كدخداهاي مدرن!
بهروز مرباغي
در عرف اجتماعي ما عنوان كدخدا معاني و مصارف زيادي دارد. از آن، هم ميتوان بار منفي گرفت هم بار مثبت. بار منفي بدينخاطر كه نمايانگر حكومت فردي است. هرچه او بگويد همان است. اين يعني پادشاهي در مقياس روستا. در اين وجه، كدخدا اگر منصف و دلرحم باشد، مصداق ديكتاتور صالح در مقياس روستا ميشود اگر خشن و سخت باشد، ميشود ديكتاتور به تمام معنا. در هرحال نماد حكومت فردي است. و البته نماد جهان پيشامدرن. جهان مدرن يك ويژگي اساسي دارد: سيستم است كه حكومت ميكند نه فرد. پس جايي براي كدخداها در اين جهان نيست. اما در عرف و عوالم ما ايرانيها كدخدا وجه مثبت هم داشت. چناني كه در مثل و اشعار ما هم خودش را نشان ميدهد. مثلا اگر بخواهيم روشي براي مصالحه و رفع كدورت پيشنهاد كنيم ميگوييم دعوا را با كدخدامنشي حل كنيد. يعني كار به دعوا و قاضي و مستنطق نكشد بهتر است. يا كسي را كه قدرت حل و رفع كدورتها را دارد، با عنوان كدخدا خطاب ميكنيم. حالا پرسش آن استكه اگر بخواهيم اين كدخداي خوب را كه نماد مديريت فردي است در جهانِ مبتني و متكي بر سيستم تعريف كنيم چه نهاد يا عنواني را خواهد داشت. واقعيت آن است كه در تمام ادوار تاريخ بشر، بههرحال، دوستيو دشمني بوده و خواهد بود. در تمام اعصار هميشه نياز به شور و مشورت و پذيرش حرف يك بزرگ يا مصلح مطرح بوده و خواهد بود. امروز به كجا بايد پناه ببريم و اين نوع موضوعات را حل كنيم؟ كجا يك ريشسفيد بيابيم؟
اينجا است كه ارزش و اهميت سازمانهاي مردمنهاد معلوم ميشود. درجهان امروز، تكيهگاه مردم نه كدخداها بلكه سازمانهاي اجتماعي و فرهنگي مردمنهاد هستند. مردم تمام مسائل و موضوعات منجر به كدورتها را در قاب اين سازمانها مطرح و حل ميكنند. اين سمنها ميتوانند اجتماعي- فرهنگي باشند يا صنفي و سنديكايي. به عنوان مثال، سازمان نظام پزشكي در دل خود شوراي داوري دارد. اتاق بازرگاني هم نهاد مشابهي دارد. در فدراسيون فوتبال هم نهادي هست براي شنيدن شكوه و شكايت اهالي فوتبال. اين نهادها و سمنها كدخداهاي مدرن جهان هستند. اختلافات را حل ميكنند نه با حكم فردي بل با بررسي و تحليل جمعي و عقلي. از اين جهت، جامعهاي كه به چنين نهادهايي ميدان عمل ميدهد، هزينه قضاوت و قاضي در جامعه را كم ميكند. وقتي دعوا در قاب نهاد يا سازماني مردمنهاد حل ميشود، كدورت به تمام معنا از ميان برميخيزد. چرا؟ چون نهاد قاضي متعلق به طرفين دعوا است. غريبه و بيرون از آنها نيست. تقويت حكم اين نهاد، تقويت خانواده اجتماعي طرفين دعوا است. پس حكم، با جان و دل از سوي طرفين پذيرفته ميشود. اما، اما در اينجا هم يك نكته ظريفتر از مو وجود دارد: اركان اين سازمان يا نهاد بايد به صورت دموكراتيك از جانب اعضا انتخاب شوند!
معمار و مدرس دانشگاه