و نارضايتي است و واكنش قابل پيشبيني مخالفان دولت در داخل كشور محقق ميشود. در شرايط كاهش منابع ارزي، دولت و سياستمداران اقتصادي بايد دست به انتخاب بزنند و تصميمگيري كنند كه اندك منابع ارزي صرف توسعه و حفظ زيرساختها يا با پولپاشي و شوهاي تبليغاتي قيمت دلار را پايين نگه داشته و مجوز صدور كالاهاي تجملي مورد علاقه طبقات مرفه صادر شود. بر اساس سندهايي كه تفكرات طراحان تحريم عليه ايران نشان ميدهد آنها به دنبال آن هستند تا دولت ايران را به ارزپاشي و واردات كالاهاي تجملي وادار كنند تا زيرساختها مستهلك و فرسوده شوند و با شكننده كردن اقتصاد و صنايع ايران، كشور در برابر خواست امريكا تسليم شود. ريچارد نفيو، معمار تحريمها عليه ايران در كتاب خود «هنر تحريمها؛ نگاهي از درون ميدان» درباره زماني كه دولت احمدينژاد بهرغم درآمدهاي سرشار نفتي تصميم به واردات كالاهاي تجملي و پايين نگه داشتن تصنعي قيمت ارز گرفته بود، اينطور مينويسد كه ايران دقيقا با خطمشي مورد نظر امريكا حركت ميكرده است.
نفيو در اين رابطه مينويسد: «امريكا تلاش ميكرد رسيدن به اين اصلاحات اقتصادي [توسعه زيرساختها] را تا آنجايي كه ميتواند به تعويق بيندازد و دشوار كند و اين مساله در همان آغاز تحريمها اتفاق بيفتد . از آنجا كه عملا مردم ايران ميتوانستند چنين كالاهايي را خريداري كنند و واردات نيز جريان داشت پايين آمدن ارزش پولي ملي و بالا رفتن ارزهاي خارجي عملا امكان خريد اين كالاها را از بسياري از ايرانيها گرفت و تنها افراد ثروتمند و كساني كه در موضع قدرت بودند، ميتوانستند همچنان از منافع سود ببرند.» نفيو به صراحت عنوان ميكند كه هدف اعمال تحريم ايجاد «درد و رنج براي مردم ايران» است. او در كتاب خود توضيح ميدهد وقتي تحريم دسترسي ايران به ارز خارجي از طريق صادرات كاهش پيدا كند، طبيعتا فشار بر واردات، به خصوص در زمينه غذا و دارو افزايش پيدا ميكند.
نفيو به طرز دقيقي واكنش كشورهاي قرباني تحريم را پيشبيني و عنوان ميكند، با اعمال تحريمهاي ارزي و ايجاد محدوديت براي واردات دارو و غذا و...، مسوولان تنظيم واردات و مديران اقتصادي مقصر شناخته ميشوند. او در همين رابطه مينويسد: «امريكا و متحدانش از دانش خود در مورد انقلاب ايران و احتمال به وجود آمدن ناهماهنگي اقتصادي به عنوان راهي عامدانه براي جدا كردن حاكميت از مردم استفاده كردند.» وي در ادامه توضيحات خود تفاوت جنگ نظامي و شرايط تحريمي را اينگونه بيان ميكند: در تحريمها، فشارهاي اقتصادي موجب ميشود مسوولان اقتصادي و واردات مقصر شناخته شوند، در حالي كه در جنگ نظامي، اغلب مسوولان و مردم كشور با يكديگر متحد ميشوند. معمار تحريمها در تشريح سياستهاي تحريمي ميگويد: تحريمها برخلاف جنگ نظامي و مستقيم، ظاهرا خشونت كمتري دارند، اما همانند يك جنگ نظامي، مردم بايد رنج و درد پيچيدهاي را تحمل كنند. بر اساس دادههاي يك نظرسنجي مجازي اكثريت پاسخگويان باور داشتهاند كه افزايش قيمت دلار ريشه در عوامل غيراقتصادي دارد كه ريشههاي غيراقتصادي نوسانات دلار را ميتوان در ديپلماسي و اعتماد عمومي دانست. بررسي نظرها و محتواهاي فضاي مجازي نيز تاييد ميكند كه وزن عوامل غيراقتصادي در بروز نوسانات اخير ارزي بيشتر است. شاهد مثال اين ادعا رشد سرمايهگذاريهاي طلامحور كه عمر طولانيتري از وزارت همتي يا دولت پزشكيان دارد، رشد قارچگونه خدمات پساندازهاي طلا حور، به روشني مؤيد اين حقيقت است كه جامعه نسبت به حفظ ارزشها داراييهاي خود نگران بوده و هست؛ به همين دليل، افكار عمومي تغيير وزير اقتصاد در شرايط فعلي را بيشتر يك زورآزمايي سياسي تفسير ميكنند. اما بهرغم روشني صحنه جنگ، مردم سيگنالهاي متناقضي دريافت ميكنند، نمايندگان مجلس توقع دارند مردم و شهروندان سختيهاي ناشي از تحريم و كاهش منابع ارزي را تحمل كنند و بعضا پندهاي اخلاقي ميدهند و از مردم ميخواهند صاحبخانه مراعات مستاجر و فروشنده، حال خريدار را درك كند، اما در مقابل اغلب مردان سياست حاضر نيستند رقابتهاي سياسي و جناحي را در شرايط جنگ اقتصادي كنار بگذارند و به هر بهانهاي دولت و مجلس يكديگر را تحت فشار ميگذارند و براي يكديگر قدرتنمايي ميكنند.