• 1404 چهارشنبه 3 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6026 -
  • 1404 چهارشنبه 3 ارديبهشت

سوسيال امپرياليسم

سيدحسن اسلامي اردكاني

در نوجواني شيفته اصطلاحات و واژه‌هاي فلسفي و سياسي بودم. انگار نسل ما به واژه‌ها عشق مي‌ورزيد. همانطور كه نسل امروز گوشي‌هاي پيشرفته خود را به رخ يكديگر مي‌كشند، ما هم اصطلاحات دشوار، سنگين و پيچيده را مرتب بلغور مي‌كرديم و دانش «گسترده» خود را به رخ همسالانمان مي‌كشيديم.
يكي از اصطلاحات باب روز اوایل انقلاب تعبير «سوسيال امپرياليسم» بود كه از سوي برخي گروه‌هاي سياسي ماركسيست به كار مي‌رفت. خب، همه ما با واژه امپرياليسم آشنا بوديم و مصداق كامل آن را امريكاي آن موقع «جهان‌خوار» مي‌دانستيم. سوسياليسم هم واژه محبوبي بود و شامل كشورهاي سوسياليستي مي‌شد كه ظاهرا همان بهشت موعود بود كه به دست «قديساني» چون استالين و مائو بر روي زمين ايجاد شده بود. البته همان موقع هم نوشته‌هاي نويسندگاني چون سولژنيتسين ترجمه شده بود، اما باور رايج بر آن بود كه همه اين نويسندگان قلم به‌مزد و مزدوران امپرياليسم هستند تا چهره «معصوم و پاك» كشورهاي سوسياليستي و به‌ويژه مادر آنها، يعني «شوروي»، را لكه‌دار كنند. اصولا آن زمان مخالفت با تفكر ماركسيستي و به‌خصوص نقد كشورهاي سوسياليستي، همسويي با امپرياليسم قلمداد مي‌شد. به همين سبب كتاب‌هايي چون «مجمع‌الجزاير گولاك» يا «يك روز از زندگي ايوان دنيسيويچ» با ديده ترديد نگريسته مي‌شد. آن زمان امكان راستي‌آزمايي و اينترنت هم براي ما نبود. 
خلاصه جهان به دو قسمت تقسيم مي‌شد: اردوگاه شر يا امپرياليسم و اردوگاه خير يا سوياليسم. اما اين ميان، واژه‌اي مانند «سوسيال امپرياليسم»، درست مانند مثلث چهارگوش، تو ذوق مي‌زد. هر كشوري يا سوسياليست بود يا امپرياليست يا وابسته به يكي از آنها بود، يا در مسير يكي از آنها حركت مي‌كرد. اما گروه‌هايي بودند، كه آن موقع به آنها مي‌گفتند «سه جهاني»، و معتقد به نظريه سه جهان بودند. بحث را پيچيده نكنم، آنها مدعي بودند كه كشور شوروي، به واقع يك كشور امپرياليستي تمام‌عيار است كه نقاب سوسياليستي به چهره زده است. دشمن اصلي ملت‌هاي محروم جهان سوم، هم همين شوروي است. هنگامي كه گفته مي‌شد ولي امريكا يك كشور امپرياليست است! مي‌گفتند درست است، اما او امپرياليست پير است و پشم و كركش ريخته است. آن موقع به استناد مائو امريكا «ببر كاغذي» معرفي مي‌شد. اما شوروي خطرش از امريكا بيشتر است، چون هم ماهيت امپرياليستي دارد و هم ظاهر فريبنده سوسياليستي‌را. در اين ميان، به كدام كشور مي‌توان اعتماد كرد؟ پاسخ آن بود كه به كشور سوسياليست «واقعي» چين كه در آن واقعا بهشت زميني فراهم آمده است. بايد با چين دوستي كرد و با شوروي جنگيد و امريكا را ناديده گرفت يا كمتر توجه كرد.
آن موقع به اين گروه و گروه‌هايي از اين دست برچسب امريكايي زده مي‌شد. چون باعث مي‌شدند ما دشمن اصلي را فراموش كنيم و با كشوري درافتيم كه مظهر سوسياليسم و مركز اينترناسيوناليسم بود. البته كسان ديگري بودند كه همان موقع درباره شوروي و ادعاي اينترناسيوناليستي آن مي‌گفتند كه «عنترش» ما هستيم و «ناسيوناليست»ش شوروي. آنها براي اثبات مدعاي خودشان از مداخلات و تجاوزهاي گسترده روسيه از قرن 18 به بعد در ايران و مخالفت با مشروطه و حمايت از استبداد محمدعلي‌شاه و به توپ بستن مجلس و اعدام آزاديخواهان تبريز مي‌گفتند و شواهد متعددي ارايه مي‌كردند كه اين كشور هرگاه فرصت به دست آورده بود در مسير تجزيه ايران گام برداشته بود، از تأسيس فرقه دموكرات تا حمايت از پيشه‌وري و ديگر تجزيه‌طلبان. الان كه به گذشته نگاه مي‌كنم، انگار همه‌چيز دگرگون شده است، بخشي از نظريه سه ‌جهان پذيرفته شده و بخشي از آن به بازي گرفته شده و كل اين مفهوم مبتذل شده است. آن كشور سوسيال امپرياليست، كه ديگر نقاب سوسياليستي هم ندارد، دوست معتمد ما است، با چين كه به سوي سرمايه‌داري پيش مي‌رود، مشكلي نداريم، اما امريكايي كه الگوي اين دو كشور است، هنوز دشمن ما است. همين طور اگر پيش برويم، احتمالا نظرمان درباره اين كشور هم عوض خواهد شد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون